سخاوت هیرمند و امساک طالبان در روزهای اخیر شاهد شدت گرفتن گفتمان بین ایران و افغانستان در خصوص حقآبه ایران از آورد رودخانه هیرمند بودهایم که حکایت از بغرنج بودن شرایط هموطنانمان در سیستان و بلوچستان و تالاب هامون دارد. ابتدا ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران در سفر اخیر خود به استان سیستان و بلوچستان گفت: «به حاکمان افغانستان اخطار میدهم که حق مردم سیستان را هر چه سریعتر بدهند». طالبان نیز در واکنش به اظهارات ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران در مورد حقابه رودخانه هیرمند، گفته است که این سخنان نباید تکرار شود. امّا سیر تا پیاز داستان چیست؟
رودخانه هیرمند بزرگترین رودخانه فلات شرق ایران و کشور افغانستان است که طول آن حدود یک هزار و یک صد کیلومتر میباشد. آورد متوسط تاریخی این رودخانه حدود 7 میلیارد مترمکعب در سال است. گسترش حوضه رودخانه هیرمند در فضای سرزمینی دو کشور ایران و افغانستان و قرار گرفتن بخشی از مسیر آن به عنوان مرز دو کشور باعث شده تا هیرمند رودخانهای بینالمللی محسوب شود. قرار گرفتن سرچشمه و 95 درصد مسیر رود هیرمند در افغانستان، این کشور را نسبت به ایران در موضع بالادستی قرار داده و این کشور با استفاده از این مزیت، ایران را همواره به موضع انفعال کشانده به طوری که خسارتهای جبران ناپذیر مادی، غیرمادی و زیست محیطی به منطقه سیستان و بلوچستان ایران وارد شده است.
تالاب هامون حدود 570 هزار هکتاری مساحت دارد که حدود 380 هزار هکتار آن در خاک ایران است و مابقی آن در کشور افغانستان قرار دارد، این تالاب یکی از بزرگترین دریاچههای آب شیرین ایران است که از قدیم الایام تامینکننده آب مورد نیاز کشاورزی و حتی آشامیدنی مردم اطراف آن از افغانی تا ایرانی بوده است. در ایران حیات یک و نیم میلیون نفر از مردم سیستان و بلوچستان به آب این تالاب وابسته است. تنها منبع تامینکننده حقآبه تالاب هامون همین رودخانه هیرمند است که از نظر تاریخی تقریباً همه 7 میلیارد متر مکعب رودخانه وارد این تالاب میشده و مردم ایران و افغانستان از سخاوت هیرمند بهرهمند بودهاند. این تالاب علاوه بر کنوانسیون رامسر در کنگره جهانی سال 1394 به عنوان ذخیره گاه زیست کره ثبت گردیده است لذا این تالاب اکنون جزو میراث جهانی بحساب میآید و حفاظت از آن وظیفه همه دولتها بشمار میرود.
