حکمرانی از نگاه شهید بهشتی- 2 در جریان اوج گیری قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد و بعد از پیروزی انقلاب، تعبیرات و اصطلاحاتی وارد ادبیات سیاسی کشورمان شدند که یکی از آنها «طاغوت» یا «حکومت طاغوتی» بود.
حکومت طاغوتی، در مقابل حکومت مردمی و انقلابی ناشی از تعالیم اسلام مطرح میشد. ویژگی اصلی «حکومت طاغوتی» جدا بودن حاکمان از مردم و بیگانه بودن حکمرانی از منافع ملی و مصالح کشور بود. این ویژگی را شهید مظلوم آیتالله بهشتی با بکار بردن همان اصطلاح «طاغوتی» رایج در سالهای اول بعد از پیروزی نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک خطر که ممکن است نظام جمهوری اسلامی را تهدید کند مطرح کردند. جمله شهید بهشتی اینست:
«من، صریحاً میگویم در هر جامعهای که زمامدارانش تشنگان قدرت باشند، در آن جامعه خود بخود طاغوت جای خودش را به دست آورده است.»
آنچه در این زمینه بسیار پراهمیت است اینست که در شرایط پرتب و تاب سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کسی فکر نمیکرد «طاغوت» که زیر پای مردم ایران دفن شده، بتواند بار دیگر سر برآورد و در حالی که نظام جمهوری اسلامی مستقر است، افراد طاغوتی و افکار طاغوتی بر مسند قدرت تکیه بزنند و حکمرانی اسلامی رنگ طاغوتی به خود بگیرد. این قدرت تفکر آیتالله بهشتی بود که برخلاف فضای حاکم بر سالهای پرالتهاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به خطر بازگشت طاغوت میاندیشید و حتی درباره آن هشدار میداد.
روشن است که «طاغوت» با قیافه و لباس مخصوص طاغوتی در دوران حاکمیت دینی ظاهر نمیشود ولی در اصل ظاهر شدن و فعال شدن و تلاش برای پیشبرد اهدافش ذرهای تردید نمیکند. در نظام جمهوری اسلامی، خوی طاغوتی با قیافه مذهبی، تسبیح صددانه، پیشانی پینه بسته، گردن کج و زبان چرب و نرم ظاهر میشود و اهداف خود را با این قیافه بهتر دنبال و محقق میکند. قیافه مذهبی و مردمی و بظاهر انقلابی، به منزله چراغی است که طاغوت با در دست داشتن آن، میتواند اهداف خود را دقیقتر و راحتتر دنبال کند همانگونه که سنائی گفته:
چو علم آموختی از حرص، آنگه ترس کاندر شب
چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا
فکر میکنید بهشتی را چرا در اولین سالهای عمر نظام جمهوری اسلامی به شهادت رساندند؟
پاسخ اینست که چون میدانستند او قدرت شناخت «دزدان با چراغ» را داشت و از این اراده و عزم قاطع نیز برخوردار بود که در برابر تمام دزدان و راهزنان اعم از راهزنان عقیده و دزدان انواع کالاهای مادی و معنوی بایستد. همین ایستادگی بود که دشمنان ملت ایران را به حذف بهشتی مصمم کرد و بعد از ترور شخصیت، او را در اوج مظلومیت به شهادت رساندند.
دشمنان، با حذف بهشتی جنایت بزرگی مرتکب شدند و خیانت بزرگی به ملت ایران کردند ولی در این واقعیت نمیتوان تردید کرد که آنها تشخیص درستی از او داشتند و میدانستند که اگر او را حذف نکنند نظام جمهوری اسلامی به اهداف خود میرسد و مردم ایران همواره با عشق و علاقه قلبی از این نظام حمایت خواهند کرد. اگر بهشتی میماند، قوه قضائیه به درستی خانه عدالت بود. اگر بهشتی میماند، مجلس خانه واقعی ملت بود. اگر بهشتی میماند، مدیریت قدرتمند و سالم و صالح بر کشور سایه میافکند و حکمرانی بر مبنای تعالیم اسلام این کشور را به صلاح و سداد رهنمون میشد.
برگردیم به جمله مهمی که درباره بازگشت طاغوت به جامعه ما از شهید بهشتی نقل کردهایم. اگر معیار این باشد که هر جامعهای که زمامدارانش تشنگان قدرت باشند در آن جامعه، خود بخود طاغوت جای خودش را باز کرده و به دست آورده، آیا ما اکنون در جامعه خودمان با طاغوت سر و کار نداریم؟ چه کسی میتواند این واقعیت را انکار کند که در میان دولتمردان و حکمرانان ما تعداد زیادی تشنه قدرت وجود دارند؟ اینهمه جنگ قدرت که در میان حکمرانان جریان دارد، اگر نشانه روشن تشنگی قدرت نیست، پس چیست؟ بنابراین، ما اکنون به جای یک طاغوت، چند طاغوت داریم که برای تصاحب قدرت به جان همدیگر میافتند و آن دسته از قدرت طلبان که پیروز میشوند و به قدرت میرسند، برای سیر کردن اشتهای قدرت خود به جان مردم میافتند. اینکه میبینیم به قدرت رسیدگانمان، اسیر القاب و درود و تعریف و تمجید هستند و از انتقاد بشدت هراس دارند، نشانه وجود همین روحیه طاغوتی در آنهاست. شهید بهشتی میگفت: «اگر آدم اسیر درود شد، مشرک شده است. این، شرک است. این، یک نوع دنیاپرستی است. ما باید در راه خدا باشیم ولو مرگ بر ما بگویند. مرگ بر بهشتی من را ناراحت نکند که بهشتی هستم و درود بر بهشتی من را خوشحال نکند.»
ادامه دارد
*جمهوری اسلامی
|