قانون خلقت درباره اشغالگران برای رژیم صهیونیستی، سرنوشتی غیر از نابودی نمیتوان در نظر گرفت. این سخن، نه از روی کینه است و نه تعصب، بلکه مقتضای معاهدات بینالمللی و منطبق با قانون خلقت است. بنابراین، بهتر است غرب حمایت خود از اسرائیل را بردارد تا بدون خونریزی بیشتر، این رژیم ساقط شود.
معاهدات بینالمللی هرگز اشغال سرزمین یک ملت و آواره کردن ساکنان آن را تایید نکرده و بر موجودیت هیچ کشور و دولتی براساس غصب مهر تایید نزدهاند. اصل تشکیل رژیم صهیونیستی و کشوری به نام اسرائیل برخلاف تمام معاهدات بینالمللی بوده و نامشروع است. کسانی که با تاریخ یک قرن اخیر خاورمیانه آشنائی دارند میدانند که صهیونیسم بینالملل از طریق تبانی با انگلیس، آمریکا و شوروی، بخشی از فلسطین را به زور سرنیزه تصاحب کرد و با سرکوب کردن مبارزان فلسطینی که به رهبری بزرگانی همچون شیخ عزالدین قسام علیه اشغالگری صهیونیستها قیام کرده بودند رژیم جعلی اسرائیل را تاسیس کرد. تایید سازمان ملل و پذیرفتن موجودیت کشوری به نام اسرائیل نیز محصول همان تبانی بود و به همین دلیل جایگاه قانونی ندارد. اینکه بسیاری از کشورها این رژیم را به رسمیت نشناختند و هنوز هم نمیشناسند نیز به همین علت است.
با قطع نظر از نامشروع بودن اصل تشکیل کشور جعلی اسرائیل و جزئیات حوادثی که به شکل گرفتن آن منجر شد، کارنامه رژیم صهیونیستی در 75 سال گذشته کاملاً نشان میدهد چنین رژیمی نمیتواند دوام بیاورد و به عنوان یک کشور مورد پذیرش مردم منطقه باشد. موجودیت رژیم صهیونیستی در تمام عمر 75 سالهاش براساس کشتار، آواره کردن صاحبان اصلی سرزمین فلسطین و ارتکاب جنایات مستمر استوار بوده و هرچه زمان میگذرد این وضعیت نهتنها تغییری نمیکند بلکه تشدید نیز میشود. این وضعیت نیز عامل مهم دیگری است که نشان میدهد کشوری به نام اسرائیل نمیتواند جائی در منطقه داشته باشد.
علاوه بر اینها، ترکیب جمعیتی اسرائیل نیز جعلی بودن آن را به اثبات میرساند. اصلیترین عامل مقوم هر کشور، جمعیت آن کشور است و جمعیت واقعی به کسانی گفته میشود که اهالی بومی سرزمینی باشند که نام یک کشور بر آن گذاشته میشود. اسرائیل، جمعیت بومی متعلق به سرزمین فلسطین ندارد. کسانی که ساکنان کشوری به نام اسرائیل را تشکیل میدهند از کشورهای مختلف اروپائی، قاره آمریکا، قاره آفریقا و تعدادی از کشورهای آسیائی به فلسطین آورده شدهاند. این ترکیب جمعیتی در جامعه شناسی و مردم شناسی هرگز نمیتواند عنوان ملت را کسب کند و به همین دلیل باید گفت اسرائیل یک کشور بیهویت و بیملت است. ملت سرزمینی که کشور جعلی اسرائیل در آن تشکیل شده، مردم فلسطین هستند که صهیونیستهای غاصب آنها را پاره پاره کرده و به نقاط مختلف جهان آواره نمودهاند. این نقطه از کره زمین، کشور فلسطین نام دارد که متعلق به فلسطینیهاست و هماکنون نیز چندین میلیون نفر از همین مردم در نوار غزه و کرانه غربی زندگی میکنند هرچند با زور و قلدری صهیونیستها و حمایت قدرتهای استعماری غرب، حاکمیت در اختیار آنها نیست و رژیم صهیونیستی خانههایشان را بر سرشان خراب میکند و با نسلکشی بیرحمانه درصدد حذف کردن این ملت است.
مطالعه تاریخ فلسطین این واقعیت را به روشنی اثبات میکند که نه ملت فلسطین را میتوان حذف کرد و نه نام فلسطین را از نقشه جغرافیائی منطقه و زمین میتوان پاک کرد. سیر حوادث به ویژه آنچه در دههها و سالهای اخیر رخ داده نشان میدهد زمان به زیان اشغالگران فلسطین به پیش میرود. تهاجم پیروزمندانه جوانان فلسطینی به مناطق بهاصطلاح امن صهیونیستها و تحمیل اراده خود بر رژیم صهیونیستی با گرفتن هزاران کشته و اسیر و زخمی از این رژیم که در تاریخ سلطه اشغالگران بر فلسطین سابقه نداشت، پیامهای بزرگی به همراه دارد که مهمترین آنها محکوم بودن رژیم صهیونیستی به زوال است. این پیام روشن را علاوه بر سران رژیم صهیونیستی، حامیان آنها نیز باید دریافت کنند و به این باور برسند که برای این رژیم غاصب و نامشروع سرنوشتی غیر از نابودی وجود ندارد، همان نظریهای که امام خمینی در دهه 40 مطرح کرد و تحقق آن تنها راه استقرار آرامش در این منطقه از جهان است.
*روزنامه جمهوری اسلامی
|