برای پایان دادن به طمع ورزیها تجربه چین نشان داد با احضار سفیر و تذکر و پیمودن مسیر دیپلماسی خندان نمیشود روسیه و چین را از طمع ورزیهایشان در منطقه و قربانی کردن حقوق ایران پشیمان کرد. خود امارات و شورای همکاری خلیج فارس هم قصد دارند عمل به نسخهای که انگلیس درباره جزایر سهگانه ایرانی برایشان پیچیده است عمل کنند و آمریکا هم پای این نسخه را امضا کرده است. بنابراین، راهکار عملی برای پایان دادن به این ماجرا اینست که ایران در این سه جزیره که ملک مردم ایران است چنان فعالانه حضور داشته باشد که عملاً جائی برای ادعای واهی امارات باقی نگذارد. در آنصورت طبعاً قدرتهای شرقی و غربی هم زمینهای برای بازی کردن با ورق باطل شده جزایر سهگانه نخواهند یافت.
جزایر تنب و ابوموسی و بحرین قبل از اینکه انگلیسیها منطقه عربی خلیج فارس را بعد از سقوط امپراطوری عثمانی، به قلمرو حاکمیتی خود ضمیمه کنند، بخشی از سرزمین ایران بودند. انگلیس بعد از جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسید که در قالب استعمار نو، این مناطق را به چند کشور دست نشانده تبدیل کند. لذا قبل از آنکه امارات تاسیس شود، دولت انگلیس به شاه دستور داد ادعای ایران درباره بحرین را کنار بگذارد و در عوض اجازه پیدا کند ایران جزایر تنب و ابوموسی را اشغال کند. انگلیس قبول داشت که این جزایر متعلق به ایران هستند ولی به تحریک لندن، شارجه ادعای مالکیت ابوموسی، و راسالخیمه ادعای مالکیت تنبها را مطرح میکردند. در عین حال، شارجه با شاه کنار آمد و حتی به ارتش ایران هنگام ورود به ابوموسی خوشآمد گفت، اما راسالخیمه حاضر به این کار نشد. ارتش ایران در 9 آذر 1350، دو روز قبل از اعلان تشکیل کشور امارات، وارد تنب بزرگ و تنب کوچک شد. امارات، بلافاصله از ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد. ایران این شکایت را به رسمیت نشناخت و اعلام کرد جزایر سهگانه متعلق به ایران هستند و ربطی به امارات جدیدالتاسیس ندارند. شورای امنیت هم دخالت نکرد. در طول 53 سال گذشته، امارات به تحریک آمریکا و انگلیس ادعای خود را مطرح کرده و خواهان مذاکره با ایران شده و ایران نیز همواره با صراحت اعلام کرده درباره سرزمینهای خود، با هیچ کشوری مذاکره نمیکند.
نکته قابل تامل در این ماجرا اینست که آمریکا و انگلیس در نیم قرن گذشته با حمایت از ادعای واهی امارات درباره جزایر سهگانه ایرانی، کاسبی سیاسی میکردند و حالا چین و روسیه نیز به آنها اضافه شدهاند!
اضافه شدن چین و روسیه به کاسبان سیاسی ماجرای جزایر سهگانه ایرانی، دارای چند پیام مهم برای دولتمردان ایرانی است که باید به آنها با دقت توجه نمایند و از کنار آنها بیتفاوت عبور نکنند.
یک پیام اینست که قدرتهای شرقی هم مثل قدرتهای غربی، برای جلب منافع خود حاضرند همه چیز حتی اخلاق سیاسی در روابط بینالملل را قربانی کنند. روسیه با آنهمه لاف دوستی با ایران، بدیهیترین واقعیت که تعلق قطعی جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به ایران است را نادیده گرفت و به تمامیت ارضی کشورمان تعرض کرد. علاوه بر این، وزیر خارجه روسیه در حالی حساب کاربری وزارت متبوع خود نامه جعلی «خلیج عربی» را به جای خلیج فارس بکار برد که میداند حتی در گذرنامه انگلیسی شیخ زاید برای این خلیج عنوان «پرشین گُلف» یعنی خلیج فارس نوشته شده است.
دوم اینکه دولتمردان ایرانی بعد از ملاحظه خیانتهائی که روسیه در برجام و جنگ اوکراین به ایران کرد، نمیبایست به دولتمردان کرملین اعتماد میکردند. حالا هم تصور نکنند ماجرای جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس، آخرین خیانت روسها به ایران است. این رشته سرِ دراز دارد، فاعتبروا یا اولی الابصار!
سوم اینکه روسیه برای آنکه از چین در کاسبی سیاسی منطقه سرشار از دلارهای نفتی خاورمیانه عقب نماند، تعلق جزایر سهگانه به ایران را زیر سوال برد. این واقعه نشان داد قدرتهای شرقی مثل قدرتهای غربی غیر قابل اعتمادند و باید در سیاست گرایش به شرق تجدید نظر کنیم و در چگونگی روابط با شرق و غرب از سیاست متوازن پیروی نمائیم.
چهارم اینکه چین و روسیه، دو عضو مهم پیمان شانگهای هستند. با توجه به رفتاری که این دو با ایران به عنوان عضو دیگر این پیمان کردهاند، نمیتوان به پایبندی آنها به تعهداتشان در این پیمان نیز امیدی داشت.
و پنجم اینکه ما باید در سه جزیره ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک آنچنان فعالانه حضور داشته باشیم که جائی برای طمع ورزی امارات و حامیان شرقی و غربی این شیخنشین باقی نماند. رسیدن به این هدف، نیازمند سرمایه گزاری و قبل از آن ارادهای قاطع برای تحکیم حاکمیت و پایان دادن همیشگی به طمعورزیهاست.
*جمهوری اسلامی
|