یکی بر سر شاخ و بُن میبرید! سقوط قیمت ارزهای خارجی قاعدتاً باید به معنای بالا رفتن ارزش پول ملی باشد. همانطور که وقتی قیمت دلار بالا میرود، قیمت کالاها و خدمات هم بالا میرود، طبعاً وقتی قیمت دلار پائین میآید قیمت کالاها و خدمات هم باید پائین بیاید ولی در کشور ما این قاعده اجرا نمیشود بطوری که قیمتها هنگام بالا رفتن با دلار همراهی میکنند ولی به هنگام پائین آمدن قیمت دلار با آن همراهی نمیکنند و رفیق نیمهراه میشوند و پائین نمیآیند!
علت را باید در چگونگی مدیریت مدیران اقتصادی کشور جستجو کرد. دولتمردان همیشه بالا رفتن قیمت دلار را به گردن دشمنان خارجی و ایادی داخلی آنها میاندازند ولی درباره اینکه چرا وقتی جریان برعکس میشود و قیمت دلار پائین میآید قیمتها در داخل کشور اصلاً میل پائین آمدن ندارند، سکوت میکنند. مسئولان اقتصادی کشورمان با اینکه میدانند بالا رفتن و پائین آمدن قیمت دلار تابع چه فعل و انفعالاتی است، وقتی قیمت دلار پائین میآید آن را نتیجه مدیریت خود جا میزنند اما به این سوال جواب نمیدهند که حالا که شما قدرت پائین آوردن قیمت دلار را دارید چرا برای کاهش قیمت کالاها و خدمات به تناسب کاهش قیمت دلار از قدرت مدیریت خود استفاده نمیکنید؟
علاوه بر صاحبنظران اقتصادی، عموم مردم نیز کاملاً متوجه شدهاند که سیاست انقباضی در روابط بینالمللی به ویژه فاصله گرفتن از برجام و افزایش تحریمها عامل اصلی بحران اقتصادی کشور است و در چنین شرایطی دولتها نمیتوانند کار چندانی برای رفع این بحران انجام بدهند. این عدم توانائی در زمانی که مدیران اقتصادی از تجربه و توانائی لازم برخوردار نباشند کمااینکه اکنون چنین است، بیشتر خود را نشان خواهد داد.
مدیریت یک کشور را نباید به افراد ناتوان سپرد و اگر کسانی به هر دلیل به مسئولیتهای مدیریتی گماشته شده باشند ولی نتوانند از عهده وظایفی که برعهده آنان گذاشته شده برآیند، باید داوطلبانه کنار بروند و مدیریت را به افراد توانمند بسپارند. تحرکات قابل قبولی که این روزها در سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران مشاهده میشود، باید در سیاستهای داخلی به ویژه در زمینه اقتصادی نیز به وجود بیاید. گرانی، تورم، فقر، بیکاری و عوارض اجتماعی این مشکلات اکنون نارضایتی مردم را به اوج رسانده است. مشکل بزرگتر اینست که دولتمردان نشان دادهاند قدرت کنترل امور را ندارند و همه چیز در مورد معیشت مردم رها شده و خارج از مدیریت است.
در بخش اداری، مشکلات بیشتری وجود دارد. شعارهای خوبی در زمینه آسان سازی روند انجام کارها با تقویت دولت الکترونیک داده میشود ولی مردم همچنان برای انجام کوچکترین کارهای خود در ادارات به ویژه آنچه مربوط به خدمات رسانی است با معضلات جانکاهی مواجه هستند که در مواردی ناچار به رها کردن آن میشوند. پارتی بازی حرف اول را میزند، رشوه بیداد میکند و هزینهای که ادارات برای انجام کارها طلب میکنند سر به فلک میزند. حضرات مسئولین و مدیران ارشد که هرگز ناچار نمیشوند به عنوان ارباب رجوع عادی به این ادارات مراجعه کنند، متاسفانه از این گرفتاریهای مردم خبر ندارند و به همین دلیل نمیتوانند مشکلگشا باشند.
شرایط، اکنون بگونهایست که به نظر میسد یک اراده مرموز در بدنه اداری کشور در حال ناراضیتراشی است و این ماموریت را با چنان سرعتی انجام میدهد که هر روز درصد قابل توجهی از مردم را به نظام جمهوری اسلامی بدبین میکند. با ادامه این ناراضیتراشی کاملاً حرفهای و برنامهریزی شده، دیگر دشمنان خارجی نیازی به تلاش و هزینه کردن پول و تخصیص امکانات و نیرو برای براندازی نظام جمهوری اسلامی نخواهند داشت. ما خودمان با هزینه بیتالمال و با امکانات خود نظام با موثرترین شیوه در حال براندازی هستیم، مثل آن کسی که بر سر شاخ بود و بُن میبرید!
*جمهوری اسلامی
|