اینکه گاهی شنیده میشود برخی مسأله «عبور از امام» را مطرح میکنند یا ادعا میکنند که موضع حضرت امام در فلان واقعه موضع درستی نبوده است، یا امام را به یک سلسله روحیات مثل استبداد به رأی یا عدم توجه به مشورتها متهم میکنند، ناشی از خلائی است که از ذکر و یاد ایشان در جامعه ایجاد میشود.
پایگاه خبری جماران: چندروز قبل حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی با گلایه شدید از بسیاری دستگاههای فرهنگی کشور نسبت به امام خمینی، گفت: «نمیخواهم نام بیاورم اما این نهادها یا تحلیل غلط دارند و یا توجه ندارند. بحث بر سر فرد یا شخص نیست، بلکه امام هویت تمام جمهوری اسلامی است. همه چیز را باید با امام مقایسه کرد؛ همچون قرآن که در دین بستر است و همه چیز دین با قرآن قیاس میشود، در انقلاب اسلامی نیز همه چیز با امام قیاس میشود. اصل، امام است. هر چیزی که با متن مقدس انقلاب و آن بنیان مرصوص انقلاب در تضاد است، باید کنار برود. این عین بحثی است که رهبر معظم انقلاب دارند».
در این خصوص با حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور قائم مقام رییس هیأت حمایت از کرسی های نظریهپردازی، نقد و مناظره و مدیر سابق حوزه های علمیه خواهران کشور گفت و گویی را انجام دادیم.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با وی در پی می آید:
با توجه به اظهار گلهمندی یادگار امام، جناب حاج سید حسنآقای خمینی از دستگاههای فرهنگی بهخاطر کم توجهی یا بیتوجهی به یاد و نام و معرفی و ترویج حضرت امام و هشداری که ایشان دادند، لطفا بفرمایید؛ پیامد بیتوجهی به حضرت امام چیست و مسئولان درباره ترویج یاد و نام امام چه کارهایی باید انجام دهند؟
به مناسبت دهه کرامت عرض تبریک داریم و یاد و خاطره حضرت امام را در ایام خرداد گرامی میداریم و آرزو میکنیم که همیشه قدردان این نعمت بزرگ و صاحب حق بزرگ بر خودمان باشیم.
درباره مسأله بیتوجهی به راه و خط امام، به نظر میرسد که هشدار و تذکری که از حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید حسن خمینی بیان فرمودید مطلب خیلی درستی است و لازم است که همیشه ایشان و بزرگان دیگری که دلسوز نهضت عزیز انقلاب اسلامی هستند، مراقبت کنند تا احیاناً اشتغالات و دلمشغولیهای جدیدی که پیش میآید ما را از منشأ انقلاب عزیز و راهی که حضرت امام برای ما بنا گذاشتند، غافل نکند و اگر این راه درست مورد توجه قرار گیرد، جلو بسیاری از مشکلات آینده را میگیرد چون راه حل مسائل فعلی و آینده کشور، در این مسیر است.
انتظار این است که انقلاب بر پایه معماریهای حضرت امام، همچنان که در دوره ایشان گره از بسیاری از مشکلات گشود، در شرائط جدید هم گره از بسیاری از مسائل بگشاید. فراموشی یاد، نام و راه امام باعث میشود که مسئولان نظام و جامعه جدیدی که امام را ندیده و تجربه نکردهاند، گرفتار یکسری سردرگمی و تخیل شوند و از این خلاً باید انتظار داشت که گروهی پیدا شوند و از امام روایتی ارائه دهند که گاهی جاهلانه و یا مغرضانه است. اینکه گاهی شنیده میشود برخی مسأله «عبور از امام» را مطرح میکنند یا ادعا میکنند که موضع حضرت امام در فلان واقعه موضع درستی نبوده است، یا امام را به یک سلسله روحیات مثل استبداد به رأی یا عدم توجه به مشورتها متهم میکنند، ناشی از خلائی است که از ذکر و یاد ایشان در جامعه ایجاد میشود.
لذا افرادی که ارادتی به انقلاب ندارند یا از ارادت گذشته خود دست کشیدهاند و میخواهند پرچم انقلاب و مبارزه را به زمین بگذارند، از خلاء یاد و شادابی راه امام سوءاستفاده خواهند کرد.
