تاريخ انتشار: 23 مرداد 1402 ساعت 23:47:49
گستره وسیع «پیام خون» و بازتاب آن در سطح جامعه

براساس قرآن شخصی که سال‌ها و قرن‌ها از دنیا رفته اما آثار اعمال او ماندنی است و قابل حذف نیست نشان می‌دهد که خدای متعال مدافع آثار نیکان است. در آیه ۸۲ سوره کهف در جریان موسی و خضر و دستور به ترمیم دیوار و یا بنای مخروبه به علت باقی ماندن اثر یک فرد صالح بوده است؛ «كَنْزٌ لَهُما وَ كانَ أَبُوهُما صالِحاً» این پشتیبانی حق تعالی در مورد برخی امور بیشتر می‌شود.
اندیشه درست و خون، بیشترین ضریب بقاء و دوام را در خلقت از آنِ خود دارند. در مورد اندیشه‌های راستین، امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: «العُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهرُ ، أعيانُهُم مَفقودَةٌ، و أمثالُهُم فِي القُلوبِ».
و در مورد خون در فقه قاعده‌ای بر این وزن داریم که خون قابل بطلان نیست؛ «لایبطل دم امرء مسلم».
کلینی نقل می‌کند؛ امیرالمؤمنین(ع‌) همیشه‌ می‌فرمودند: خون‌ مسلمان‌ هدر نمی‌رود» (ج۱۴، ص۵۱۵)
سریان پیام خون در تمام سطوح جامعه
قطعی و سنت الهی و این خاصیت خون است که در جامعه از کوچه و بازار گرفته تا زنان خانه‌دار را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. بله ممکن است برخی معدود برای زمانی محدود بر علیه آن انگیزه‌ای داشته باشند ولی بی‌دوام است.
وقتی در جامعه مخاطبِ پیام خون مظلوم قرار می‌گیریم به مقتضای اصول دینی و اصول انسانی نباید بر علیه خون و پیام خون باشیم.
چه زیبا امام سجاد(ع) بعد از حادثه خونین کربلا و عاشورا در خطبه کوتاهش در شهر کوفه با ذکر گوشه‌ای از خیانت‌های کوفیان در جریان کربلا که منجر به ریخته شدنِ خونه پاک و مظلوم گشت، به آنان این حُکم دین و اقتضای انسانیت را یادآور شدند و فرمودند؛ «خواسته ما از شما کوفیان این است حال که با ما نیستید، پس علیه ما نباشید؛ «مسالتی الاتکونوا لنا و لا علینا»
برخوردهای متفاوت با پیام خون
حال که به حکم ساختار وجوب خلقت؛ جامعه تحت تاثیر پیام خون قرار می‌گیرد و جامعه در برابر آن عکس‌العمل‌های متفاوتی از خود نمایان می‌کند.
گروه اول؛ ساکتین در برابر پیام خون
عده‌ای ریخته شدن خون را می‌بینند و در برابر پیام او بدون هیچ تحرکی موضع سکوت به خود می‌گیرند و گاهی با مقدس‌مآبی خود را دور نگه داشته و قضاوت درباره خون و پیام خون را به خدا واگذار می‌کنند.
در جریان شهادت مظلومانه سیدالشهداء؛ جناب ربیع بن خثیم از «زهادثانیه» به حساب می‌آید و -طبق بیان محدث قمی در کتاب الکنی و الالقاب، همان خواجه ربیع معروف است- چنین موضعی داشت!
شهید استاد مطهری می‌گوید؛ همین آدم در دوران امیرالمؤمنین جزء سپاهیان ایشان بوده است. یك روز آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض كرد: «یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! اِنّا شَكَكْنا فی هذَا الْقِتالِ». «اِنّا» را هم كه می‌گوید معلوم می‌شود كه او نمایند‌ه عده‌ای بوده است. یا امیرالمؤمنین! ما دربار‌ه این جنگ شک و تردید داریم، می‌ترسیم این جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟ چون ما داریم با اهل قبله می‌جنگیم. و از طرفی شیعه امیرالمؤمنین بود، نمی‌خواست كناره‌گیری كند. گفت: یا امیرالمؤمنین! خواهش می‌كنم به من كاری را واگذار كنید كه در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جایی و دنبال مأموریتی بفرست كه در آن شك نباشد.
در جریان کربلا هم به نقل ابن ابی الحدید در جلد هفتم شرح نهج البلاغه؛ بعد از بیست سال «ریاضت و تمرین سکوت» وقتی به او گفتند پسر پیامبر(ص) را کشتند! گفت: «عجب کاری کردند!» و بعد آیه ۴۶ زمر را خواند؛ «قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ تختلفون» و سکوت کرد تا از دنیا رفت! برخی می‌گویند؛ بعدها استغفار می‌كرد كه چرا من این چند كلمه را كه غیر ذكر بود به زبان آوردم!
این یک موضع در برابر پیام خون به ناحق ریخته است که گرچه تام و تمام نیست و همراهی با ظالم هم نیست، اما بالاخره یک «سکوت ناروا» به حساب می‌آید.
نکته دیگری که از بازخورد این گروه به دست می‌آید، این است که «پیام خون» آنچنان بُرد وسیعی دارد که به چنین افراد منزوی از جامعه که قبری برای خود می‌کَنند و در آن عبادت می‌کنند نیز می‌رسد.
