برای بهارِ امید حوادث سال 1401 هرکدام میتواند فصل جدایی از تحلیل و بررسی باشد که طی این یک سال از زوایای مختلف به آن پرداخته شده است. حوادثی که کفه اندوهناکی آن سنگین تر از خوشایند بودن آن است. با این همه اما آنچه میتوان از این رهگذر به آن نگریست، وجه وسعت تضارب نظرات بود که در نوع خود شاید کم سابقه بوده است. همواره برخورد نظرات چه در سطح به عنوان یک نظر و چه در عمق به عنوان یک تحلیل کارشناسی، میتواند در سپهر تاریخی و در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منجر به آگاهی بیشتر شود. هرچند شاید این تضارب آرا شکلی از برخودر سلبی و خشونت آمیز به خود گرفت که اتفاقا اندوه ماجرا درست از همین نقطه آغاز می شود، اما گو اینکه در بستر تاریخی همه این حوادث را میتوان تحلیلی جامعه شناختی کرد و از آن پلی ساخت برای زیست بهتر، عدم تکرار اشتباهات و هزینه کمتر برای مردمی که روزهایشان به انواع سختیها گره خورده است. در این بین نمیتوان از بسیاری از خواسته ها و مطالباتی که گاه شکلی از آرزو به خود میگیرند، دست کشید. آرزویی همچون گسترده شدن چترِ یکی شدن برای قرار گرفتن انواع اندیشه ها در زیر آن، برای تازه شدن دوباره زندگی در بهاری که از اتفاق با رویداد مهمی چون آمدن ماه مبارک رمضان یکی شده است. نباید از خاطر دور کرد که قدم گذاشتن در مسیر توسعه از مجرای تسامح و پذیرفتن اندیشه دیگری عبور می کند، چنانکه تجربههای تاریخی همواره بر این مدعا صحه گذاشته است. اگر بخواهیم به رویدادهای مهم سال 1401 بپردازیم، از سیل و زلزله گرفته، نوسان و فشار اقتصادی، اعتراضات و ناآرامی ها در میانه سال و ... همه می توانند با همان رویه های قبلیِ مدیریتی به سال 1402 نیز منتقل شوند اما در این میان تنها تدابیر عاقلانه و فاصله گرفتن از حوادث به قصد تحلیل کارشناسانه آن است که می تواند از تکرار آن جلوگیری کند. ناگفته پیداست که هرچند چشم انداز مردم خسته برای ورود به سال جدید چندان امیدوارکننده نیست اما واقعیت آن است که تاریخ به ما می گوید که امید تنها دارایی انسان برای عبور از سختی هاست. امیدی که اگر آن را با آگاهی توام با واقع گرایی پیوند بزنیم، استقبال بهتری را از سال جدید رقم خواهد زد. طبیعتاً در تاریخ کم نبوده مصائبی که رنج بشر را به نهایت رسانده و نمود آن نیز در ادبیات و اشعار همان زمان برای ما به جا مانده است، اما هرچند که که سخت است، اما این امید بوده که انسان را از مرگ در بستر تاریخ نجات داده است. مرگ نه به مثابه نبودن در این کره خاکی که انفعال نیز نوعی مرگ خودخواسته است. جامعه ایران امروز نیاز دارد تا همچنان فعالانه در عرصههای مختلف حضور داشته باشد. گره این مشکل اما در دستان تحلیلگرانی است که از دریچه علم و نه نظرهای سلیقه ای و گاه مخرب به پدیده های اجتماعی نگاه میکنند. امید است که سال 1402 برای همه مردم ایران سالی متفاوت از سال 1401 و همراه با شور زندگی باشد.
*ابتکار
|