بنابراین، تذکر یادگار حضرت امام تذکر به جایی بوده است و دستگاههای فرهنگی کشور هم باید کاملاً هوشمندانه با این تذکر برخورد کنند؛ چرا که مناشی حرکت انقلابی ما نگاهِ حضرت امام و مسیری است که ایشان جلو روی ما گذاشتهاند. اینکه مقام معظم رهبری هر ساله در سالگرد ارتحال امام اصرار دارند تا تعریفی از خط و منش امام داشته باشند، تنها یکی از اقدامات شایستهای است که باید انجام شود و امتداد داشته باشد و امتداد آن در دستگاههای فرهنگی و تعلیم و تربیتی است.
ما نباید این قضیه را دست کم بگیریم و خدای نخواسته شرائطی فراهم کنیم که خلاء اطلاعاتی و آگاهی برای نسلهای جدید و حتی سیاستگذاران دستگاههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایجاد شود.
چه توصیهای در مسائل غیر فرهنگی دارید تا یاد و نام امام باقی بماند و امام همچنان محبوب باشد؟
من معتقدم، مسیری که حضرت امام در طول سالهای رهبری خود پیمودند و بر آن اصرار داشتند، توجه ویژه به محرومین و مستضعفین بود. یعنی توجه به مردم در فرمایشات حضرت امام موج میزد، اما ایشان توجه بسیار خاصی به محرومین، مستضعفین و پابرهنگان داشتند. تعابیر بلندی از ایشان درباره محرومان وجود دارد، برای نمونه: «یک خانه کوخنشینان بر همه کاخهای ابرقدرتهای جهان برتری دارد.» یا «کسانی تا آخر با ما هستند که طعم فقر و محرومیت را کشیده باشند».
لذا توجه به محرومین در ساخت استراتژیهای اقتصادی مهم است. اقتصاد ما باید مردمبنیان باشد اما افزون بر مردمبنیانی اقتصاد، باید رعایت حال محرومان و مستضعفان همیشه به عنوان یک پیوست در سیاستگذاریها یا برنامهریزیهای اقتصادی به جدّ رعایت شود. این انقلاب بر دوش پابرهنگان و محرومان شکل گرفت و بیشترین دغدغه امام در هر برنامه و اقدامی این بود که این قشر به عنوان سرمایه انقلاب دچار مشکلاتی نشود تا به خود مشغول شود و اولویت انقلاب و نظام اسلامی را در زندگی به کنار بگذارد.
ما در سالگرد ارتحال حضرت امام باید مجدداً پروندۀ دفاع از محرومین، پابرهنگان، مستضعفان، فقرا و دفاع از مردم باعظمتی که فداکاری برای انقلاب را وظیفه خود میدانند، را بازخوانی کنیم. به نظر میرسد عمق استراتژیک نهضت امام توجه به محرومین و مستضفین بود. لذا باید تلاش کنیم تا مسئولین مربوطه در مجلس، دولت و دستگاههای اجرایی، در طراحیها، قوانین، آئیننامهها و مقررات، اندیشههای حضرت امام را بازتولید کنند تا در صحنه عمل و اجرا صادقانه، مشفقانه و مهربانانه نسبت به این قشر برنامهریزی نمایند.
مسحضرید که حضرت امام با اندیشه و آثار و عظمتی که داشتند، زیر ابر سیاست پنهان شد و ما نتوانستیم چهره امام را در حوزههای دیگر خوب معرفی کنیم. یعنی جنبههای دیگر امام تحتالشعاع جنبه سیاسی ایشان قرار گرفت. حضرتعالی به عنوان شخصیت فرهنگی، با توجه به فضای فرهنگی که در دنیا و کشور ما حاکم است، چه مدلی برای معرفی بهتر حضرت امام در جامعه امروز به دستگاههای فرهنگی پیشنهاد میکنید؟
به نظر میرسد که ما نیازمند یک مهندسی معکوس در بازخوانی اندیشههای امام هستیم. امتداد اندیشههای فقهی، فلسفی، عرفانی و تعصب به شدت عمیق امام نسبت به دین و خدای متعال، در سیاستورزی نشان داده شد. یعنی اگر کسی بخواهد سیاستورزی حضرت امام را از این عقبه جدا ببیند، هیچگاه نمیتواند ایشان را تشخیص دهد و تعریف کند، و امام را آنچنان که بود و هست به دیگران معرفی نماید.
