تاريخ انتشار: 23 اسفند 1401 ساعت 23:47:23
روحانی ضد استبداد

روزهای پایانی هر سال، یادآور نام و خاطره آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی است. چه بیست و سوم اسفند که سالروز رحلت آن عالم آگاه است و چه بیست و نهم اسفند که سالروز ملی شدن صنعت نفت با تلاش‌های اوست. تاریخ را که ورق بزنیم و مجاهدات ضداستعماری و ضداستبدادی را مرور کنیم، مقاطعی حساس و مهم از آن را با مبارزات گسترده و همه‌جانبه عالم نستوه و همیشه در جهاد یعنی آیت‌الله کاشانی همراه می‌یابیم. آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی از چهره‏هاى برجسته روحانى ‏و یکى از بزرگان مبارزه با استعمار و سلطه اجنبى در صد سال اخیر می‌باشد، مبارزى که صحنه‌های مبارزاتش با استعمار بسیار گسترده‏تر از یک کشور بوده و در وسعتى به پهناى کشورهاى مسلمان در خاورمیانه با اجانبى که سرگرم غارت اموال مسلمین بودند مشغول مبارزه بوده است. مبارزات سرسختانه آیت‏الله کاشانى با استعمارگران که در آن زمان بزرگترین آنها انگلستان بود، در جریان اشغال عراق توسط نیروهاى انگلیسى آغاز شد. مبارزه آیت‌الله کاشانى با استعمارگران انگلیسى به حدى کوبنده و جدى بود که آنها غیاباً او را محکوم به اعدام کرده و درصدد برآمدند هرچه زودتر او را از میان بردارند. لکن او همچنان به عنوان بزرگترین قهرمان مبارزه علیه استعمار سیاسى انگلستان باقى ماند.
آیت‌الله کاشانى در ایران نیز با استعمار اقتصادى و سیاسى به شدت مبارزه کرد که از آن جمله مخالفت او با قرارداد استعمارى 1919 است که استقلال ایران را از بین برد و انگلیسى‏ها را بر تمام دستگاههاى ادارى کشور مسلط می‌نمود. قرارداد 1919 بین دولت وثوق‏الدوله و انگلیس امضا شد و علما و آگاهان دلسوز جامعه به شدت با آن مخالفت کردند که ازجمله مخالفین سرسخت این قرارداد، آیت‌الله کاشانى بود. ایشان خطاب به احمدشاه در این مورد چنین می‌گوید: «عجب است درحالیکه ملل مظلوم عالم یکى از پس از دیگرى زنجیرهاى استبداد و استعمار را مى‏شکنند و به جرگه ملل آزاد جهان گام مى‏نهند ملت مسلمان ایران به ورطه هولناک تبعیت و نفوذ استعمار انگلیس داخل می‌شود و دولت وثوق‏الدوله قرارداد استعمارى را که آزادى و استقلال ایران را نابود می‌کند و ما را تحت‌الحمایه انگلستان قرار مى‏دهد امضا کرده است. آیت‏الله العظمى میرزامحمدتقى شیرازى و مسلمانهاى عراق از این قرارداد نگران هستند و ما از شاه می‌خواهیم که در مقابل این قرارداد شوم سکوت نکنند و کلیه نفوذ خود را براى جلوگیرى از تصویب و اجراى این قرارداد بکار برند.»
تلاش براى ملى‏ کردن صنعت نفت ایران و قطع دست استعمارگران انگلیس از چپاول این منبع عظیم یکى دیگر از وجوه بارز مبارزات آیت‏الله کاشانى بود. وى براى نیل به اهداف مقدس خویش در طرد استعمار انگلیس و ملى ‏شدن صنعت نفت یک دم آرام و قرار نیافت و با تمام توان در راه احقاق حق ایران از شرکت غاصب نفت ایران و انگلیس تلاش نمود. در سال 1329 مساله احقاق حق ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس در دوره شانزدهم مجلس مطرح شد. این طرح توسط اقلیتى از نمایندگان مجلس که آیت‏الله کاشانى هم جزو آنها بود مطرح گردید. هدف آیت‏الله کاشانى و همراهانش این بود که نفت ملى شود و به مالکیت ایران درآمده و خرید و فروش آن از دست اجنبى خارج گردد. آیت‏الله کاشانى جهت دست‏یابى و جلب حمایت مردمى از طرح، طى اعلامیه‏اى مردم را دعوت کرد که با پافشارى هرچه تمامتر در راه ملى ‏شدن صنعت نفت در تمام مناطق کشور تلاش نمایند. مرحوم کاشانى در قسمتى از اعلامیه خویش چنین مى‏نویسند: «بر همه کس واضح و آشکار است که تمام بلیات و مصائب مخصوصاً هرج و مرج دستگاه ادارى و غارت بیت‏المال و تسلط زمامداران نالایق و مملکت فروش و بطورکلى تشویق خیانت‏کاران و حبس و تبعید و زجر وطن‏پرستان، در اثر سیاستهاى جابرانه انگلستان در مملکت ما بوجود آمده است و آن دولت همیشه این اعمال خلاف عدالت و انسانیت