فرهنگ مخالفت این تعریف شهید مظلوم آیتالله بهشتی از انقلاب اسلامی که آن را «انقلاب ارزشها» نامید، رهنمود بسیار مهمی است که اگر بکار بسته شود، تحول بزرگی در تعاملات اجتماعی و سیاسی جامعه ما به وجود خواهد آورد.
انقلاب ارزشها، در اولین قدم نوع تعامل افراد، احزاب، اقوام، مذاهب و جناحها را با همدیگر بر مبنای تعالیم اخلاقی تنظیم میکند. طبعاً در جامعه اسلامی، اخلاق مورد نظر «اخلاق اسلامی» است. بنابراین، انقلاب اسلامی میبایست در اولین گام، تعاملات اجتماعی و سیاسی جامعه ما را براساس تعالیم منبعث از اخلاق اسلامی متحول میکرد که متاسفانه نکرد. علت اینکه چنین اتفاقی نیفتاد، انحراف ما از مسیر انقلاب اسلامی است و حق نداریم آن را به گردن انقلاب و نظام اسلامی یا تعالیم دین خدا بیندازیم. ما از اینکه امروز میبینیم جامعه ما دچار بداخلاقی است و در دام گرفتاریهای دیگر در زمینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گرفتار است، از اصل انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی پشیمان نیستیم. ما باید خود را سرزنش کنیم که از فرصت به وجود آمده در اثر پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی که خونبهای شهدا و جانبازان و فداکاری ملت بزرگ ایران است، بهره برداری لازم را برای پالایش درونی خود و تهذیب نفس و عمل به تعالیم اسلام به عمل نیاوردهایم. آیتالله بهشتی در اولین سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر ارزشی بودن این انقلاب تاکید کرد تا به ما بگوید از این فرصت برای جاری ساختن مایههای فرهنگ اسلامی در شریانهای جامعه استفاده کنیم و با این کار، نسلهای آینده را در تمام زمینهها به انسانهای فرهنگ دوست، فرهنگ خواه و فرهنگ ساز تبدیل کنیم.
متاسفانه ما به این رهنمود عمیق عمل نکردیم و با انحراف از مسیر انقلاب اسلامی گرفتار بداخلاقی، بیفرهنگی و حتی تخریب فرهنگ شدهایم. اگر از موارد استثنائی بگذریم، انصاف حکم میکند نگران نسل کنونی و نسلهای آینده به خاطر مشکلات فراوان فرهنگی و فاصله گرفتن از ارزشها باشیم.
یک نمونه آشکار از مشکل فرهنگی موجود، فاصله گرفتن از «فرهنگ مخالفت» است که بخش قابل توجهی از جامعه ما بشدت گرفتار آنست. تازهترین مورد، قضاوت و اظهارنظری است که عدهای درباره حوادث این روزهای فلسطین میکنند. این افراد، به دلیل نارضایتیهائی که از جمهوری اسلامی دارند، واقعیتهای روشن صحنه فلسطین و جنایات جنگی صهیونیستها در غزه را نادیده میگیرند و حاضر نیستند رژیم صهیونیستی را محکوم کنند. کشتار وسیع مردم غیرنظامی اعم از کودکان، زنان و پیرمردها و حمله به بیمارستان و مسجد و کلیسا که نزد تمام مردم جهان مردود است و این روزها در نقاط مختلف جهان عموم مردم حتی یهودیان غیرصهیونیست آن را محکوم میکنند، از نظر عدهای از مردم کشور ما اقدامی طبیعی است که نباید آن را محکوم کرد! روشن است که این یک موضعگیری کاملاً سیاسی و متکی بر لجاجت نسبت به حکمرانان موجود کشورمان است که از مردم فلسطین حمایت میکنند و مخالفت خود با اسرائیل را آشکارا اعلام مینمایند. از اینکه نمیتوان کارنامه مسئولان نظام جمهوری اسلامی را یکسره تایید کرد و قطعاً ایرادهائی به آن وارد است، تردیدی نیست ولی بهیچوجه نمیتوان این روش عجیب را پذیرفت که به خاطر مخالفت با دست اندرکاران این نظام، واقعیتهای انکارناپذیر آنهم در سطح جهانی نادیده گرفته شوند و یا برخلاف آنچه هستند جلوه داده شوند. فرهنگ، دقیقاً در چنین مواردی است که خود را نشان میدهد. افراد با فرهنگ هرگز عملکرد این و آن را معیار قضاوت درباره واقعیتها قرار نمیدهند و اینطور نیست که اگر همین فردا مسئولان جمهوری اسلامی ایران دست از حمایت مردم فلسطین بردارند، آنها نظرشان را درباره اسرائیل تغییر بدهند و برای مخالفت با مسئولین جمهوری اسلامی، جنایت صهیونیستها در غزه را محکوم کنند. این، یعنی برخورداری از «فرهنگ مخالفت». یعنی میتوان با حکمرانان مخالف بود ولی درباره واقعیتها منصفانه قضاوت کرد. جامعه ما باید به این مرحله از فرهنگ برسد.
|