گروه دوم؛ همراهان با «پیام خون»
گروه دیگری در برابر «پیام خون» سکوت نمی‌کنند بلکه در حد ابراز احساسات با خون ریخته شده همراهی می‌کنند.
در اینجا نباید شگفت زده شد که چگونه یک مخالف اعتقادی و سیاسی زبان به همراهی با «پیام خون» دارد و از خون ریخته شده مظلوم سخن بر لب می‌آورد.
در جریان کربلا فردی مانند «عبدالله بن زبیر» که از مخالفان اهل بیت(ع) است و در حدی با امیرالمومنان(ع) عناد دارد که تبلیغات سوء او روی پدرش اثر گذاشته و او را از امام علی(ع) جدا کرد؛ «ما زال الزّبیر رجُلاً منّا أهلَ البیتِ حتّی نشأ ابنه عبدالله، فافسده»! (نهج، حکمت۴۵۳)
و در جریان کربلا هیچ اجابتی به امام حسین(ع) نداشت، اما در برابر خون امام حسین (ع) و مظلومان عاشورا در مکه سخنرانی مهمی کرد و کشته شدن او را مهم شمرد و مردم عراق را ملامت کرد و چنین گفت: مردم عراق خیانتکاران بدکاری هستند که حسین را دعوت کردند که یاریش کنند و وی را به خلافت برسانند و وقتی به سمت آنها رفت بر او تاختند و گفتند یا تسلیم شو تا تو را به مسالمت پیش پسر زیاد بن سمیه می‌فرستیم، یا آماده جنگ شو!... ولی او مرگ شرافتمندانه را بر زندگی با ذلت برگزید... (تذکرةالخواص/۱۵۲)
چقدر خون مظلوم و پیام خون ریخته شده نفوذ دارد که در جامعه «زبیریان» که با صاحب آن خون یعنی امام حسین که هیچ علقه‌ای ندارد باز هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد.
این یک واقعیت است که ظالمانی که دست آغشته در خون دارند، به عِده و عُده طرفداران و یا مخالفان خود دل نبندند که «قصه خون» قصه‌ای متفاوت است و می‌تواند هر موافقی را به یک مخالف تبدیل کند.
گروه سوم؛ احیاءگران پیام خون
گروه سوم کسانی‌اند که پیام خون را با وجود خود می‌گیرند و به سوی آن حرکت می‌کنند، روشن است که حرکت در راستای «پیام خون» هزینه زیادی دارد که ممکن است منجر به ریخته شدن خونِ خود دنبال کننده خون شود.
کسانی که در این مسیر هستند یعنی وظیفه خود را در شنیدن و در برافراشته داشتنِ پیام خون و جوشش خون تعریف می‌کنند انسان‌هایی در میدان هستند که به تعبیر قرآن «لایخافون لومه لائم» بوده و از زخم شمشیر و زخم زبان نگرانی به خود راه نمی‌دهند.
از این نمونه افراد که می‌توان به عنوان الگویی کامل معرفی نمود «عبدالله بن عفیف ازدی» است که به صورت مستقیم و مردانه در مقابل حاکم جائر در حالی که کهولت سن و فقدان بینایی داشت ایستاد و «پیام خون» را شنید و احترام کرد و زنده نگاه داشت و به دیگران رساند.
ابن عفیف ازدی در جلسه رسمی حاکم کوفه که یکی از خون‌آشام‌ترین حاکم بنی امیه است شنید که زبان به اهانت نسبت به مقام شامخ امام حسین و امیرالمومنین بعنوان کذاب نمود تا بتواند با حملات ناجوانمردانه در جنگ تبلیعاتی و روانی دست بالا را از آنِ خود کند!
اینجا بود در حالیکه برای ابن عفیف ازدی از زمین و آسمان خطر می‌بارید در مجلس ابن زیاد بلند شد و گفت: دروغ‌گو و پسر دروغ‌گو؛ تو و پدرت هستی و آن حاکمی است که تورا به این مقام گماشته است …
سرانجام ماموران دستگاه بنی امیه به خانه او حمله‌ور شدند و او بعد از دفاع مردانه شربت شهادت نوشید.
این اقدام شگفت‌آور «ابن عفیف» نشان از بالاترین پاسخ و اجابت نسبت به پیام خون است.
ما باید امروز تکلیف و جایگاه خود نسبت به پیام شهید را روشن کنیم که در برابر خون مظلوم که توسط ظالم و جائری ریخته می‌شود؛ آیا الگوی ما خواجه ربیع و سکوت مقدس مآبانه اوست؟
آیا الگو ابن زبیر و صِرف ابراز احساسات است؟
و آیا الگو ابن حفیف ازدی زنده نگه داشتن پیام خون و دفاع از خون ریخته شده است؟
امروز دوران سکوت در برابر خونی که ریخته می‌شود نیست، امروز جامعه به شکل‌های مختلف ریختن خون را می‌بیند و پیام خون را می‌گیرد و در برابر آن نه سکوت مسامحه گونه می‌کند و نه سکوت مقدس مآبانه دارد، بلکه با بروز احساسات انسانی و نوع دوستانه خود به دفاع از خون می‌شتابد و در هر فرصتی که دست دهد از مقابله با ظالم در دفاع از خون مظلوم کوتاه نمی‌آید.

*مردم سالاری

  تعداد بازديدها: 948
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=96918
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.