محمدکاظم انبارلویی یادداشتی با عنوان «صداهای ناهمساز!» را در اختیار جماران قرار داد که متن آن عینا در پی می آید:
1- محمدرضا تاجیک، رئیس مرکز استراتژیک ریاست جمهوری دوران اصلاحات در قالب یک پرسش و پاسخ، بیانیهای علیه نظام دانشگاهی در برخورد با اساتید ضدانقلاب صادر کرده است.
از برخی مطالب او که ناسزا و تیکهپرانی است خودداری میکنم اما حرف حساب او این است که؛
- این نوع اساتید صدای متفاوت از صدای قدرت ترویج میدهند.
- باید اساتید اهلی و دستآموز جایگزین اساتیدی شوند که نمیتوانند یا نمیخواهند پژواک صدای حاکم در دانشگاهها باشند.
- به نظر من با این پروژه چیزی باقی نمیماند. باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند و به صداهای ناهمخوان گوش فرا دهند. صداهای ناهمساز را به رسمیت بشناسند.
- میبینید که از چندی پیش در آستانه سالگرد وقایع سال گذشته تمهیداتی در سطح شهر پیاده شده است و...
آقای تاجیک بحث از «زیست جهان»، «صدای متفاوت» و «صداهای ناهمخوان و ناهمساز» در این بیانیه به میان آوردند.
آیا میتوانند زیست جهان اساتید بهاصطلاح اخراجی را بیان کنند بگویند آنها در چه جهانی زیست فکری دارند؟!
آیا او میتواند بگوید چرا «ساز» این جماعت و «صدای» آنها علاوه بر دانشگاه از رادیو آمریکا، رادیو بیبیسی و دیگر بوقهای امپریالیستی شنیده میشود؟!
او اساتید همراه مردم و انقلاب را «اهلی» و «دستآموز» میداند.
آیا میتواند راجع به هویت اساتید وابسته به سرویسهای امنیتی دولتهای غربی دو کلمه بنویسد؟!
آیا او میتواند به این سؤال پاسخ دهد چرا برخی اساتید دانشگاه مثل شهید فخری زادهها و شهدای هستهای در فهرست ترور رژیم صهیونیستی قرار دارد اما برخی اساتید در فهرست تجلیل و تکریم بوقهای آمریکا؟!
ساز خروج از حاکمیت را چه کسانی میزدند و در سال 88 چه کسانی عضویت ارکستر سمفونیک موساد و سیا را در تهران پذیرفتند و چرا سازهای ضربی ضدانقلاب پیرامون دروغ تقلب در انتخابات را طی 8 ماه در کف خیابان بهصورت گوشخراش میزدند؟!
این غائله سال گذشته که رسواتر از آن دو همنوایی با آمریکا ، اسرائیل و انگلیس در سال 88 بود، ساز تجزیهطلبی و ساز بیحجابی را به دیگر نماهنگها و سازهای براندازی افزودند. تا آنجا که نتانیاهو اعلام کرد هم در غائله 88 و هم در غائله 98 و 1401 اینهایی که در تهران سروصدا میکنند سربازان ما هستند و به نمایندگی از ما با حکومت ایران میجنگند.
امروز سخن از علم و دانش و آگاهی از سوی این جماعت در دانشگاه نیست سخن از «همسازی»، «همنوایی» و «همصدایی» با دشمن خونخوار ملت یعنی آمریکاست!
2- جماعتی که به غرب برای استخدام در کارتلها و تراست های مالی و اقتصادی غرب تحت عنوان «مهاجرت» میروند به ساز و صدای چه قدرتی میرقصند؟!
اگر دانشجو و استاد دانشگاه مثل میلیونها ایرانی شعار «ما همه سرباز توایم خامنهای گوشبهفرمان توایم خامنهای» سردهند این میشود همصدایی باقدرت حاکم و همنوایی با صدای قدرت، اما اگر به ساز آمریکا و انگلیس و فرانسه برقصند و دنبال براندازی و تجزیه ایران و مخالفت با احکام خدا باشند، میشود «صدای متفاوت»!
اگر دانشجو و استاد، سرباز امام زمان (عج) باشند برای اعتلای اسلام و انقلاب و ایران کار کنند دانشگاه میشود «پادگان» و «سربازخانه»! اما اگر در خیابان فحاشی و هتاکی کند و اعمالی انجام دهد که حتی شرورترین افراد جامعه از آنها تبری میجوید میشود صدای متفاوت و صدای ناهمخوان!
نباید احدی خود را در حد بوقچی آمریکا در میدان سیاست فرو کاهد. از آن مهمتر نباید کسانی که اشتهای ورود به حاکمیت را دارند و ایامی وزیر و وکیل بودند از این بوقها حمایت کنند.
3- سخن آخر اینکه 156488 استاد در دانشگاههای دولتی و 100113 استاد در دانشگاههای دولتی مشغول خدمت هستند. اساتید و میلیونها دانشجو در دانشگاه، شریفترین و پاکترین و عزیزترین قشر جامعه ما هستند. آنها بار عقلانیت، معنویت، پیشرفت و توسعه کشور را به دوش دارند. اینهمه سروصدا در مورد بهاصطلاح اخراج اساتید که به ادعای حضرات کمتر از 100 نفر است، به چهار دهم درصد هم نمیرسد!
تعجب از برخی سایتهای خبری است که همت خود را مصروف دفاع از این جماعت موسوم به اخراجی گذاشتهاند که برخی از آنها یا قراردادشان تمامشده یا بازنشسته شدند و فقط چند نفر بوق اجانب هستند که اینهمه غوغا برای اخراج آنها راه افتاده است.
قرآن را آتش میزنند، با تجزیهطلبان همصدایی میکنند، بهحکم الهی حجاب اهانت میکنند، برهنگی را ترویج میکنند و... از سنگ صدا درمیآید اما از حضرات صدایی درنمیآید اما چند مدرس دانشگاه که دانشگاه را با جای دیگر اشتباه گرفتهاند به دلایل معلوم و مشخص اخراج میشوند، جیغوداد در برخی رسانههای داخل و خارج کشور راه میاندازند و فریاد میزنند که میخواهند صدای متفاوت را خاموش کنند!