را براى غارت نفت ایران که بزرگترین و مهمترین ثروت ملى ماست مرتکب شده و می‌شود.» آیت‏الله کاشانى پس از اینکه انگلستان را مسبب اصلى تمام نابسامانیها و مصائب معرفى می‌کند درباره ملى ‏شدن صنعت نفت و لزوم مبارزه جهت نیل به این هدف مى‏نویسد: «ملى ‏شدن صنعت نفت ایران تنها چاره بیچارگى‏هاى ماست، زیرا بدین وسیله اولاً ثروت بى‏کرانی که خداوند تبارک و تعالى به ملت ایران عطا فرموده است از دشمنان بشر که مقصدى جز منفعت‏طلبى و مکیدن خون ملل ضعیف ندارند بیرون آمده به صاحبان حقیقى و مستحق آن میرسد و ثانیاً با عملى ‏شدن حاکمیت ملى شرکت غاصب نتواند عمال خود را به جان و مال و ناموس مردم مسلط کنند و بدین وسیله مقاصد پلید خود را انجام دهد...»
بالاخره با فشار افکار عمومى و مبارزات مرحوم کاشانى و حمایت بیدریغ علمای اسلام در تاریخ 29 اسفند 1329 لایحه ملى ‏شدن صنعت نفت مورد تصویب نهایى مجلس شورا قرار گرفت و نفت ملى شد. پس از تصویب لایحه ملى ‏شدن صنعت نفت در هفتم اردیبهشت ‌ماه 1330 مصدق که همراه با آیت‏الله کاشانى در نهضت ملى ‏شدن نفت حضور داشت، به نخست‏وزیرى رسید. دولت مصدق با پشتیبانى و تایید آیت‏الله کاشانى به حل مشکلات پرداخت، اما بر سر اختلافهائى که با شاه در مورد گرفتن سمت وزارت جنگ پیدا کرده بود بطور ناگهانى استعفا داد. این استعفا بدون اطلاع آیت‏الله کاشانى و دیگران صورت گرفت و شاه پس از آن حکم نخست‏ وزیرى قوام‏السلطنه را صادر نمود. آیت‏الله کاشانى در مقابل این توطئه انگلیسى شدیداً ایستاد و با صادر کردن اعلامیه‏اى مردم را دعوت به قیام علیه دولت قوام‌السلطنه و حمایت از مصدق نمود. بدین ترتیب قیام گسترده‏اى به رهبرى آیت‏الله کاشانى صورت گرفت و رژیم عقب ‏نشینى کرد و مصدق دوباره زمام امور را به دست گرفت و دومین مرحله از حکومت خویش را آغاز نمود.
دوره دوم زمامدارى مصدق مصادف شد با اختلاف بین او و آیت‏الله کاشانى. آیت‏الله کاشانى براساس معیارهاى مکتبى مصالحه و سازش با چپ و راست را محکوم میکرد لکن مصدق به آن اهمیتى نمى‏داد و این امر مهم برایش یک بازى سیاسى محسوب مى‏شد. مصدق گذشته از نادیده گرفتن معیارهاى مکتبى، به جاى مجازات کردن و منزوى نمودن افراد وابسته و جنایتکار و خائن، از آنها حمایت کرد و کسانى را که مسبب تمام مشکلات و جنایتها مخصوصاً جنایات سى‏ام تیر بودند آزاد گذاشت و حتى به بسیارى از آنها پست و مقام مهمى نیز داد و با این سیاست نادرست و خطرناک، به روحانیت مبارز، بخصوص آیت‌الله کاشانی بى‏اعتنایى کرد و آنها را از دخالت در امور منع نمود و سپس با الهام‏گیرى از استعمارگران، جدایى دین از سیاست را مطرح ساخت و حتى این سیاست غلط و استعمارپسند را تا جایى ادامه داد که روحانیت بویژه آیت‏الله کاشانى آماج تهمت‌ها، ناسزاها و بى‏احترامی‌هاى فراوان قرار گرفتند. این رویکرد، زمینه شکست نهضت توسط کودتاگران وابسته به بیگانه را فراهم نمود. آیت‏الله کاشانى براى انجام مسئولیت خود یک روز پیش از انجام کودتا، مصدق را که از جریان کودتا خبر داشت، آگاه ساخت و هشدار داد لکن مصدق با بى‏اعتنایى به هشدار آیت‏الله کاشانى در جواب نامه ایشان نوشت: «مرقومه حضرت آقا وسیله آقا حسن آقا سالمى زیارت شد، اینجانب مستظهر به پشتیبانى ملت ایران هستم والسلام ـ دکتر محمد مصدق.»
بدین ترتیب آنچه نمى‏بایست اتفاق می‌افتاد با بی‌توجهی مصدق انجام شد و نهضتى که با فداکارى‌ها و ایثارهاى روحانیت و مردم موانع بزرگ را یکى پس از دیگرى از سر راه برمى‏داشت، با انجام کودتا از جانب دشمنان ملت به شکست انجامید.
سرانجام آیت‏الله کاشانى پس از سالها مبارزه بى‏امان علیه استعمار در ابعاد مختلف سیاسى، فرهنگی و اقتصادی در ایران و عراق و تحمل زجر و رنج و زندان و تبعید، در 23 اسفند سال 1340‌‌ دار فانى را وداع گفت.

*جمهوری اسلامی

 

  تعداد بازديدها: 1213
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=95687
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.