در مطالعات و پژوهشها، عمق اندیشه حضرت امام باید مورد توجه قرار گیرد؛ راه حل آن این است که با مهندسی معکوس، نگاه حضرت امام را در حل مشکلات و مسائل در اندیشههای فقهی، عرفانی، فلسفی ایشان واکاوی کنیم و نشان دهیم که چه مقدار ظرفیتهای اخلاقی، عرفانی و عینی در این بروندادها تأثیر داشته است. «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِه» هر کس بر اساس هویت و شخصیت شکل یافته خود عمل میکند. نمیشود امام را از بنمایهها فاصله داد و اتفاقاً رمز برتری امام بر بسیاری از صاحبان اندیشه، دینشناسان و حتی مراجع دینی در این است که ایشان توانست محصول دانش خود را در قالبی اجرایی کرده و در خدمت حل مسائل اجتماعی قرار دهد. امروز بهترین فیلسوف، فیسلوفی است که برای اجتماع، فلسفه را هزینه کند. بهترین عارف، عارفی است که در میدان بتواند شناخت از خدا را به نحو شایستهای هزینه کند و بهترین فقیه و عالم اخلاق هم اینگونه است. یعنی تصویری که حضرت امام از اخلاق، عرفان، فقه، اصول و فلسفه در میدان نشان داد، کاری نبود و کاری نیست که دیگران توانسته باشند بروز دهند.
به نظر بنده امروز ما باید با مهندسی معکوس و رفتن به عقب و پیدا کردن مناشی و علت نگاه امام در حل مسائل اجتماعی، به عمقی که از آن عمق این مطالب مطرح شده و درباره آنها داوری شده است، دست پیدا کنیم.
از دیدگاه حضرتعالی، عمده دلیل غفلتی که در معرفی و ترویج حضرت امام در نهادهای فرهنگی صورت گرفته چیست؟ و چرا امروز به اینجا رسیدهایم که باید از نهادهای فرهنگی نسبت به ترویج و معرفی حضرت امام گلهمند باشیم؟
این مسأله میتواند علل مختلفی داشته باشد، برای نمونه وقتی میبینید حضرت آیت الله العظمی خامنهای مقام معظم رهبری اندیشه امام را بازتولید میکنند و ورژن جدیدی از اندیشه امام را ارائه میدهند، کسانی که عمق و فرصت لازم و حسی نسبت به ضرورت ارجاع دادن اندیشههای حتی مقام معظم رهبری به اندیشههای امام را ندارند، باعث میشود که به یک حس خودبسندگی برسند.
سنت، آیات قرآن را تفسیر کرده است و تفسیری که سنت از آیات قرآن ارائه کرده گاهی برخی را به اینجا رسانده است که به قرآن سر نمیزنند و فکر میکنند با داشتن سنت و روایات، کار را میتوانند به فرجام برسانند. این حالت را ما باید با دقت و تأمل تحلیل کنیم تا دچار افراط و تفریط نشویم.
به نظر بنده اندیشمندان و مدیران در حوزههای مختلف اندیشهورزی کنند و همه بار را بر دوش حضرت آقا نگذارند بلکه خودشان هم بخواهند در حوزههای جدید ورود پیدا کنند. لذا به میزانی که چنین درکی در مسئولین نظام، مسئولین فرهنگی و مدیران میانی و اندیشورزان و اندیشوران ایجاد شود، ضرورت بازخوانی اندیشه امام برای پیدا کردن راه حل برای مسائل جدید، بیشتر میشود.
من فکر میکنم برای اینکه این اتفاق بیفتد ما باید فرهنگ تفکر قبل از به انتظار رهبری نشستن را در کشور ترویج کنیم. به این معنا که زمینهای فراهم شود و مسئولین، متفکرین و مدیران تکفر کنند و درباره این تفکر حضرت آقا داوری کند تا این کسالت و تنبلی که در برخی از دستگاههای فرهنگی یا مسئولین مشاهده میشود را نداشته باشیم. اگر این کسالت و تنبلی کنار زده شود به طور طبیعی بازگشت به بیانات و راه حضرت امام برای اینکه تکلیف خود را در شرائط جدید بدانیم، برای همه باز میشود و در این باز شدن افکار مختلف، همه بر اندیشههای امام تمرکز خواهند کرد و نقش مقام معظم رهبری، مرجعیت در حل این مسائل پیدا میکند نه نقش یک کارشناس. الان من احساس میکنم که همه بارها بر دوش مقام معظم رهبری افتاده است و ایشان از نقش مرجعیت در مدیریت اندیشهها به نقش کارشناس جا به جا میشود، یعنی نقش ایشان تبدیل به نقش یک کارشناس عالی حوزه انقلاب میشود و این آسیبزا است و باعث میشود که برخلاف نظر ایشان، اندیشهها در کشور شادابی لازم را نداشته باشد.
