افغانستان، ملت یا حکومت خودخوانده؟ بعد از اعتماد مردمی که پشتوانه اصلی حکمرانان در هر کشوری است، حمایت ملتهای دیگر سرمایه مهمی برای آنان است. آن دسته از حکمرانان یا حکمرانیها که علاوه بر اعتماد مردم خود از حمایت ملتهای دیگر نیز بهرهمند باشند، پشتوانه قویتری دارند. این حمایت که یک سرمایه بینالمللی است، اگر از ناحیه ملتهای همسایه باشد اهمیت و ارزش بیشتری دارد و عمق استراتژیک محسوب میشود.
ایران، همواره از حمایت همسایگان زیادی در بخش ملّی و مردمی برخوردار بوده که یکی از آنها همسایه شرقی ما افغانستان است. دو ملت ایران و افغانستان دارای اشتراکات متعددی هستند که زبان، دین، فرهنگ و سنت از جمله آنها به شمار میآیند. همین وجوه مشترک به عوامل مهمی برای روابط عمیق میان دو ملت تبدیل شدند و حمایتهای مستمر دولتهای ایران از مردم افغانستان در مقاطع بحرانی به ویژه در قرن اخیر عامل بسیار مهمی برای علاقمندی شدید آنان به ایران بوده است.
اشغال افغانستان توسط انگلیس، شوروی و آمریکا در عصر جدید این کشور را دچار بحرانهای عمیق کرد و اجازه نداد مردم سرنوشت خود را با دست و اراده خود رقم بزنند. افغانستان در دوران این سه اشغالگری صحنه تاخت و تاز نظامیان متجاوز بیگانه، کودتاهای رنگارنگ و مداخلات خارجی بود. علاوه بر اینها سلطه 5 ساله گروه تروریستی طالبان در دهه 70 و سلطه دو سال اخیر این گروه متحجر و عقبمانده بر افغانستان، سرنوشت شومی را برای مردم این کشور رقم زده است که فقط با حمایت همهجانبه سیاسی بینالمللی به ویژه کشورهای همسایه از مردم مظلوم افغانستان میتوان به آیندهای روشن برای این کشور و این ملت امید داشت.
جمهوری اسلامی ایران در حدود نیم قرن اخیر همواره در کنار مردم افغانستان قرار داشت و در دوره 5 ساله اول سلطه طالبان نیز به حمایت از مردم در برابر این گروه تکفیری – تروریستی ادامه داد. قبل از ظهور طالبان نیز جمهوری اسلامی ایران در برابر سلطه ارتش سرخ شوروی بر افغانستان از مردم این کشور حمایت کرد. امام خمینی آشکارا و با صراحت به سران شوروی درباره عواقب اشغال افغانستان هشدار داد و دولت جمهوری اسلامی ایران نیز به شکلهای مختلف قیام مردم این کشور در برابر دولتهای دستنشانده شوروی را تقویت کرد. پذیرائی از مردم افغانستان در ایران و ایجاد امکانات برای سران مجاهدین افغان در شهرهای مختلف برای ادامه مبارزه علیه اشغالگران، از اقدامات فراموش نشدنی جمهوری اسلامی ایران به نفع ملت افغانستان است.
در مورد طالبان، دو ملت ایران و افغانستان همواره نگاه منفی مشترک داشته و دارند. طالبان، دوران 5 ساله اول سلطه خود بر افغانستان را با کشتار گسترده مردم و ایجاد محدودیتهای بیسابقه برای آنها شروع کرد کمااینکه در همان روزها 8 دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی مستقر در کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف را به شهادت رساند. در دوره اخیر نیز که سلطه طالبان بر افغانستان از مرداد 1400 شروع شد، تبانی با آمریکا عامل اصلی به قدرت رسیدن این گروه شد و این دو سال نیز بدون مراجعه به آراء مردم و با لغو قانون اساسی و کلیه قوانین و صرفاً با تکیه بر اراده و خواست خود به حکومت خودخوانده ادامه داد. این گروه، در برابر ایران نیز به تعهدات خود عمل نمیکند و به هر شکل که بخواهد اهداف خود را به پیش میبرد. با اینکه دولت ایران امتیازات زیادی به طالبان داده، این گروه حتی از تحویل دادن حقابه قانونی ایران از هیرمند خودداری کرده، دفاتر کمیته امداد و هلال احمر در این کشور را تعطیل کرده و فارسیستیزی و قلع و قمع فارسیزبانان و ایجاد محدودیت برای انجام مراسم مذهبیشان را در دستور کار خود قرار داده است.
انتظار مردم افغانستان از نظام جمهوری اسلامی این بوده و اکنون نیز هست که به جای حمایت از طالبان، از مردم این کشور حمایت کند. آنها حمایت از طالبان را به معنای پُشت کردن به مردم افغانستان میدانند و آشکارا میگویند «از دو سال پیش، شمارش معکوس تقابل منافع و به تبع آن، جدائی راه دو ملت ایران و افغانستان توسط مقامات ایرانی کلید خورده است.» نخبگان و نویسندگان افغانی با صراحت هشدار میدهند «ایرانیها دیگر نگاه بلندمدت تمدنی به شرق ندارند و فاقد استراتژی در این حوزه از سیاست خارجی هستند. با تداوم این سیاست ممکن است با هر تحول جدیدی شاهد شکافهای بزرگتر و فاصلههای جبران ناپذیرتر میان منافع دو ملت بخصوص منافع تاجیکها، ازبکها و هزارههای افغانستان با ایران باشیم.»
مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید این هشدار را جدی بگیرند و تصمیم سازی درباره روابط با افغانستان را به افرادی بسپارند که منافع ملت این کشور را بر مصالح یک گروه تروریستی ترجیح دهند.
|