حکمرانی از نگاه شهید بهشتی بسیارند کسانی که به گفتارهای متناقض و عملکردهای نادرست بعضی از افراد روحانی ایراد و اعتراض دارند و در خلال مباحث مربوط به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به ویژه کارکرد روحانیت در این نظام، این تناقضها و عملکردهای نادرست را به ما یادآور میشوند. علاوه بر این موارد، ایرادهای مهمی هم به تفکر افرادی از روحانیین دارند که سخنان کرامتگونه اما بیپایهای میگویند و تصورشان اینست که با این قبیل سخنان میتوانند برای پیشوایان معصوم دین جاذبه و برای خود دین عظمت سازی کنند.
در پاسخ به کسانی که به این گفتارها و رفتارها ایراد و اعتراض دارند، در درجه اول میگویم پیشوایان دینی نیازی به این کرامت سازیها ندارند. زندگی عملی آن بزرگان بقدری پاک، درسآموز و انسانساز است که با شفافترین وجه، عظمت آنها را نشان میدهد بدون آنکه لازم باشد کسی برای اثبات این واقعیت به اموری غیر از سیره عملیشان متوسل شود. در مرحله بعد و برای نشان دادن نمونههائی از پیروان واقعی پیامبر و ائمه علیهمالسلام در عصر حاضر، گفتارها و رفتارهای امام خمینی و تعدادی از یاران ایشان در صدر انقلاب را یادآور میشوم و میگویم اسلام واقعی را در سخنان و سیره عملی این افراد جستجو کنید نه هرکس که مدعی روحانی بودن است و سخنان و رفتارهای خود را به اسلام نسبت میدهد.
در فهرست افرادی که معمولاً معرفی میکنم، شهید مظلوم آیتالله بهشتی در صدر قرار دارد. علت اینست که اولاً شناخت من از این متفکر بزرگ و عالم عامل جامع صادق باصفا، یک شناخت بیواسطه است و ثانیاً سیره عملی این انسان کمنظیر دوران ما بهترین شاهد برای اثبات این واقعیت است که او شاگرد واقعی مکتب پیامبر و ائمه بوده و از ضوابط این مکتب هرگز و به هیچ میزان حتی ذرهای تخطی نکرد.
آیتالله بهشتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به ضوابط اسلامی در تمام زمینهها سخت پایبند بود و هرگز از هیچیک از این ضوابط تخطی نمیکرد. او این پایبندی را در خانواده – به گواهی تمام افراد اهل خانه – و در روابط اجتماعی به تصدیق سیره عملی مشهودش در جامعه، بطور کامل نشان میداد. آنچه شگفتانگیز است، استمرار این پایبندی به ضوابط اسلامی در دوران بعد از پیروزی انقلاب است که باید آن را دوران قدرتمندی آیتالله بهشتی دانست. او کسی بود که مهمترین مجمع شکل گرفته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که مجلس تدوین قانون اساسی بود را مدیریت کرد. در عظمت این مجلس همین بس که حدود 80 نفر از زبدهترین افراد جامعه از اقشار مختلف در آن عضویت داشتند و آیتالله بهشتی توانست با مدیریت کمنظیر خود آن را به نتیجه برساند. او اولین رئیس قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی بود که سنگ بنای دستگاه قضائی مبتنی بر اسلام را آماده نصب کرد و افسوس که با شهادت او بنای مورد نظرش آنگونه که او میخواست شکل نگرفت. بهشتی قبل از آن در شورای انقلاب هم زیرساختهای مستحکمی برای حکمرانی اسلامی ایجاد کرده بود که اگر نظام حکمرانی براساس آن شکل میگرفت، امروز در شرایط دیگری قرار داشتیم. او موفقیت حکمرانی را مرهون زمامدارانی میدید که بیش از مردم به موازین پایبند باشند و قدرت، آنها را از عشق به خدمت بازنداشته باشد. بهشتی، در اوج قدرت این چنین بود، درست همانگونه که خود در این فراز گفته است:
«هیچ نهضتی با رهبرانی که بیش از همه مردم دیگر به موازین آن نهضت عملاً پایبند نباشند به ثمر نخواهد رسید. هرجا در دنیا نهضت پیروز میبینید بدانید این نهضت به وسیله کسانی به وجود آمده است که خود آنها و زندگی آنها، باطن و ظاهر زندگی آنها، در مردم ایمانزا بوده است. من صریحاً میگویم در هر جامعهای که زمامدارانش تشنگان قدرت باشند در آن جامعه خود به خود طاغوت جای خودش را به دست آورده است. اگر میخواهید جامعهتان طاغوتی نشود، بکوشید زمامدارانتان تشنگان قدرت نباشند و عاشقان خدمت باشند».
ادامه دارد
*جمهوری اسلامی
|