تاريخ انتشار: 12 مرداد 1402 ساعت 01:32:39
ولی قولش نه " غزلی از حسین جنتی"

روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!

نیزه‌ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!

 

این چه خورشیدِ غریبیست که با حالِ نزار

پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!

 

باغبانیست عجب! آن که در آن دشتِ بلا

به خزانی ثمرش رفت، ولی قولش نه!

 

شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار

دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!

 

جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات

تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!

 

هر طرف می‌نگری نامِ حسین است و حسین

ای دمش گرم! سرش رفت، ولی قولش نه!

  تعداد بازديدها: 931
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=96819
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.