مهدي بيكاوغلي
آيا رخدادهاي اخير در منطقه را ميتوان مبتني بر تئوري برخورد اديان و تمدنهاي هانتينگتون تحليل و تفسير كرد؟ اين پرسشي است كه به نظر ميرسد لازم است در بطن مناقشه اخير بيشتر مورد توجه تحليلگران قرار بگيرد. سال 93 بود كه تئوري نبرد تمدنهاي ساموئل هانتينگتون در پاسخ به كتاب «پايان تاريخ و آخرين انسان» فوكوياما منتشر شد؛ تئورياي كه تلاش ميكرد تصويري از جهان تكقطبي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و فروريزي ديوار برلين ارايه كند. دوم خرداد 76 و حدودا 4سال پس از انتشار اين كتاب، جنبشي در ايران به ليدري سيد محمد خاتمي روي كار آمد كه در رسانههاي غربي از آنها ذيل عنوان رفورميستها ياد ميشد. خاتمي گفتماني تازه را در ايران و منطقه پايهگذاري كرد كه منشأ تحولات بسياري شد. يكي از مهمترين ايدههاي سيد محمد خاتمي كه در برابر تئوري نبرد اديان و تمدنها مطرح شد، ايده گفتوگوي اديان و تمدنها بود. خاتمي و اصلاحطلبان ايراني به دنبال آن بودند جهان را متوجه خطراتي كنند كه برخوردهاي افراطي اديان و تمدنها ممكن است ايجاد كند. امروز و در بطن منازعه فلسطينيان و اسراييليها، افكار عمومي جهاني بيشتر از هر زمان ديگري، معطوف خطراتي است كه ممكن است از دل برخورد اديان و تمدنها شكل بگيرد. «اعتماد» در جريان گفتوگو با علي باقري، فعال سياسي اصلاحطلب تلاش كرده ضمن واكاوي ريشههاي بحران اخير راهكارهاي عملي براي عبور از چالشها را نيز مورد بررسي قرار دهد.
يك هفته از آغاز عمليات توفانالاقصي ميگذرد و در اين يك هفته دامنه وسيعي از مواضع متفاوت و متضاد در خصوص اين رخداد اتخاذ شدهاند. شما ريشههاي بحران اخير را چطور ارزيابي ميكنيد؟
معادله فلسطين يك معادله قديمي در جهان است و ابعاد روشني دارد. واقعيتي است كه اختلاف تحليلي و برداشت چنداني درباره آن در جهان وجود ندارد. سرزمين يك ملت غصب شده و مردم مظلوم فلسطين آواره شده و جذب ساير كشورها شدهاند. بخش ديگري از مردم هم در سرزمين فلسطين باقي مانده و پس از مبارزات و مذاكرات و پيمانها و... نهايتا بخشهاي بسيار اندكي از سرزمين مورد بحث، محل استقرار ملت فلسطين شده است. اما همين سرزمينهاي محدود هم از سوي اسراييليها به رسميت شناخته نشده تا معادله حل و منازعه فلسطين به شرايط پايداري برسد.
شرايط پايدار از نظر شما يعني چه؟
يعني تامين حداقل حقوق صاحبان اصلي اين كشور. مردم مظلومي كه صاحبان اصلي اين كشور بودهاند و بايد حداقلي از حقوق را برخوردار شوند. اين حداقل يك پهنه جغرافيايي و شرايط استيبل براي زندگي است. داشتن حاكميت و دولت مقتدر و مسلط هم پيشزمينههاي آن است. چون اين بايدها به وقوع نپيوسته، شرايط ناپايداري در منطقه شكل گرفته است كه مانند آتشفشان خاموشي هر آن امكان فوران زبانههاي خشم وجود دارد. اين اصل موضوع و ريشه رخدادهاي اخير در فلسطين اشغالي است.
يعني منازعه اخير ميان فلسطين و اسراييل هيچ ويژگي متفاوتي نسبت به نمونههاي قبلي ندارد؟
اگر قرار باشد به يك ويژگي خاص اشاره شود، ابتكار عمل فلسطينيها در اين نوبت است. در رخدادهاي اخير، وجود ابتكار عمل از سوي فلسطينيها شرايط تازهاي را شكل داده است. در آغاز تهاجمي از جانب فلسطينيها عليه اسراييل شكل گرفت و تلفات بيسابقهاي را ثبت كرد. اين تلفات و اين ابتكار عملها رخداد اخير را منحصر به فرد ميسازد. تلفات و آسيب انساني ماجراي اخير و تبعات پس از آن، اين دور از تنشها را بسيار خاص كرده است. بر اساس آخرين آمارها، حداقل حدود 4هزار نفر از دو طرف ظرف 1هفته از ميان رفتهاند. مجموعه اين موارد رخداد اخير را به نمونهاي استثنايي در نمونههاي اينچنيني بدل ساخته است.
