در مورد وضعيت کنوني کشور بايد بگوييم که دولت سيزدهم در سه حوزه «سياست خارجي»، «عمل به قانون» و «چالشهاي اقتصادي» عملکرد قابل قبول نداشته است و در اين مورد بايد به بخشي از اين دولت اشاره کنيم که همواره با تندرويها در حوزه داخلي و خارجي چالش آفريني ميکنند. در حاشيه حضور لباس شخصيها در حادثه مدرسه سيزده آبان محله تهرانسر شاهد اين موضوع بوديم که مقامات دولتي در برابر حضور افراد خودسر در جامعه واکنش نشان دادند ولي موضوع اصلي اين است که دولت با تندروها که همواره چالشهايي را در امور مديريتي کشور ايجاد ميکنند چه برخوردي بايد داشتهباشد؟
در اين مورد بايد بگوييم که تندروها بخشي از هواداران دولت هستند که خود را لباس شخصي معرفي ميکنند که با لباس شخصيهاي خودسر متفاوت هستند. حالا بايد بگوييم که اين تيپ سياسي با دخالتهايي که در حوزههاي داخلي و خارجي ميکنند بهنوعي در حال تخريب دولت هستند. در اين شرايط دولت، براي حفظ آرامش نياز به دوري گرفتن از چنين طيفهايي دارد و بعد از حاشيههاي به وجود آمده بايد از تندروهايي که بهنوعي حامي دولت محسوب ميشوند اعلام برائت بجويد. بسياري از کارشناسان بر اين باورند که اگر حضور نيروهاي تندرو در جامعه افزايش پيدا کند با توجه به بافت فکريشان، راه حل را در اعمال خشونت براي کنترل جامعه ميبينند.
اين دخالتها در يک چرخش معيوب به ريزش بيشتر بدنه اجتماعي منجر ميشود که اتفاقا براي دولت هزينههايي به همراه دارد. اما اتفاق بدتر آن جايي است که گروههاي تندروي، براي تقابل با جريانهاي رقيب، به يارکشي ميپردازد و در اين يارکشي، امکان نفوذ افراد و جريانهاي خشونتطلب بهطور چشمگيري افزايش مييابد. درسوي ديگر ماجرا با گسترش بحرانهاي سياسي و اجتماعي، تندروها همواره دست به خشونت گسترده ميزنند.
بخشي از اين خشونتها نشات گرفته از ذات اين گروهها است که آن را براي افراد خود طراحي کردهاند و گاه حاصل رفتار هيجاني ناشي از بحران است. در اين شرايط براي دولت امکان توبيخ و مجازات نيروهاي خشن و يا متخلف از ترس ريزش نيروهاي وفادار وجود نخواهد داشت. برخورد با يک فرد متخلف بهمعناي برخورد با همه متخلفان نخواهد بود چون حوزه فعاليتهايشان گسترده است. به اين ترتيب با عدم کنار گذاشتن تندروها، چرخه خشونت به حرکت ادامه ميدهد. در وضعيت جديد، دولت در تلاش براي مشروعيتزايي بايد پي در پي خشونت گروههاي تندروي هوادار خود را تکذيب کند که خود به بياعتمادي گسترده عمومي افزوده شده بهطوري که حتي گناههاي نکرده هم بهپاي دولت مستقر نوشته ميشود و بخش بزرگي از توان حکومت صرف رفع و رجوع حوادثي ميشود که خلاف مشي رسمي، دست به خشونت زدهاند و بهطور معمول هم در نهايت پاسخي درخور نخواهد گرفت. دولت در اين بزنگاهها با کنترل سياستهاي اعمالي خشونتگرايانه از سوي نيروهاي تندرو حتي به قيمت از دست دادن وفاداري آنها، ميتوانند قدرت بيشتري براي کاهش حاشيههاي پيرامونش داشته باشد. درست برخلاف حفظ آنانکه ميتوان گفت با حفظ و يا تقويت چنين سياستها و نيرويهاي وابسته به آن چالشهايش در ادامه افزايش پيدا ميکند.
