آرمان امروز- وحید استرون: این روزها بخشی از مردم در تعدادی از شهرها، با حضور اتباع غیرقانونی در ایران مخالفت میکنند. دلیل آنها نیز روشن است، بسیاری از مخالفان حضور افغانستانیها در ایران براین باورند که نیروی کار در شهرها با وجود حدود ۵ میلیون نفر افغانستانی با چالش جدی مواجه شده و رشد بیکاری در ایران، ناشی از حضور اتباع است. اما فارغ از بحثهای احساسی، تعدادی از کارشناسان صاحب نظر براین باورند که حضور اتباع با فراوانی افغانستانیها در ایران، یک نعمت برای کشور است. موضوع بعد که مخالفان حضور اتباع در ایران به آن استناد میکنند بحث امنیتی است. اما آمار نیز در این رابطه سخن میگویند و ما شاید کمترین حضور اتباع بیگانه را در حوزه جرائم اقتصادی و اجتماعی داریم. سوالی اصلی در شرایطی مطرح میشود که اگر همین فردا ۵ میلیون افغانستانی که در کشور ما حضور دارند، از ایران بروند، کشور ما با چه چالشهایی روبهرو خواهند شد و بلعکس شرایط حضور آنها در ایران میتواند مخل امنیت یا اقتصاد مردم ایران باشد؟ برای پی بردن به این پاسخها، به سراغ دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس برجسته و استاد دانشگاه رفتیم. این گفتوگو، حاوی نکات قابل تاملی است که در ادامه میخوانید.
چند سالی است که موضوع حضور اتباع در ایران با چالش روبهرو شده، در شرایطی که ما بیش از ۵۰ سال میزبان آنها بودهایم، از دید شما حضور اتباع میتواند مخل امنیت اقتصادی و اجتماعی ایران در شرایط امروز کشور ما باشند؟
با توجه به شرایطی که امروز در جامعه ایرانی به وجود آمده و حتی به عرصه سیاست هم کشیده شده و سیاستمداران و سیاستورزان هم درگیر شدند و متاسفانه بهطور غیر معمولی با این پدیده برخورد میکنند، دیگرسازی بهنام افغانستانی و افغانی برای جامعه ایرانی است. من نمیگویم که نباید «دیگر سازی» کنیم، چون اگر «دیگرسازی» وجود نداشته باشد، نیروهای بخش اعظمی از جامعه برای کنش سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی به عمل نمیآید. ما در حوزه دین و خلقت دورتر نیستم که خداوند برای انسان «دیگری» به نام شیطان ساخته و با انسان زندگی میکند، حاضر و اثرگذار است. انسان یک لحظه غافل شود، شیطان بر نفس او غلبه میکند و به این سادگی پرستش و بندگی نیست. این دیگری به تخریب بندگی کمک میکند در مقابل زیست سالم. در بحث اجتماعی نیز ما یک «دیگری» نیاز داریم، ولی دیگری واقعی و بتوان از آن دفاع کرد. اینکه در جامعه دختران دیگری پسران، پسران دیگری مادران، مادران دیگری پدران و بلعکس، بهم ریختگی نظام اجتماعی است قرار بود که خانواده به شکل هارمونی و هماهنگ عمل کنند تا نتیجه برآیندشان اینگونه باشد که بتوانند در مقابل «دیگری» قوام پیدا کنند. زمانیکه ما دیگری را متکثر میکنیم و هر کسی، دیگری میسازد، این بهم ریختگی نظام اجتماعی است و جامعه سرمایههای اجتماعی خود را از دست میدهد. این مثالها را ذکر کردم که به جایگاه «دیگری درست» برسم و بشناسیم. در حال حاضر متاسفانه با یک عمل خواسته و ناخواسته در رابطه با افغانستانیها مواجه هستیم. «ناخواسته» ورود جامعه به این موضوع است و خواسته مربوط به افراد سیاسی است که در این رابطه به برخی از اهداف خود فکر میکنند و سبب شده که افغانستانیها دیگری جامعه ایرانی شوند و این بدترین دیگری ساخته شده برای ایران و در دورهای که مشکل کشور اقتصادی است و جامعه نیاز به امنیت هم دارد.
