فراموشی فرهنگی آنقدر که این روزها درگیر اخبار و مسائل اقتصادی و سیاسی هستیم، کمتر به مسائل و چالشهای فرهنگی توجه میکنیم و این عدم توجه تنها مختص به یک طبقه خاص جامعه نیست و متاسفانه بسیاری از اقشار جامعه به دلیل دغدغه های اقتصادی و کاری دچار بیتفاوتی در مسائل فرهنگی شدهاند و یا این که مسائل فرهنگی اصولا در اولویتهای اصلی آنها نیست. روابط انسانها این روزها بیشتر متاثر از مسائل مالی است تا مسائل فرهنگی، به طور مثال کم تر این روزها در ازدواجها به مسائل فرهنگی و اختلافات فرهنگی توجه میشود و گویی داشتن پول و رفاه تمام مسائل و اختلافات فرهنگی را به ظاهر از بین میبرد و یا پدر و مادرها کم تر در تربیت فرزندان خود به مسائل فرهنگی آنها توجه میکنند و بیشتر تمرکزشان به آموزش مهارتها و کسب علم و البته ثروت فرزندانشان است و بسیار موارد دیگر که نشان دهنده آن است که این روزها فرهنگ و دغدغههای فرهنگی در ضعیفترین و کمرنگترین حالت ممکن خود در میان بسیاری از اقشار جامعه قرار دارد، موضوعی که با وجود تعداد بسیاری از سازمانها و مراکز فرهنگی فعال در کشور که اتفاقا بعضا بودجههای کلانی هم به آنها اختصاص داده میشود، بیشتر تعجب برانگیز میشود. متاسفانه پایین آمدن حساسیتهای فرهنگی در جامعه باعث ایجاد نوعی ابتذال فرهنگی در بسیاری از عرصههای اجتماعی شده است از سینما و فضای مجازی گرفته تا رفتارهای سازمانی و روابط اجتماعی، همگی این روزها کم و بیش با ابتذال فرهنگی مواجه هستند. البته باید توجه داشت که جریانهای ضد فرهنگی در کشورهای جهان در یک رتبه نیستند. برخی به بخشی از فرهنگ جامعه آسیب میرسانند و دسته دیگر تمام هویت فرهنگی را مخدوش میسازند. لمپنیسم یا ابتذال فرهنگی، جریان هویت ستیزی است که به تمام هویت فرهنگی جامعه آسیب می رساند، لمپنیسم فرهنگی نوعی ابتذال فرهنگی در دنیای مدرن است. کافی است به چند سکانس از سریال فرهنگی که این روزها در جامعه جریان دارد و پخش می شود توجه کنید تا بیشتر با مساله ابتذال فرهنگی آشنا شوید. سکانس اینستاگرام - مردان و پسرانی که برای جذب مخاطب روسری به سر می کنند و نقش خانم ها را ایفا می کنند و خانمهایی که با ادبیاتی مردانه سعی در جذب تبلیغات بیشتر دارند و یا افرادی که برای جذب مخاطب به صورت نامتعارف و عجیب با صدای بلند غذا می خورند و یا حتی خانوادههایی که برای کسب درآمد، فرزندان کمسن خود را وادار به انجام کارهای عجیب در مقابل دوربین میکنند و شوربختانه تر این که مخاطب هم جذب میکنند و مخاطب هم از آنها الگو می گیرد. سکانس ادارات - برخی کارمندان و مسئولان در جلسات کاری به جای پرداختن به مشکلات و انجام کار مفید با کامپیوتر و یا موبایل خود بازی میکنند و یا برخی هم برای انجام مسئولیت خود که بابت آن حقوق دریافت می کنند رشوه می گیرند. برخی هم به جای این که به مشکلات مردم رسیدگی کنند به مشکلات مردم میخندند و برخی نیز از مشکلات مردم برای خود تولید فرصت می کنند. سکانس مطبوعات - مطبوعاتی که برای شنیدن دغدغههای نویسندگانشان، حمایت از حقوقشان و یا حتی تقدیر از عملکردشان در طی یک سال و یا حتی چند سال یک جلسه هم برگزار نمی کنند. سکانس سینما - تولید برخی فیلمها با مضامین به شدت سطح پایین و یا به قولی آب گوشتی که بعضا تماشای آنها نه تنها مطلب مناسب فرهنگی به مخاطبش اضافه نمیکند بلکه بسیاری از آداب مخاطب را هم از او میگیرد! و سکانسهای دیگری که با تماشای آنها به این نتیجه میرسیم که باید اولویت اول جامعه مسائل و دغدغههای فرهنگی باشد. به نظر می رسد بتوان برای مسائل اقتصادی راهکارهای کوتاه مدت یافت و در کوتاه مدت مشکلات اقتصادی را بهبود بخشید اما مسائل فرهنگی و چالشهای فرهنگی شاید در کوتاه مدت به وجود بیایند اما در کوتاهمدت اصلاح نخواهند شد و اثرات جبران ناپذیری برای جامعه به همراه خواهند داشت و به قول قیصر امین پور ؛ گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود.
*ابتکار
|