شما به ابتكار عمل فلسطينيها و نيروي مقاومت در رخداد اخير اشاره كرديد. اين كنشگري متفاوت به چه دلايلي ممكن است شكل گرفته باشد؟
بخشي از اين ابتكار عمل شايد به توفيق اندك (اگر نگوييم ناكامي) تلاشهاي مسالمتجويانه طي دهههاي اخير باز ميگردد. روندي كه عملا اذهان دو طرف را به سمت مطالبه حق بر اساس استفاده از قوه قهريه پيش ميبرد. در كنار اين موضوع، طي 1دهه اخير در منطقه دسترسي نيروهاي فلسطيني به سلاحهاي مدرنتر و پيشرفتهتر بيشتر شده است. البته اين دسترسي فقط مختص به فلسطين نيست و بسياري از كشورهاي ديگر از اين ظرفيت بهرهمند شدهاند. فراگيري دسترسي به سلاحهاي قويتر، مدرنتر به دليل گسترش و پيشرفت علوم و فنون و تكنولوژي و غير انحصاري شدن آن افزايش يافته است. نه فقط در فلسطين بلكه در يمن، سوريه، لبنان و... هم اين روند قابل رديابي است. دسترسي به سلاحهاي مدرنتر، مختصات جديدتر و توازن متفاوتي را شكل داده است. زمينههاي ذهني و نظري قبلي در كنار امكان بهرهگيري از تكنولوژيهاي جديد ميتواند زمينههاي شكلگيري اقدامات اخير را توجيه كند.
پس از اقدامات نخستين حماس، شاهد هجوم همهجانبه اسراييل عليه فلسطين هستيم. استفاده از سلاحهاي غيرمتعارف و بمبهاي خوشهاي و فسفري و... همچنين از ميان بردن همه زيرساختهاي اداري، صنعتي، خدماتي و انرژي فلسطين شرايط دهشتناكي را ايجاد كرده است. آيا اسراييل با اين شكل تهاجم دستاوردي خواهد داشت؟
از قبل قابل پيشبيني بود كه وقتي عرصه مبارزه و پيكار به جاي سياسي و مدني و... نظامي ميشود، آن رژيم و گروهي كه دست بالا را دارد، قدرت مانور بيشتري پيدا ميكند. اتفاقي كه پس از عمليات توفانالاقصي در حال وقوع است (به خصوص پس از آنكه اسراييل در سطح جهان حيثيت خود را بر باد رفته ديد) تلاش براي اعاده حيثيت است. اسراييل احساس كرد كه با افزودن بر شدت تهاجمات و استفاده از سلاحهاي غير متعارف ميتواند حيثيت گمشده خود را بيابد. اما در خصوص اينكه نهايتا چه كسي دست بالا را در منطقه به دست ميگيرد، بايد گفت گروهي كه اراده قويتري دارد. نخستين نتيجه حمله اسراييليها تلفات بزرگ انساني در منطقه است. اين تلفات عواطف جهان را جريحهدار كرده و سرنوشت منازعه را مشخص ميكند. با توجه به سابقه قبلي رفتار اسراييل اين انتظار را ميتوان داشت كه متعاقب حمله نسبتا گسترده حماس با تلفات بالاي هزار نفر، يك چنين شرايط خونيني در فلسطين شكل گيرد. اما مانند همه منازعات نظامي ديگر در طول تاريخ، اين تصور كه با كشت و كشتار بيشتر و سلاحهاي بزرگتر، پيروزي هم حاصل ميشود، اشتباه است. موضوع فلسطين اگر با دست بالاي نظامي قابل حل شدن بود، طي 70 سال گذشته تا به امروز حل شده بود. وقتي تعادل و برآيند قواي دو طرف بسيار از هم فاصله دارد، كسي نميتواند توقع داشته باشد با تكيه بر ظرفيتهاي نظامي ميتوان پيروز منازعه شد.
پس چگونه ميتوان منازعه فلسطينيان و اسراييليها را حل كرد؟
حل مساله فلسطين مستلزم راهحلهاي عادلانه، همهجانبهنگر و احياكننده حقوق انسانها در منطقه است. اگر تصور شود با ادامه وضع موجود ميتوان اين مناقشه را حل كرد، تجربه چندين و چند بار تكرارشده در منطقه است. به همه طرفها و مجامعي كه ميتوانند براي حل بحران مدخليتي داشته باشند، يادآور ميشود كه بايد راهحلي پايدار، اساسي و مستلزم تامين حقوق طرفين در منطقه پيدا شود تا بر اساس آن مساله ديرين فلسطين حل شود.
در سالهاي ابتدايي قرن جديد ميلادي، ديدگاهي ذيل عنوان جنگ اديان و تمدنها از سوي هانتينگتون و محافل غربي مطرح شد؛ در همان برهه دولت اصلاحات ايده گفتوگوي اديان و گفتوگوي تمدنها را مطرح كردند. چقدر رخدادهاي اخير برآمده از موضوع جنگ اديان و تمدنها است و چقدر جهان امروز به بازخواني دوباره گفتوگوي اديان و تمدنها نياز دارد؟
شرايط منطقه امروز بسيار خطرناك است و ميتواند زمينههاي منازعهاي فراگير و وسيع را در سطوح منطقهاي و جهاني فراهم كند. اين نگرانيها از سوي بسياري از انديشمندان، صاحبنظران و تحليلگران مورد هشدار و نگراني قرار گرفته است. رخدادهاي اخير در فلسطين اشغالي ميتواند يكي از بسترهايي باشد كه باعث نزاع بزرگ تمدني و ديني باشد. بازگشت به گفتوگو، تعامل و مفاهمه بين تمدنها و ملل ميتوانست و هنوز ميتواند بستري براي يافتن راهحلهاي نجاتبخش باشد. دنيا اما در حال دور شدن از ايده گفتوگوي اديان و تمدنهاست.
