واقعبینی به جای شعارزدگی با گذشت 5 سال از خارج شدن آمریکا از برجام که با تصمیم دونالد ترامپ و خواست رژیم صهیونیستی صورت گرفت، هنوز بحث درباره این قرارداد بینالمللی به ویژه در رسانههای بینالمللی داغ است. بعضی رسانهها از مرگ برجام خبر میدهند و بعضی دیگر آن را قابل احیا میدانند.
با صرفنظر از مرگ بازنده بودن برجام، نکته بسیار مهم اینست که هنوز افرادی در کشورمان تلاش میکنند تصویر غلطی از آن ارائه دهند و آن را یک خسارت معرفی کنند در حالی که واقعیت چیز دیگری است. آمارهای رسمی از تورم سالهای کارکرد برجام و سالهای بعد از خروج آمریکا از برجام، بهترین اسنادی هستند که میتوان برای درک واقعیت به آنها استناد کرد.
برجام در مرداد 1394 امضا شد و تاریخ خروج آمریکا از برجام، اردیبهشت سال 1397 است. نرخ تورم در سالهای 1394 تا 1396 یعنی سالهای کارکرد برجام، به ترتیب 1/11 درصد، 9/6 درصد و 2/8 درصد بود. به عبارت روشنتر، برجام توانست نرخ تورم را تکرقمی کند و آن را در سیر نزولی قرار دهد. از هنگامی که دونالد ترامپ آمریکا را از برجام خارج کرد، نرخ تورم وارد سیر صعودی شد بطوری که در سال 1397 به 9/26 درصد و در سال 1398 به 8/34 درصد رسید. این سیر صعودی در سالهای بعد نیز ادامه یافت و در سال 1399 تا 4/36 درصد و در سال 1400 تا 2/40 درصد افزایش یافت. در سالهای 1401 و 1402 نیز شاهد سیر صعودی تورم هستیم و طبیعی است که اگر برجام احیا نشود و تحریمها برداشته نشوند، نرخ تورم کشورمان سیر نزولی نخواهد داشت.
این آمارها نشان میدهند وضعیت اقتصادی کشورمان به برجام و تحریمهای ناشی از تعطیلی آن گره خورده و اینطور نیست که اراده ما در این زمینه تاثیرگذار باشد. تردیدی وجود ندارد که نباید برای برجام و تحریمهای ناشی از تعطیلی آن نقش و سهم صددرصدی در تورم و وضعیت نابسامان اقتصادی کشورمان قائل باشیم و برای چگونگی مدیریت اقتصادی کشور نقش و سهمی قائل نشویم ولی این را هم باید بپذیریم که انکار تاثیر تحریمهای ناشی از تعطیلی برجام انکار امر بدیهی است. درباره سهم هر یک از این دو (تحریمها و مدیریت ناکارآمد) باید به دادههای آماری مراجعه کرد.
موثرترین کمک به دولت حاضر برای غلبه یافتن بر مشکلات اقتصادی، تلاش برای احیاء برجام است. دولت نیز نباید به مزاحمانی که به ترامپ برای خروج از برجام کمک کردند مجال ادامه مزاحمت بدهد. آنها در دو سال گذشته که زمینهای برای رسیدن به توافق جهت احیاء برجام با دولت بایدن به وجود آمد، به مزاحمتها ادامه دادند و مانع حل این مشکل شدند و خسارت زیادی به کشور وارد و زندگی مردم را با تنگناهای شدید مواجه کردند.
علاوه بر آمارهای مرتبط با تورم که در ابتدای این مقاله ارائه شد، دلایل متعدد دیگری نیز وجود دارند که نشان میدهند احیاء برجام به نفع کشور و مردم است. تکاپوی شدید کاسبان تحریم برای جلوگیری از احیاء برجام و کف زدن آنها برای دونالد ترامپ که به تحریک رژیم صهیونیستی و لابی صهیونیسم جهانی آمریکا را از برجام خارج کرد، برای این بود که منافع نامشروع خود را در خطر میدیدند. آنها با استمرار تحریمها هر روز فربهتر میشوند و جیبهای گشاد خود را پرتر میکنند. رنج مردمی که از رهگذر تحریمها هر روز گرفتاری بیشتری را در تامین معاش خود تحمل میکنند، برای کاسبان تحریم نهتنها نگران کننده نیست بلکه بسیار لذتبخش است. افراد ناآگاهی هم وجود دارند که تحریمها را برای کشور، نعمت میدانند و بیخبر از رنجی که مردم تحمل میکنند، بدون آنکه خود بدانند به ابزار تبلیغاتی کاسبان تحریم تبدیل شدهاند. دولت اگر میخواهد کشور را از عوارض منفی تحریمها نجات دهد، باید با طرد کردن کاسبان تحریم، به احیاء برجام همت کند و واقع بینی را جایگزین شعارزدگی نماید.
*جمهوری اسلامی
|