دختر افغان به قول احمد شاملو باید "در بستر خشونت نومیدی، در بستر فشرده ی دل تنگی و در بستر تفکر پر درد.." خود زنده و بیدار بماند و باور داشته باشد که روزهای تاریک خواهد رفت و روشنی باز می گردد.
عصر ایران؛ سخن نخست؛ ننگتان باد طالبان
سال آموزشی افغانستان مطابق هر سال و در ابتدای نوروز به صدا درآمد و دختران افغان اجازه تحصیل پیدا نکردند و جامعه جهانی هم تنها به تماشای این وضعیت نشستند. زنان افغانستان در اعتراض به تداوم ممنوعیت آموزش دختران خود تظاهرات کردند و جهانیان دیدند که آرزوی دختر افغان، شعاری است که دنیا سالهای طولانی است که از آن عبور کرده است. "تحصیل حق ماست."
دختر افغان علیرغم فقر و تهیدستی می داند که"نادانی" در قامت فقری بزرگ تر او را تهدید می کند و لذا برای کسب دانایی چه زجرهایی که نمی کشد؛ اما گروه طالبان ونظام حکم رانی متحجرانه، درکی از این تهدید و فقربزرگ تر از نان شب ندارد. شهروندان افغانستان می دانند که محرومیت نیمی از جامعه از آموزش، یعنی ویران کردن آینده یک کشور؛ اما گروه افراطی حاکم بر این کشور نمی خواهد این حقیقت را بداند.
تعدادی از آموزگاران و فعالان حقوق زن در افغانستان نیز به این باور هستند که طالبان با آموزش زنان "برخورد سیاسی" می کند و از آن به عنوان ابزار فشار بر جامعه جهانی استفاده می کند. اگرهم چنین باشد، ننگ تان باد که سرنوشت دختران خود را قربانی امیال خود و ابزاری برای باج گیری از جامعه جهانی می کنید.
۲۰۰۰ دلار در ماه با انجام کارهای ساده
سخن دوم؛ کلامی با دخترافغان
مطالعات پدیدارشناختی و رفتارشناسی دختران در جوامع محروم به ما می گوید که حذف این قشر از جامعه، ناشدنی است.
دخترانی که شبکه رسانه ای خود را دارند و طبع شان جسورانه تر از هر زمان دیگری است. هیچ نظام متحجر و تنگ نظری دیگر نمی تواند از حذف و سرکوب دختران و زنان مطالبه گر، آسوده خاطر باشد.رویکرد حذف دخترافغان از تحصیل، به انباشت بیش تر مطالبات آنان منجر خواهد شد و نافرمانی آنها از احکام طالبان، یک روز پاشنه آشیل ماهیت وجودی نظام سیاسی موجود در آن "سرزمین خسته از جفا" می شود.
دختر افغان نباید نا امید شود و دست از مبارزه بکشد. او باید سودای روزگار بی طالبان در سر داشته باشد که حدود سه ونيم میلیون دختر افغان به مدرسه مي رفت و حدود یک سوم دانشجویان در دانشگاه های خصوصی و دولتی افغانستان زن بودند.زنان ۶۹ کرسی از مجموع ۲۴۹ کرسی پارلمان را در اختیار داشتند و درصد آنها از میزان تعیین شده قوانین این کشور بیشتر بود.
دختر افغان باید آرزوی بی کران داشته باشد ومراقب باشد با سیاست های متحجرانه طالبان به دام ازدواج های زود هنگام نیفتد. بسیاری از سازمان های بین المللی، پیامدهای ممنوعیت آموزش دختران را "نابودی آینده" افغانستان دانسته اند و گفته اند که این محدودیت ها باعث شده که بسیاری از دختران مجبور به ازدواج اجباری و ازدواج زود هنگام شوند و اکثر آنها نیز با امراضی چون افسردگی و و اضطراب دست و پنجه نرم کنند.
دختر افغان به قول احمد شاملو باید "در بستر خشونت نومیدی، در بستر فشرده ی دل تنگی و در بستر تفکر پر درد.." خود زنده و بیدار بماند و باور داشته باشد که روزهای تاریک خواهد رفت و روشنی باز می گردد.
نویسنده این نوشتار به یاد دختر افغان، شعر زیبای احمد شاملو را در ادامه این یادداشت مرور می کند.
دختران دشت !
دختران انتظار !
دختران امید تنگ
در دشت بی کران
و آرزوهای بی کران
در خلق های تنگ !
دختران خیال آلاچیق نو
در آلاچیق هایی که صد سال !_
از زره جامه تان اگر بشکوفید
باد دیوانه
یال بلند اسب تمنا را
آشفته کرد خواهد ...
دختران رود گل آلود !
دختران هزار ستون شعله به تاق بلند دود!
دختران عشق های دور
روز سکوت و کار
شب های خسته گی!
دختران روز بی خستگی دویدن
شب
سر شکسته گی!_
در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق _
در رقص راهبانه ی شکرانه ی کدام
آتش زدای کام
بازوان فواره ای تان را خواهید برفراشت؟
افسوس !
موها ، نگاه ها
به عبث
عطر لغات شاعر را تاریک میکنند.
دختران رفت وآمد در دشت مه زده!
دختران شرم
شبنم
افتاده گی
رمه!_
از زخم قلب آبایی
در سینه ی کدام شما خون چکیده است ؟
پستان تان ،کدام شما
گل داده در بهار بلوغش ؟
لب های تان کدام شما
لب های تان کدام
_بگویید !_
در کام او شکفته ، نهان ،عطر بوسه یی؟
شب های تار نم نم باران _که نیست کار _
اکنون کدام یک ز شما
بیدار می مانید
در بستر خشونت نومیدی
در بستر فشرده ی دل تنگی
در بستر تفکر پر درد رازتان
تا یاد آن _که خشم و جسارت بود _
بدرخشاند
تا دیر گاه، شعله ی آتش را
در چشم بازتان؟
بین شما
_بگویید!_
بین شما کدام
صیقل می دهید
سلاح آبایی را
برای
روز
انتقام ؟