بدتر از چه جایگاهی؟ از نظر خودسازی و پیشترفت ایرانیها یا تزلزل اقتصادی یا امنیتی؟
افغانستانیها نیروی اجتماعی هستند که در حوزه اقتصاد ایران کمک میکنند و اتفاقا مخل امنیت هم نیستند، اما زمانیکه از اقتصاد بیرون میآیند یا اینکه از آنها بهعنوان نیروی ضد امنیت تلقی شود، آن زمان ما در عرصههای اقتصادی و اجتماعی دچار مشکل بنیادی خواهیم شد. در بحث اقتصاد و نیروی کار برای مثلا جاده سازی، کارخانههایی که به نیروی کار سخت جان نیازمند است، ساختمان سازی، حراست و حفاظت از باغها و زمینها و خیلی مکانهای دیگر که کارهای سختی که فقط افغانستانیها مسئولیت آن را برعهده گرفتند. این نکته را نباید فراموش کنیم که آنها با حمایت و بهرمندی کم از نوع کاری که انجام میدهند. اگر آنها از کشور بروند یا بیرون انداخته شوند، این بخشها زمین میخورند و با مشکل تامین نیروی کار انسانی مواجه میشود، چون نیروی انسانی ایرانی آمادگی ورود به کارخانه مثلا آجرپزی، بخشهای سخت کشاورزی، جادهسازی، ساختمان سازی و… را ندارد. نیروی انسانی ایرانی در دوره جدید بهگونهای تربیت شدهاند، گویی که در مشاغل بالا «باید» کار و زندگی کنند و همین نیرو عاملی برای مهاجرت هم شده و با وجود اینکه سرمایه مادی کافی برای مهاجرت ندارد، اما مهاجرت میکند. با فشار برای بهرهگیری از امتیازات اجتماعی، باعث بههم ریختگی اقتصاد و… همین نیروی انسانی ایرانی ایجاد میکند. این نیروی داخلی اگر بخواهد جای نیروی کار افغانستانی را بگیرد، قطعا نمیتواند، چون آموزش برای این نوع کارها ندیده و تربیت هم نشده و اینگونه همین نیروی داخلی که به حضور نیروی خارجی اعتراض میکند، بسیاری از بخشهای کشور را با مشکل روبهرو میکند. اگر این اتفاق رخ بدهد، نظام اقتصادی ایران بهسرعت زمین میخورد و دچار یک بحران شود. وقتی آنها از کار بیکار شوند به یک معضل امنیتی میشوند. بخش عظمی از کشور مرز مشترک با افغانستان و پاکستان دارد و میتواند آن مرزها را ناامن کند و گرفتاریهای عجیب و غریبی به وجود میآید.
با این اوصاف، دلیل مخالفت شما با خروج آنها چیست، این نیست که مزیتهای حضور آنها در ایران بیشتر از معایب است؟
بله، هرچند که من معتقدم که این «دیگری» خوبی نیست که برای ایران ساخته شده است و خیلیها آتش به اختیار این دیگری را توسعه میدهند و مستندات دیگری شدن و دیگری بودنش را فراهم میکنند. اگر جمعیت بزرگی که در یک کشور ساکن هستند، یک نفر یا عدهای خطایی کردهاند و جنبه نمادین پیدا میکند و با جوسازی در فضای مجازی گویی همه آسیبهای اجتماعی و نابسامانیها دست افغانیهاست و اینگونه برجسته سازی میشود. از سوی دیگر جمعیت بزرگ افغانستانی، بیشترین نیروی کار سخت در ایران هستند، بیشترین قراوت فرهنگی را با جامعه ایرانی دارد، به لحاظ تاریخی، فرهنگی زبانی و دینی. آنها سر این موضوع ستیز نکردهاند و سوم اینکه جمعیت سازگار و بساز در خدمت نظام اقتصادی- اجتماعی بوده و نکته دیگری که وجود دارد، جمعیت نجیبی است که در ایران زندگی میکنند و دغدغه خانه و خانواده دارند. شما انحرافات اجتماعی در افغانستانیها را مقایسه کنید با گروه مستقر در حاشیه نشین فلان شهر خودمان. افغانستانیها عموما تنها آمدهاند و خانوادههایشان در کشور خودشان زندگی میکنند. یا اینجا آمدهاند و با زن و بچه امکان ورود به جامعه را ندارند. اینها مخل انحرافات اجتماعی، جنسی، بزه اقتصادی نیستند. در آماری که از بزههای اقتصادی وجود دارد، میبینیم که افغانستانیها در آن حضور ندارند و در خودشان هم این انحرافات وجود ندارد. مثلا جمعیتی که دور از خانه است، باید در آن انحرافات جنسی و حتی همجنس گرایی بالا باشد، اما نیست و این موضوع عجیبی است که این جمعیت نجیب با سیاستها و هنجارهای ایرانی کنار آمدهاند. همین نجابت به دیگران هم منتقل شده؛ شما یک کارگر یا شهروند افغانی را مشاهده کنید، ادبشان را جمعیت ایرانی تصدیق میکنند. پس این نیرو که سرمایهای برای کشورما است و در حال کمک هستند، تبدیل کنیم به جمعیتی «غیر» و «متضاد» و بعد هم شروع به فعال کردن بخشهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حوزه عمومی در برخورد با آنها و این یک نوع خودزنی تاریخی، فرهنگی، سیاسی و… خواهد بود که باید اجتناب شود و با دقت بیشتری با این موضوع برخورد کنیم.