تاريخ انتشار: 07 تير 1402 ساعت 00:33:25
حکمرانی از نگاه شهید بهشتی-5

مدیران در هر جامعه‌ای فقط هنگامی موفق به انجام صحیح وظایف خود خواهند شد که اصول حکمرانی در آن جامعه رعایت شود. بهترین و قوی‌ترین مدیران، اگر در یک حکمرانی فاقد ضابطه که اصول و معیارهای صحیح حکمرانی در آن رعایت نمی‌شود صاحب پست‌های بالای مدیریتی باشند، هرگز موفق نخواهند بود.
آیت‌الله بهشتی را در ماه‌های پایانی سال 1359 و ماه‌های آغازین سال 1360 از یک طرف بسیار شاداب و بانشاط می‌دیدم و از طرف دیگر نگران. می‌دانستم نشاط و شادی او به این خاطر است که در دستگاه قضائی که ریاستش را برعهده داشت در حال ایجاد زیرساخت‌هائی است که می‌تواند دادگستری را واقعاً «دادگستر» کند و بساط ظلم و تبعیض و فساد را از مجموعه قضائی کشور جمع کند. بهشتی دنبال به دست گرفتن مسئولیت قوه قضائیه نبود. خودم از او شنیدم که گفت دوست دارم به قم بروم و به کار علمی و تحقیقاتی و تربیت نیرو برای انقلاب و نظام مشغول باشم ولی امام خمینی به عنوان واجب عینی پذیرفتن مسئولیت ریاست قوه قضائیه را برعهده او گذاشت و او برای اطاعت امر امام این مسئولیت را پذیرفت و به صورت ریشه‌ای درصدد ایجاد تحول در دستگاه قضاء برآمد و صد حیف که مهلت به نتیجه رساندن آن را پیدا نکرد و بعد از او نیز این دستگاه هرگز به هدفی که بهشتی برایش ترسیم کرده بود نرسید و به دادگستری تراز اسلامی تبدیل نشد.
امیدواری بهشتی به امکان ایجاد تحول در قوه قضائیه به او شادابی فوق‌العاده‌ای بخشیده بود. در جواب سوالی که در این زمینه کردم، آیت‌الله بهشتی گفت: این انقلاب برای اینکه به نتیجه برسد و از گزند انحراف مصون بماند، نیازمند رهبرانی در بالاترین سطح سیاسی و مدیریتی است که مثل امام خمینی خالص و فانی در خدا باشند و از بازی‌های سیاسی پرهیز کنند. همه باید نگران حضور بازیگرانی در صحنه سیاسی و مدیریتی کشور باشیم که عملکرد آنها انقلاب و نظام اسلامی را تهدید می‌کند. بهشتی، مهم‌ترین اصل حکمرانی را صداقت حکمرانان می‌دانست و معتقد بود بازیگران سیاسی عناصری فاقد صداقت هستند و به همین دلیل نمی‌توان به آینده حکمرانی در نظام جموری اسلامی با حضور افراد بی‌صداقت و بازیگر امیدوار بود. او با صراحت در این باره هشدار می‌داد و می‌گفت:
«آفت این انقلاب اسلامی اینست که دچار بازیگرانی باشد که اسلام و انقلاب و هر چیزی را دکان کنند. دکان قدرت، دکان ثروت، دکان شهرت، دکان ریاست. باید سخت مراقب باشیم که این خطری که در طول تاریخ همیشه انقلاب‌های الهی را تهدید کرد و به آنها ضربه زد، بلکه این‌بار جلویش را بگیریم. کسانی داعیان انقلاب و داعیان اسلام باشند که هرچه به آنها نزدیک‌تر می‌شوی، اعتقادت به اسلام بیشتر شود».
با تکیه به این سخن بسیار عمیق بهشتی به عنوان یک معیار واقعی، اکنون می‌توانیم به ارزیابی حکمرانی در کشورمان بپردازیم و بپرسیم آیا این حکمرانی دچار آفت هست یا نیست؟ برای اینکه از نسبت دادن بازیگری و اهل دکان قدرت و شهرت و ریاست بودن به این و آن پرهیز کنیم و در عین حال بتوانیم به پاسخ سوالمان دست یابیم باید به وضعیت عدالت در جامعه توجه نمائیم. در حکمرانی اسلامی، عدالت حرف اول و آخر را می‌زند. اگر در جامعه‌ای که داعیه اسلامی بودن دارد از عدالت خبری نباشد، نمی‌توان آن جامعه را اسلامی دانست. آیت‌الله بهشتی، برای جامعه اسلامی، وجود انواع عدالت را ضروری می‌دانست و می‌گفت این عدالت‌ها فقط در پرتو حکمرانی ضابطه‌مند و با صداقت تحقق خواهند یافت.
«عدالت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و عدالت معنوی در جامعه تنها و تنها براساس حاکمیت ضابطه‌ها و صداقت‌ها به وجود می‌آید و نه براساس رفاقت‌ها و رودربایستی‌ها».
روشن است که اگر نگاه شهید بهشتی به حکمرانی را معیار ارزیابی قرار دهیم، امروز در جامعه ما علیرغم نام و عنوانی که از حکمرانی اسلامی مطرح است، حکمرانی اسلامی وجود ندارد. درباره اینکه حکمرانی اسلامی چه وقت در جامعه ما وجود خواهد داشت نیز خود شهید بهشتی با صراحت سخن گفته است:
«ما تا به جائی نرسیم که در جامعه، ضعیفی زیر فشار قوی‌تر قرار نگیرد و اگر خدای نکرده قرار گرفت به سرعت رهانیده شود، جامعه ما جامعه اسلامی نشده است.»
پایان

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 910
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=96530
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.