حکمرانی از نگاه شهید بهشتی-4 مهمترین عامل موفقیت حکمرانی، نگاه واقعی حکمرانان به شخصیت انسان است. عدهای از حکمرانان، به انسان به مثابه ابزار نگاه میکنند و از آنها به نفع خود و برای تحقق اهداف و امیال خود استفاده میکنند. اینها کسانی هستند که خود را محور حکمرانی قرار میدهند و به همین دلیل، سر از دیکتاتوری درمیآورند. عدهای دیگر، انسان را موجودی آزاد میدانند که ذاتاً سزاوار تکریم است. صاحبان این نگاه، حکمرانی را در خدمت انسان قرار میدهند و با پرهیز از خودمحوری و خشونت و به رسمیت شناختن آزادی مردم، هر لحظه از دیکتاتوری فاصله میگیرند و پیوند مردم و حکمرانی را مستحکمتر میکنند.
آیتالله بهشتی همواره نگاه دوم را به کسانی که مسئولیتی برعهده داشتند توصیه میکردند. زمانی که گزارشهای مردمی درباره برخوردهای خشن در بعضی ادارات و موسسات به بهشتی رسید، یکی از سخنرانیهای خود را به ضرورت پرهیز از این روش اختصاص داد و با صراحت و شفافیت تمام که از ویژگیهای این عالم عامل بود گفت:
«ای معلم، ای مربی، ای عالم دینی، ای روحانی، ای مدیر مدرسه، ای مدیر موسسه، ای مدیر جامعه، مبادا برای پوشاندن نقائص خویشتن به اعمال خشونت و دیکتاتوری متوسل شوی و از آزادی طبیعی دیگران جلوگیری نمائی».
شهادت میدهم که بهشتی دقیقاً به این توصیه خود عمل میکرد و هرگز ذرهای از آن تخطی نکرد. او حتی زمانی که در نوشتههای تحقیقاتی ما لحن نقد صاحبنظران علمی را اندکی دور از احترام و تکریم میدید به ما تذکر میداد هرگز از چنین لحنی استفاده نکنیم و جالب اینکه خود او نیز در تذکر به ما نهایت ملایمت و مهربانی را در گفتار و نوشتار بکار میگرفت. جالبتر اینکه در برابر نقدها و حتی پرخاشهائی که به بهانه نقد نسبت به او صورت میگرفت نیز با صبوری مثالزدنی و خوشروئی کامل برخورد میکرد و با روشنترین عبارات و کلمات به طرف مقابل توضیح میداد بدون آنکه ناقدان را برنجاند یا از انتقاد و اعتراضشان پشیمانشان کند.
این روش، تاثیر شگرفی در معترضین به ویژه نسل جوان داشت بطوری که بارها افرادی را دیدم که علیرغم دشمنی شدید اولیه با بهشتی، بعد از مواجه شدن با منطق زلال و مستحکم او از راهی که رفته بودند برمیگشتند و جذب او میشدند. آیتالله بهشتی این افراد را با آغوش باز میپذیرفت و از هیچ تلاشی برای روشن ساختن ذهن آنان نسبت به واقعیتهای جامعه و منطق اسلام در حکمرانی دریغ نمیکرد.
یکی از نتایج نگاه تکریم محوری به انسان که آیتالله بهشتی بشدت آن را ترویج میکرد این بود که به حکمرانی جامعنگر برای مدیریت صحیح جامعه معتقد بود. در حکمرانی جامعنگر، نیازهای مادی انسان نیز همراه و همسان با نیازهای معنوی مورد نظر قرار میگیرند. کسانی که مردم را به عبادت و مناسک و برگزاری مراسم پرتجمع عزاداری و جشن و دعا تشویق میکنند ولی در تامین نیازهای مادی آنان دچار کاستی یا غفلت و یا ناکارآمدی هستند، نمیتوانند حکمرانی جامعنگر را محقق نمایند. حکمرانی در جامعهای که چنین افرادی در راس آن باشند و مدیریت آن را برعهده داشته باشند هرگز نمیتواند مردم را برای انجام تکالیف دینی قانع کند. مردم وقتی برای اجرای احکام دین و حتی قانون آمادگی خواهند داشت که حکمرانان موفق به اجرای عدالت، تامین رفاه و آزادیهای مشروع شده باشند و با مردم صادقانه برخورد کنند. در صورتی که این نیازهای اولیه و ضروری مردم برآورده شود، مردم بدون آنکه نیازی به تبلیغ و تهدید و تطمیع باشد، داوطلبانه اقدام به اجرای احکام دینی و تبعیت از قانون خواهند کرد. آیتالله بهشتی در موارد متعددی در همان سالها و حتی ماههای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به این واقعیت بسیار مهم توجه دادند و بارها تکرار کردند:
«صریحاً این را گفتهام و باز هم تکرار میکنم که تا مساله تقسیم عادلانه و برادرانه امکانات زندگی در این کشور برای همه مردم و امکانات کار برای همه مردم حل نشود، سایر مسائل انقلاب ما حلشدنی نیست».
*جمهوری اسلامی
|