زیانهای فقدان مدیریت منسجم افتتاح بخشی از خط رفت قطعه 2 آزادراه تهران – شمال همزمان با عید سعید غدیر که محصول مشترک دولتهای دوازدهم و سیزدهم است را باید گام قابل تقدیری در مسیر حل مشکل رفت و آمد به شمال کشور دانست. در خبری که به این مناسبت منتشر شد، وعده مسئولین دولتی برای آغاز عملیات اجرائی قطعه 3 این آزادراه، نکته مهمی بود. اگر دولت سیزدهم بتواند ساخت باقیمانده قطعه 2 را شامل خط برگشت تونل البرز بطول 6 کیلومتر و خط برگشت حدفاصل میان تونل البرز تا شهرستانک که قطعه 2 را به قطعه اول وصل میکند، به پایان ببرد و قطعه 3 را که 47 کیلومتر طول دارد و سختترین بخش آزادراه است نیز به بهره برداری برساند، کار مهمی در سامان دادن به وضعیت حمل و نقل یکی از پررفت و آمدترین مسیرهای کشور انجام خواهد داد.
طرح آزادراه شمال در 4 قطعه به طول 121 کیلومتر از تهران تا چالوس، در آخرین سال دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی (دولت ششم) به تصویب رسید. اجرای این طرح بزرگ برعهده یک سرمایهگزار ایرانی مقیم غرب بود که قرار بود در مقابل انجام آن، مدتی از درآمدهای عوارضی و تاسیسات رفاهی بین راهی استفاده کند. متاسفانه با کارشکنیهای مغرضانه تا 12 سال بعد از تصویب طرح، ساخت این بزرگراه معطل ماند و در دولت دهم قطعه 4 آن (مرزنآباد – چالوس) به طول 20 کیلومتر که آسانترین بخش آن بود انجام شد. دولتهای ۱۱ و ۱۲ نیز ساخت قطعات 1 و 2 را دنبال کردند بطوری که قطعه یک یعنی حدفاصل میان منطقه کن تهران تا شهرستانک به طول 32 کیلومتر شامل خطوط رفت و برگشت افتتاح شدند، تونلهای رفت و برگشت البرز واقع در قطعه 2 که یکی از بخشهای مهم آزادراه است نیز به طول 6 کیلومتر در حدفاصل میان استان البرز و استان مازندران حفر شدند و در روزهای آخر دولت دوازدهم تونل رفت به بهره برداری رسید. از قطعه 2 علاوه بر تونل برگشت البرز، 5/16 کیلومتر از قسمت جنوبی یعنی حدفاصل تونل البرز تا پایان قطعه اول در شهرستانک نیز در مسیر رفت و برگشت، تونلها در دولت دوازدهم حفر شدند و باقیمانده عملیات به دولت سیزدهم منتقل شد. حالا که دولت روابط خوبی با چین دارد میتواند قطعه سوم را به چین بدهد تا در برابر طلبهای نفتی که داریم آن را بسازد.
با اینکه ساخت آزادراه تهران – شمال با تاخیر غیرقابل قبولی مواجه شده و اکنون که در پایان بیست و ششمین سال از تصویب آن قرار داریم هنوز فقط حدود نیمی از آن به انجام رسیده است، باید تلاشهای دولتهای دوازدهم و سیزدهم را در این زمینه قابل توجه و تحسین دانست. انجام طرحهای بزرگ به ویژه در زمینههای عمرانی و مواصلاتی برای هر کشوری از اهمیت خاصی برخوردار است. به تاخیر افتادن ساخت آزادراه تهران - شمال تا 26 سال آنهم فقط با انجام نیمی از آن، موجب شرمساری است. این تاخیر، بیش از آنکه به کمبود بودجه و مشکلات ناشی از تحریم مربوط باشد، از فقدان سازوکار مدیریتی منسجم در کشور ناشی میشود. سرمایهگزار ایرانی که داوطلبانه برای ساخت این آزادراه اعلام آمادگی کرده بود، امکانات لازم را برای انجام تعهد خود داشت و انجام تعهد او بهیچوجه در گرو مسائل مالی دولت و امور بیرونی از قبیل تحریمها نبود. آنچه موجب معطل ماندن طرح شد، کارشکنی عامدانهای بود که بعضی دستگاههای موازی و مزاحم و تا حدود زیادی تاثیر گرفته از بازیهای سیاسی علیه این طرح انجام دادند و مجری آن را پشیمان کردند و خسارت بزرگی به کشور وارد ساختند. علاوه بر خسارت حیثیتی، خسارتهای اقتصادی، اتلاف وقتها و ضایعاتی که در اثر جان باختن بسیاری از مسافران در تصادفات ناشی از ناامن بودن جاده متوجه هموطنان میشوند را باید به حساب همین کارشکنی عامدانه گذاشت. قصه پرغصه آزادراه تهران – شمال این درس را برای مسئولین نظام به همراه دارد که کشور برای پیشرفت به مدیریت منسجم نیازمند است.
*جمهوری اسلامی
|