همه اطلاع داریم که مقام معظم رهبری بر کرسیهای نقد، نوآوری، نظریهپردازی و آزاداندیشی بسیار تأکید کردهاند و از مسئولین فرهنگی و حوزوی خواستهاند که این راه نورانی را باز کنند. این مطالبه ایشان از ما است. اگر ما مسیر تفکر را در دستگاههای مختلف باز کنیم و بخواهیم مسائلی که وجود دارد را خودمان حل کنیم یا راه حلها را پیشنهاد دهیم، رضایت مقام معظم رهبری را به دست میآوریم و الا جامعه دچار خمودی خواهد شد.
شعار امسال مراسم سالگرد حضرت امام «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» در ستاد سالگرد مطرح شده است. از دیدگاه حضرتعالی ویژگیهای «جمهوری اسلامی» از منظر امام چیست؟
حضرت امام حقیقتاً به مردم اطمینان داشت و مطمئن بود، مردمی که قرنها سر سفره اهل بیت(ع) و قرآن نشستهاند، جریان کلیشان درست عمل خواهد کرد. حضرت امام فهم تودهای مومنان و مسلمانان را بر فهم نخبگانی ترجیح میداد. شما اگر فرمایشات حضرت امام را درباره آراء و نظرات مردم در مقایسه با نظرات نخبگانی ملاحظه کنید متوجه میشوید که ایشان به شدت نگاه عمومی مردم را بر نگاههای نخبگانی حاکم میکرد. امام ایمان داشت، مردمی که تحت تربیت مکتب اهل بیت(ع) قرار گرفتهاند، اگر از مدیران میانی و کسانی که مسئولیتهایی در حوزههای مختلف دارند، جلوتر نباشند عقبتر نیستند و ظاهرِ نگاه حضرت امام این بود که مردم جلوترند.
بنده بر اساس مطالعات قرآنی به این نتیجه رسیدهام که خداوند متعال، حکمرانی دینی و قرآنی را به عنوان تکلیف بر دوش مردم قرار داده است و سپس این مردم هستند که برای اجرای برخی از دستورات، دستگاههایی تدبیر میکنند. خداوند به مومنین دستور میدهد که دست مرد یا زن سارق را ببرید یا به زناکار تازیانه بزنید. یا در آیه «أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدیر الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَق» خداوند به مؤمنینی که از دیارشان اخراج شدهاند، اجازه جنگ و قتال داده است.
بنابراین، دستورات مهم حکومتی در وهله اول در قرآن متوجه مؤمنان شده است و خداوند از مؤمنان خواسته است تا دستورات و وظایف را انجام دهند؛ یعنی اصل تشکیل حکومت در چارچوب ارادههای مردم مؤمن است و مردم مؤمن اگر برای تشکیل حکومت توانمند شوند، حکومت شکل میگیرد و قوام پیدا میکند. خداوند وقتی میخواهد در مدینه بنیه اقتصادی حکومت را تقویت کند، میفرماید: «وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة» در راه خدا انفاق کنید و با دستان خود، خودتان را به هلاکت نیندازید. غالب خطابهای خداوند متعال به جامعه مومنین است و حکومت برآیند روش اجرایی این تکالیف است. نه اینکه حکومت اصل است و مردم صرفاً باید تبعیت کنند. اینکه در چارچوب دین، مردمْ مؤمن و متقی میشوند، عمق نگاه حضرت امام است. جمهوری یعنی حضور مردم بر پایه اسلام نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. لذا جمهوریت به هیچ وجه نباید خدشهدار شود و ما نباید به «حکومت اسلامی» تمایل پیدا کنیم. همچنین جمهوریت نباید اسلامیت نظام را به محاق ببرد؛ این هنری است که در حکمرانی حضرت امام به شدّت مورد توجه بوده است.
بنابراین «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشر» دقیقاً برآمده از وحی الهی و آیات قرآن کریم است. لذا با حوصله و نشان دادن مثالها و شاهدهای آن در قرآن میتوان مبرهن و برهانی کرد که خداوند چه مقدار از احکام حکومتی را مستقیماً متوجه مردم کرده است.