موضوع راهبردهاي ايران در اين منازعه بسيار كليدي است. برخي تحليلگران با اشاره به راهبردهاي قبلي در ماجراي جنگ روسيه و اوكراين نگران هستند كه آتش تنازعات اخير، منافع ملي ايران را هم درگير كند. چطور ميتوان هم منافع ملي را دنبال كرد و هم به مردم فلسطين براي دستيابي به منافعشان كمك كرد؟
موضوع، موضوع دفاع از انسانيت است، حتي فراتر از يك گرايش ديني و قومي، موضوع ارزشهاي انساني در اين رخداد مطرح است. تكريم انسانيت و حفاظت از حريم انساني حرف اول را ميزند. دفاع از آرمان فلسطين و حمايت از مردم مظلوم فلسطين در برابر چند دهه غصب و جرم و جنايت، يك اصل پذيرفته در همه جهان است. در ايران هم اين ديدگاه حمايتي سابقهاي ديرينه دارد و بيش از نيم قرن است كه ايرانيان، نسبت به آرمان فلسطين حساسيت داشتهاند. حمايت از مظلوميت مردم فلسطين موضوعي پذيرفتهشده در ايران و براي همه وجدانهاي بيدار است.
موضوعي كه باعث بازتابهاي متفاوت در خصوص اين موضوع شده، مواجهه حاكميت نسبت به اين رخداد است؛ موضوعي كه بازتابهاي متفاوتي هم به دنبال دارد. همچنان معتقدم جامعه ايراني و فرهنگ عمومي ايرانيان، يك فرهنگ متعالي است كه ياريگري مظلوم در آن اولويت دارد. اين فرهنگ هيچ تغييري نكرده است. اما در مساله فلسطين، برخي راهكارها و رفتارهاي توام با افراط و تفريط در دهههاي گذشته هم در بحث تبليغاتي و رسانهاي و هم در حوزه اجرايي، اقتصادي و عملياتي تاثيرات نامطلوب در بطن جامعه به دنبال داشته است كه جاي تاسف دارد. همچنان معتقدم دفاع از آرمان فلسطين بر مبناي يكسري فاكتورها و پارامترهاي پذيرفتهشده، چون توجه جدي به منابع و امنيت ملي كشور، توجه به اولويتبنديهاي كشور در خصوص تمركز بر مسائل و مشكلات داخلي كشور و مردم، از سوي ديگر موضوع كمك به مظلوم در خارج از ايران، اگر با ظرافت بيشتري تصميمگيري و اجرا شود و تندروي نشود، جامعه ايران هنوز جامعهاي است كه ميتوان با تكيه بر آن سياست دفاع از مظلومان در منطقه و جهان را دنبال كرد. مردم ايران براي حمايت از مردم مظلوم هيچ مشكلي نداشته و همواره پاي كار هستند اما از تندرويها، افراطيگريها، سوءاستفادهها و استفاده ابزاريها بيزار شده است.
در خصوص رخداد اخير پس از عمليات توفانالاقصي راهبردهاي حاكميت را چطور ارزيابي ميكنيد؟
در خصوص واقعه اخير طي يك هفته گذشته، صرفنظر از اظهارنظرهاي افراد غير مسوول يا نيمهمسوول، آنچه در خلال رفتار و گفتار مسوولان اصلي كشور و نظام خصوصا موضعي كه رهبري اتخاذ كردهاند، مشاهده ميشود موضعي متين، مبتني بر حفظ منافع و امنيت ملي كشور همچنين انجام وظيفه در قبال يك كشور و ملت مظلوم بوده است. بنابراين در خصوص مواضع يك هفته اخير، ميتوان نمره قبولي به دستاندركاران رسمي كشور داد. در ادامه ايران بايد تلاش كند از روند دستيابي به يك صلح پايدار با استفاده از مطالبات مردم فلسطين حمايت كند.
***
طي يك هفته گذشته، آنچه در خلال رفتار و گفتار مسوولان اصلي كشور و نظام خصوصا موضعي كه رهبري اتخاذ كردهاند، مشاهده ميشود موضعي متين، مبتني بر حفظ منافع و امنيت ملي كشور بوده است
برخي راهكارها و رفتارهاي توام با افراط و تفريط در دهههاي گذشته هم در بحث تبليغاتي و رسانهاي و هم در حوزه اجرايي، اقتصادي و عملياتي تاثيرات نامطلوب در بطن جامعه درخصوص موضوع فلسطين به دنبال داشته است
دفاع از آرمان فلسطين و حمايت از مردم مظلوم فلسطين در برابر چند دهه غصب و جرم و جنايت، يك اصل پذيرفته در همه جهان است
*اعتماد