سال ها با بودجه عمومی و وجوهات متدینین در حوزه های علمیه درس خوانده اند تا مبلّغ دین و مروّج آیین شوند ولی نهایتاً کارمند و مدیر و وکیل و وزیر و ... شده اند و از روحانیت فقط لباس اش را می پوشند که به قول "محمد مطهری" از نظر جوانان، یونیفرم حکومتی است.
عصر ایران - اخیراً برخی روحانیون - از جمله مدیر حوزه علمیه تهران - از نهادهای حکومتی انتقاد می کنند که چرا در قبال وضعیت کنونی حجاب در جامعه دچار انفعال هستند.
بی گمان شرط اجرایی شدن احکام الهی در جامعه، همراهی اکثریت مردم است؛ مثال بارزش، حکم الهی ولایت و خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در اعتقادات شیعی است که تنها زمانی توسط آن حضرت اجرایی شد که مردم با ایشان همراهی کردند و این در حالی است که در تمام سال هایی که خانه نشین بودند، ولایت و خلافت آن حضرت حکمی الهی بود.
لذا ریشه ای ترین راه تحقق احکام الهی -از جمله حجاب- این است که اکثریت مردم خواستار آن باشند. در غیر این صورت اصرار بر اجرا، منجر به تقابل خواهد شد.
برای این که مردم خواهان اجرای احکام شریعت باشند، باید ابتدا خود بدان اعتقاد و ایمان قلبی داشته باشند. برای شکل گیری و استمرار این ایمان نیز همواره مبلغان دینی وجود داشته اند که اول دین را می آموختند و سپس آن را به مردم آموزش می دادند.
این افراد روحانی رسالت خود را همراه ساختن مردم با احکام شریعت می دانستند، تمام عمر بین مردم می زیستند و حیات و توان خود را صرف تقویت ایمان مردم می کردند.
در دهه های اخیر بخش قابل توجه روحانیون بر خلاف اسلاف خود، از آن رسالت تاریخی غافل شده و درگیر امور سیاسی و اجرایی شده اند. این در حالی است که سال ها با بودجه عمومی و وجوهات متدینین در حوزه های علمیه درس خوانده اند تا مبلّغ دین و مروّج آیین شوند ولی نهایتاً کارمند و مدیر و وکیل و وزیر و ... شده اند و از روحانیت فقط لباس اش را می پوشند که به قول "محمد مطهری" از نظر جوانان، یونیفرم حکومتی است.
چنان که افتد و دانی و حکایتش غریب نیست، روحانیت در ایران به طور واضحی از رسالت اصلی اش دور مانده است و مسلم است که وقتی خلأیی چنین در سازمان تبلیغ دین شکل می گیرد، فرایند دینمداری مختل می شود و نهادینه سازی دین در جامعه و به ویژه نسل جوان -که حتی یک روحانی از جنس روحانیون اصیل قدیمی را ندیده است- صورت نمی گیرد.
در چنین شرایطی ابتدا "دین ناشناسی" ایجاد می شود و سپس "دین گریزی" ؛ بدین ترتیب که وقتی کسی با دین بیگانه باشد، هیچ حس تعلقی به آن نخواهد داشت و طبیعتاً خود را نیز ملزم به اجرای دستوراتش نخواهد دانست (دین ناشناسی).
حالا اگر بر چنین فردی فشار بیاورند و با تهدید به مجازات و محرومیت از خدمات اجتماعی و ... از او بخواهند احکام دین را اجرا کند، قطعاً به نقض غرض منتهی خواهد شد و او، حتی اگر حکمی را اجرا کند، در باطن خود بدان بدبین خواهد شد (دین گریزی).
ادامه این روند می تواند در افراد به "دین ستیزی" نیز برسد که موضوع بحث حاضر نیست.
پس، اگر امروز سازمان روحانیت منتقد وضعیت حجاب است، باید به صراحت و از سر دغدغه دین گفت که مقصر اصلی در باب بی حجابی و بدحجابی و فراتر از آن در باب ضعف دین، خود روحانیت است که وظیفه تبلیغ دین را به نفع امور دنیوی کنار گذاشته و فرایند تاریخی انتقال و درونی سازی مفاهیم دینی را مختل کرده است.
پس، اگر دغدغه حجاب به عنوان امری دینی جدی است -و صرفاً مولفه اعمال قدرت نیست- گام اول آن است که روحانیون به کار اصلی و سترگ خود که تبلیغ دین الهی است بازگردند.
این امر، منافاتی با تشکیل حکومت اسلامی ندارد چرا که اولاً حکومت اسلامی به معنای حکومت روحانیون نیست و ثانیاً وقتی در رأس حکومت یک فقیه قرار دارد، جایی برای نگرانی از انحراف حکومت از تراز دین وجود ندارد.
این دستور قرآن نیز هست: فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ: پس چرا از هر گروهى از ايشان دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان) حذر كنند. (سوره مبارکه توبه ، آیه شریفه 122)
خداوند به صراحت امر می کند که عده ای بروند و متخصص دین شوند و سپس به سوی مردم دیار خود بازگردند و امر هدایت دینی شان را بر عهده گیرند نه این که بروند و دین را بیاموزند و برگردند و مثلاً بشوند مدیر کل یا نماینده مجلس و نظایر این ها که وقتی شدند، عرضه دین خالی می شود و نتیجه اش میشود بی حجابی و بدحجابی و بعد خود همین روحانیونی که به وظیفه خود عمل نکرده اند، انتقاد می کنند که چرا چنین شد و چرا چنان شد؟!
این روزها بحث امر به معروف و نهی از منکر داغ است و یکی از مهم ترین مصداق های این فریضه ، آن است که آمران به معروف و ناهیان از منکر از روحانیون بخواهند به سنت همیشگی و تاریخی خود بازگردند و کار بر زمین مانده "تبلیع دین" را "در کنار مردم" بر عهده بگیرند و الا با بگیر و ببند و گشت ارشاد و جریمه نقدی و پیامک اخطار و سطل ماست و ممنوعیت سوار شدن به هواپیما و قطع سیمکارت و حتی دادن گل به بدحجاب ها و ... نه تنها کاری از پیش نمی رود که تضاد و تقابل هم در جامعه تشدید می شود.