فعاليتهاي افراد تندرو و آنان که در پشت پرده سياست ايران با تئورييهايي ميخواهد تا مسير کشور در ريل آنها حرکت کند، همواره باعث به وجود آمدن شرايط حساسي براي کشور بودهاند و در هرجايي که بهنوعي رفتارهاي برخي باعث بهخطر افتادم منافع ملي ميشود رد پاي آنها را مشاهده ميکنيم. نهتنها در امور داخلي ايران دخالتهاي اين شخصيتها که حالا ديگر چهرههايشان براي شهروندان شناخته شده است و البته در دولت هم حضور دارند، انتقادهاي زيادي به همراه دارد بلکه نوع واکنشها و البته تئوريپردازيهايشان در حوزه سياست خارجه باعث شده تا هر روز اختلافات ايران با ساير کشورهاي جهان وارد تنش جديد شود. وضعيت کنوني برجام که باعث قطع روابط ايران با جوامع جهاني شده است يکي از دستاوردهاي اين طيف کم جمعيت ولي تاثيرگذار، محسوب ميشود. بررسي اقدامات اين جريان سياسي پرنفوذ در اختلاهايي که امور خارجه ايران به وجود آوردهاند، نياز به تحليل و گزارش جداگانهاي دارد. يکي از عوامل به وجود آمدن مشکلات در حوزه ديپلماسي، متوجه همين چهرههاي است که منافع سياست خارجي ايران را به آرمانهاي ايدهآل خود گرهزدهاند.
دولت تندورها را از خود دور کند
«حسين کنعاني مقدم»، تحيلگر مسائل سياسي ايران در پاسخ به اينکه آيا دولت رئيسي به فعاليت تندروها در عرصه کنوني کشور نياز دارد يا خير، بهخبرنگار آرمان امروز ميگويد:«وقتي بحث لباس شخصيها در حوادثي مانند مسموم کردن دختران مدرسه تهرانسر مطرح ميشود بايد آنها را با تندروها و البته نيروهاي امنيتي که با لباس شخصي فعاليت ميکنند جدا کنيم. به اين موضوع هم بايد اشاره کنيم که همه در برابر قانون يک سان هستند و نبايد به هرکسي اين بهانه را داد که بخواهد به صورت خودسر جو جامعه را بر هم بزند و جنگ رواني بر عليه نيروهاي امنيتي شروع کنند. قطعا برخورد با اين افراد که خارج از عرف در حوزههاي امنيتي دخالت ميکنند بايد برخورد شود. اين گونه افراد همواره با سپر انساني به فعاليتهاي خشونت طلب خود ادامه ميدهند که تنها به ضربه خورد اعتماد عمومي و برهم خوردن نظم عمومي کمک ميکند. دولت رييسي بايد حساب خود را با اين گونه تفکرات جدا کند.»
او در همين مورد و با تاکيد بر جلوگيري از فعاليت تندروهايي که در بدنه دولت حضور دارند ادامه ميدهد: «در شرايط کنوني و شرايط نگران کننده اقتصادي کشور همه فعالان سياسي به رئيسي توصيه ميکنند تا هر چه سريعتر فکري براي تغيير کابينه خود بکند تا بتواند مشکلات را برطرف کند. گرچه ممکن است در تيم وي، ستارگاني نيز وجود داشته باشند ولي از آنجايي که اين افراد؛ سابقه کار تيمي ندارند، معمولا گل به خودي ميزنند و عمدتا با گرايشهاي خاصي هم در دولت حضور دارند. با تمام اين موضوعات به نظر ميرسد آقاي رئيسي نه تنها بايد تغييراتي در کابينه خود ايجاد کند که حتي همکاري خود با تندروها را هم مشخص بايد کند. مسلما فشارهاي از سوي تندروها بري حضور در کابينه همچنان وجود دارد. که دولت بايد فکري براي آن بکند. در حال حاضر لابي هاي داخل مجلس که بيشتر نزديک به پايدارچيها است وجود دارد، چه از لحاظ استيضاح و چه از منظر مهره چيني و ورود عوامل خود به داخل هيات دولت، به گونهاي است که به نظر ميرسد بتواند به هر حال روي تصميمهاي رئيسي تاثيرگذار باشد. اما در اين ميان رئيسي بايد يکبار براي هميشه با خودش کنار بيايد که واقعا ميخواهد به شکل مستقل و با هدف بهبود وضعيت و پيشرفت کشور کار کند يا ميخواهد يک تعاوني چند منظوره را اداره کند.»
*آرمان امروز