تحلیل سیاسی هفته در این هفته و در نیمه خرداد، سی و چهارمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را در غربت و حسرت پشت سر گذاشتیم؛ غربت از این جهت که احساس میشود با آرمانهای امام و راه و رسم و مرام ایشان بسیار فاصله داریم و آرمانهای والای امام خمینی هنوز در میان ما غریب است؛ و حسرت از این حیث که متاسفانه در این سالها برخلاف روزهای اول انقلاب آنچنان به زخارف و تشریفات دنیایی وابسته شده و فاصله میان فقیر و غنی را توسعه دادهایم که محرومین و صاحبان اصلی انقلاب، و آن کسانی که امام حاضر نبود یک تار موی آنها را به تمام کاخهای کاخنشینان بدهد، اکنون در چرخ گوشت مشکلات در حال له شدن هستند.
از سوی دیگر همه ضدارزشهایی که امام، مردم را برای برهم زدن آن، به قیام و انقلاب دعوت میکرد یا در حال بازگشت به جامعه و یا سلطه دوباره بر روابط اجتماعی است و همه اینها به همراه تبعیض و یکجانبه گرایی در زمینههای مختلف، مردم را به تنگ آورده است.
در این هفته از لابلای خبرها چنین برداشت شد که مشکلات میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پروندههایی که مثل استخوان لای زخم عمل میکنند، در حال تعیین تکلیف و حل و فصل هستند و به موازات آن مذاکراتی نیز که در سطح نماینده ایران در سازمان ملل با رابرت مالی مسئول میز ایران در وزارتخارجه آمریکا در جریان است، به شکستن بنبست در مذاکرات که قبلاً از طریق پیغام و پسغام از طریق روسها و یا طرفهای دیگر انجام میشد، منجر شده و میتواند دستاوردهای ملموسی را به همراه داشته باشد.
از روز سهشنبه هفته جاری نیز طرح تغییر ساعات کاری ادارات به منظور صرفهجویی در مصرف انرژی کلید خورد که البته واکنشهای گستردهای را در میان رسانهها و کارکنان دولت که بار این طرح بر دوش آنها گذاشته شده، به همراه داشت. یکی از رسانهها در تعبیر ظریفی نوشته بود که «با شروع کار ادارات از ساعت 6 صبح، ساعت کار ادارات با کلهپزیها و طباخیها همزمان شده، چرا که دولتمردان امسال عقربههای ساعت را برخلاف سالهای قبل جلو نکشیدند و به جای آن میخواهند کارمندان را عقب بکشند!» بدین ترتیب کارمندان مجبورند زودتر از ساعت 5 صبح از منزل بیرون بزنند و کارکنان ناوگان حمل و نقل عمومی مثل مترو نیز موظف شدهاند از ساعت 30/4 در محل کار خود به مردم خدمترسانی کنند. این تازه بخش کوچکی از مشکلات و ایراداتی است که با اجرای طرح جدید سربازخانهای دولت، گریبانگیر کارمندان شده و اصناف و بانکها نیز باید بخش دیگری از این مشکلات را متحمل شوند که امید میرود هرچه زودتر نواقص این طرح برطرف شده و از تبدیل میز ادارات به میز صبحانه کارمندان جلوگیری شود.
بررسی رویدادهای خارجی را با تحولات جنگ اوکراین آغاز میکنیم که این هفته نیز با ادامه درگیریها، جان شمار زیادی از نظامیان و غیرنظامیان دوطرف را گرفت و زیرساختها و اماکن مسکونی بیشتری را به ویرانی کشاند.
روز سهشنبه سد بزرگ خرسون اوکراین منفجر شد و بخش بزرگی از مسیر رودخانه «دنیپرو» را به زیر آب برد و دهها هزار نفر از ساکنان مجبور به تخلیه گردیده و آواره شدند. هرچند دوطرف، همدیگر را مقصر انفجار این سد دانستهاند با اینحال دبیرکل سازمان ملل، روسیه را عامل این حادثه و دیگر فجایع ناشی از جنگ جاری دانست و خواستار پایان یافتن این جنگ شد.
این هفته، شهادت یک کودک 2 ساله فلسطینی بر اثر اصابت گلوله نظامیان صهیونیست، بازتاب گستردهای یافت و بار دیگر وضعیت رقتبار فلسطینیها و شقاوت و جنایت افروزی صهیونیستها را در معرض افکار عمومی جهان قرار داد. اتحادیه عرب، نماینده سازمان ملل و شماری از کشورها، این جنایت را محکوم کردند ولی همچنانکه تاریخ فلسطین نشان داده است صهیونیستهای اشغالگر به اینگونه واکنشهای انفعالی و بدون پشتوانه، اعتنایی ندارند و همچنان به اقدامات ضدانسانی خود، با هدف تثبیت اشغالگری خود در فلسطین اشغالی ادامه میدهند. ملت فلسطین نیز نشان داده است امیدی به مجامع بینالمللی عریض و طویل، جهت احقاق حقوق خود ندارد و مقاومت را تنها راه رسیدن به حق و مقابله با اشغالگری میداند، حتی اگر در این مسیر خنجر دولتهای خائن عرب را که به عادی سازی رابطه با این رژیم جنایتکار روی آوردهاند، بر پشت خود تحمل کند.
این هفته، اقدام طالبان در برکناری تمامی قضات شیعه از قوه قضائیه این کشور بار دیگر خطر و عواقب ادامه حضور این گروه تروریستی بر مقدرات کشور افغانستان را مورد تاکید قرار داد و ثابت کرد که برخلاف ادعاها و تبلیغات اولیه، هیچ تغییری در ماهیت، ذات و عملکرد این گروه تروریستی ایجاد نشده و طالبان جدید، همان گروه تکفیری و افراطی است که با داعش و القاعده همفکری و همبستگی دارد.
گروه حاکم بر افغانستان در حالی این اقدامات ضدحقوق بشر را مرتکب میشود که از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است و در واقع، به مشروعیت بینالمللی نیاز حیاتی دارد و قطعاً در صورت تثبیت موجودیت و پذیرش شناساییاش، با دست بازتر به جنایات و اعمال افراطی ادامه خواهد داد.
قتل، شکنجه و سرکوب مخالفان، محروم کردن زنان از تحصیل و کار، اعمال تبعیضهای قومی و مذهبی در داخل افغانستان و همچنین عدم پایبندی به قراردادهای بینالمللی، از جمله رعایت حقابه ایران، چند سرفصل از عملکرد این گروه افراطی و متحجر در طول 21 ماه حاکمیتش بر افغانستان است. این اعمال و اقدامات مشابه دیگر در مدت نزدیک به دو سال حاکمیت شرارتبار طالبان، اقتضا میکند کسانی که فکر میکردند طالبان اصلاح پذیر است و قابلیت تعامل دارد، در مواضع خود تجدید نظر کنند و با تشدید انزوا و افزایش فشارها، این گروه قانون گریز را به پذیرش قواعد شناخته شده بینالمللی و رعایت حقوق مردم افغانستان و همسایگانش مجاب نمایند.
*جمهوری اسلامی
|