از حوادثی که استاد مطهری خود شاهدش بوده، رحلت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و مساله انتخاب جایگزین برای مرجعیت پس از ایشان است. استاد به درسی که از این واقعه می توان گرفت اشاره کرده است.
جماران، سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 58 بود یعنی انقلاب تازه چند ماهه شده بود. جلسه ای در خانه مرحوم یدالله سحابی برقرار بود. استاد مطهری نیز یکی از شرکت کنندگان در جلسه بودند. حوالی 22 و 20 دقیقه شب در حالی که استاد از جلسه بر می گشتند، گروهک تروریستی فرقان که مدت ها برای از میان برداشتن این عنصر کلیدی انقلاب اسلامی نقشه کشیده بودند، نیت شومشان را عملی کردند و ایشان ترور شد. او را به بیمارستان طرفه رساندند و در همان جا به شهادت رسید.
به دستور امام خمینی (س) پیکر مطهر استاد به قم منتقل شد. نه تنها امام در سوک از دست دادن شخصی که او را پاره تن خود می دانستند، عزای عمومی اعلام کردند که دو روز هم به عزا نشستند و در تشییعشان شرکت کردند.
استاد مطهری در فلسفه تاریخ درباره مرجعیت پس از رحلت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (1)و اتفاقاتی که از آن به امتحان بزرگ یاد کرده اند، چنین روایت کرده اند:
من یک درس شخصی را برای شما می گویم. در سال 25 که مرحوم آقا سید ابوالحسن فوت کرد و آقای بروجردی مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم تمام مشکلات من در باب «خلافت» حل شد، یعنی گذشته را در پرتو حال شناختم.
آقای آقا سید ابوالحسن «مرجع کل فی الکل» بود و من حدود هشت سال بود که در قم بودم و افراد زیادی را می شناختم که آدم های خوبی بودند.
در آن چند روز یکمرتبه می خواست یک قدرت بزرگ روحانی از مقامی به مقام دیگر منتقل شود، یک امتحان بسیار بزرگ. من یکمرتبه دیدم مثل اینکه حوزه قم زیرورو شد. یک حالت هول عجیبی به افراد افتاد. حال، هر کسی گرایشی به یک آقا داشت. در راه گرایش به این آقا و کوبیدن بقیه آقایان همه چیز فراموش شده بود. مثل اینکه موقتاً همه، همه چیز را فراموش کرده بودند. یک حالت جنون آمیزی به وجود آمده بود. این آن را تعدیل می کرد و آن یکی را تفسیق، و دیگری به عکس.
گفتم سبحان اللَّه! بشر چه موجودی است! پس اگر روزی پیغمبری بخواهد بمیرد و یک خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، می بیند آن عادل ترین عادل ها تبدیل می شود به فاسق ترین فاسق ها.
از امتحان هایی که در زمان حاضر برای بشر پیش می آید انسان می تواند طبیعت بشر در گذشته را بفهمد، که می فهمد. همین ماها هم اگر بودیم از همین کارها می کردیم. چیز عجیبی نیست که انسان فکر می کند آدم های خیلی استثنایی آمدند خلافت علی علیه السلام را غصب کردند. نه، اگر ماها هم بودیم همین کارها را می کردیم. (فلسفه تاریخ، ج 1، ص 180.)
1. آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۸۴- ۱۳۶۵ق)، فقیه و مرجع تقلید شیعیان و نویسنده آثاری همچون وسیلة النجاة (به عربی) و ذخیرة الصالحین (به فارسی) است. ایشان از شاگردان خاص آخوند خراسانی بود. پس از وفات میرزای نائینی و آیت الله حائری یزدی در ۱۳۵۵ق و آقا ضیاء عراقی در ۱۳۶۱ق، مرجعیت تقلید شیعیان در بخش عمده جهان تشیع در شخص ایشان منحصر شد.