در 150 سال گذشته طی قراردادهایی (چهار قرارداد) سهم ایران از این رودخانه از 3.4 میلیارد مترمکعب (در اولین قرارداد به سال 1251 معروف به حکمیت گلد اسمیت. این مقدار از سهم ایران با حقآبه حداقلی تالاب هامون و نیاز مردم منطقه تطابق دارد) به 820 میلیون مترمکعب (در آخرین قرارداد به نام پروتکل هیرمند در سال 1351 با رای کمیسیون بررسی حقابه هیرمند به نام کمیسیون دلتا. این مقدار از سهم ایران تامینکننده نیاز مردم منطقه بود ولی حداقل حقآبه هامون را کفایت نمیکرد) کاهش یافته است. این مقدار از حقآبه تا سالهای گذشته حدوداً تامین میگردیده است امّا در چند سال اخیر و با بهرهبرداری کشور افغانستان از بند کمال خان این شرایط برای افغانستان فراهم شده که بتواند تمام آورد رودخانه را کنترل نماید (لازم به توضیح است که حجم سد در حدود 52 میلیون مترمکعب است که مقدار زیادی نیست امّا در یکی از جناحهای سد کانال بزرگی احداث شده که میتواند آب مازاد بر حجم سد را به سمت شورهزار گودزره منحرف نماید). از زمان بهرهبرداری از این سد در دوران ریاست جمهوری اشرف غنی، با تکیه بر حمایت دولت آمریکا و سوء استفاده از شرایط تحریمی ایران، طمع دولت مردان افغانستان برای در فشار قرار دادن ایران شدت گرفته است. مشکل اصلی و اساسی در اینجاست که متاسفانه در سطح بینالمللی مصوبات یا آئین نامههای قرص و محکم و الزام آوری برای رعایت حقابه رودخانههای مشترک بین کشورها (خصوصاً برای رعایت حقوق کشورهای پایین دست) وجود ندارد و اکنون که بعضی از نقاط زمین خصوصاً خاورمیانه با مشکل تنش آبی روبرو شدهاند کشورهای بالادست، رودخانههای مشترک از مزیت بالادستی خود نهایت استفاده را به نفع خود انجام میدهند. از سالهای اخیر چنین مشکلی بین کشورهای مشترک در رودخانه نیل، دجله و فرات، اروند رود و رودخانه اردن سبب بالا گرفتن تنش بین کشورها شده است و اکنون باید رودخانه هیرمند را نیز به این لیست افزود که سبب بالاگرفتن تنش بین ایران و افغانستان شده است. متاسفانه به جهت نبود پروتکلهای بینالمللی الزام آور، در بعضی مواقع تنش بین کشورهای درگیر ماجرا، تا تهدید و جنگ بین کشورها نیز پیش رفته است.
کشور ایران بعد از سقوط اشرف غنی در افغانستان و روی کار آمدن طالبان (علی رغم بدبینی و نارضایتی بسیاری از سیاسیون دلسوز) با حمایت از رژیم طالبان و پشت کردن به مبارزات احمد مسعود پسر احمد شاه مسعود انتظار داشت حداقل مسئله حقابه هیرمند حل و فصل شود؛ اما طالبان نیز با پیروی از سیاست دولتهای قبل در این زمینه، از رعایت حقابه مصوب امساک نموده و با وجود حجم کافی آب پشت بند کمالخان این حقآبه را دریغ نموده است و این درحالی است که مردم سیستان و بلوچستان و تالاب هامون خشکترین روزهای خود را میگذرانند.
در وضعیت فعلی مسئله هیرمند یک مسئله علمی و هیدرولیکی نیست بلکه یک مسئله اخلاقی، اجتماعی، و سیاسی است. اخلاقی از این جهت که قرارداد فی مابین هنوز پا برجاست و طرف مقابل نیز در لفظ آن را قبول دارد امّا در عمل آن را اجرا نمیکند. بُعد اجتماعی بر میگردد به نیاز مبرم مردم سیستان و بلوچستان، که این مضیقه در ماه آخر بهار هم وطنانمان را دچار مشکل نموده است و پیداست که تا شش ماه آینده که فصل بارندگی نیست شرایط بسیار مخاطره انگیزهتر خواهد شد. و امّا سیاسی است از این نظر که اکنون با ابزار دیپلماسی باید مسئله را به دقت پیش برد. از نظر سیاسی ابزارهای مختلفی در دست جمهوری اسلامی است که اگر بتواند از آنها به درستی استفاده نماید به راحتی میتواند دولت افغانستان را به رعایت حقآبه قانونی موکلف نماید. کم رنگ کردن احترام دولت فعلی به طالبان، توجه به احمد مسعود و مجاهدان مخالف طالبان، اختلال در تامین مایحتاج کشور افغانستان از طریق بنادر ایران و اختلال در تامین سوخت افغانستان از طریق ایران، ابزارهایی هستند که میتوان با آنها این همسایه ناسپاس را به احترام بیشتر به هم کیشان خود وادار نمود.
*جمهوری اسلامی
|