الگوئی برای سیاست موازنه میان مقاومت و لجبازی سیاسی تفاوتهای زیادی وجود دارد. مقاومت در برابر زورگویان، نهتنها ممدوح است بلکه لازم و ضروری هم هست. در عین حال، لازمه مقاومت این نیست که درها را به روی خود ببندیم و با طرف مقابل حتی اگر درصدد زیاده خواهی باشد حرف نزنیم و حق خود را از راههای مسالمتآمیز مطالبه نکنیم. ما که خود را قدرتمند و اهل منطق میدانیم و به خودمان اعتماد داریم که زیر بار زور نخواهیم رفت، بسیار طبیعی است که با طرف مقابل هر قدر هم که زیادهخواه باشد حرف بزنیم، حقمان را مطالبه کنیم و هرجا احساس کردیم درصدد زورگوئی است زیر بار نرویم. این، مقاومت است.
درها را به روی خود بستن، با طرف مقابل حرف نزدن و انزوای بینالمللی اختیار کردن، نهتنها مقاومت نیست بلکه لجبازی سیاسی است. در جهان امروز، لجبازی سیاسی علاوه بر اینکه جواب نمیدهد، باعث تضییع حقوق مردم نیز میشود. با درهای بسته و محدودیتهای تجاری، انسداد بانکی، توسل به دور زدن مسیرهای عادی بازرگانی و تحمیل هزینههای سنگین به کشور برای تهیه کالاهای مورد نیاز از مسیرهای غیرعادی، نمیتوان اقتصاد یک کشور را مدیریت کرد. بحران اقتصادی ما از این سیاست ناشی شده و راه برطرف ساختن این بحران نیز رفع این محدودیتها و انسدادهاست.
این، تفکر کاملاً نادرستی است که عدهای درصدد جا انداختن آن هستند که اگر این محدودیتها را تحمل نکنیم چارهای غیر از تسلیم شدن در برابر زورگویان بینالمللی نخواهیم داشت. درست است که زورگویان بینالمللی همواره درصدد تامین منافع نامشروع خود هستند، ولی ما کشوری با امکانات فوقالعاده، ثروتمند و برخوردار از ملتی قوی هستیم که میتوانیم در عرصه بینالمللی نقش مهمی ایفا کنیم و بدون آنکه زیر بار زور هیچ قدرتی برویم به حقوق بینالمللی خود که روابط تجاری آزاد بینالمللی، فروش نفت و داد و ستدهای بانکی است دست پیدا کنیم. اینکه امروز از چنین امتیازاتی محروم هستیم به دلیل اینست که مقاومت را بد معنی میکنیم و آن را با لجبازی سیاسی اشتباه گرفتهایم. نتیجه این روش نادرست این شده است که در همین 11 ماه اخیر یعنی از اول سال 1401 تا اسفند جاری، ارزش پول ملی، 50 درصد کاهش پیدا کرده، خط فقر به همین میزان بالا رفته و برخلاف وعدههائی که دولت برای ریشهکن ساختن فقر داده، مردم ما فقیرتر شدهاند. این وضعیت قطعاً قابل دوام نیست و مردم نمیتوانند در چنین شرایطی به زندگی عادی ادامه بدهند.
مذاکره با دولت عربستان و رسیدن به توافق با این کشور برای ازسرگیری روابط، یک نمونه روشن است که میتواند راهنمای عمل برای پایان دادن به سیاست انزوای بینالمللی باشد. اگر کارشکنیهای افراطیون نبود، اولاً روابط با عربستان دچار تیرگی نمیشد و ثانیاً سالها قبل قابل ازسرگیری بود و نیازی به وساطت چین یا هر کشور دیگری نیز نبود. یکی از مضحکترین ترفندها اینست که جریانهائی که خود بانی قطع رابطه با عربستان بودند و رکیکترین واژهها را نثار سران این کشور میکردند حالا که جبر روزگار آنها را وادار به پذیرش این رابطه کرده تلاش میکنند از قافله عقب نمانند و آن را به عنوان یک ابتکار! به رخ این و آن بکشند در حالی که همین حضرات باید پاسخگوی آنهمه خسارت که در طول سالهای گذشته در اثر لجبازیهای سیاسیشان به ایران و ایرانی وارد کردند باشند. سقوط سریع قیمت ارز و سکه بعد از اعلام توافق با عربستان برای برقراری رابطه نشان داد سیاست انزواگزینی چه زیان بزرگی در سالهای اخیر متوجه ملت و کشور کرده است. سقوط و کاهش قیمتها ادامه خواهد داشت البته اگر کاسبان تحریم در برابر این توافق نایستند.
ازسرگیری رابطه با عربستان باید الگوئی باشد برای این واقعیت که حکمرانان ما به این نتیجه برسند که میتوانیم با کنار گذاشتن افراطیون و فاصله گرفتن از لجبازی سیاسی با جهان ارتباط برقرار کنیم و کشور را از مواهب سیاست موازنه بینالمللی بدون آنکه زیر سلطه زیاده خواهان برویم، برخوردار نمائیم. همانگونه که امام خمینی بارها تاکید کردند، غیر از رژیم صهیونیستی که غاصب و نامشروع است، با تمام کشورها اعم از شرقی و غربی میتوانیم رابطه داشته باشیم و در عین حال اصول و آرمانهای انقلابی، ارزشهای اسلامی و منافع ملی را نیز رعایت کنیم.
*جمهوری اسلامی
|