نوبت عقلانیت افزائی است جمله معروف «اَلتَّجْربَهُ فَوْقَ الْعِلْم» که به امیرالمومنین علیهالسلام منسوب است، چه حدیث باشد و چه نباشد، سخن حکیمانه مهمی است. وقتی انسان از طریق تجربه درمییابد فلان کار، عبث است، به این قاطعیت میرسد که نباید آن را تکرار کند. این نتیجهگیری از آنچه از طریق علمآموزی به دست میآید، قابل اعتمادتر است.
حدیث بسیار ارزشمندی که در کتاب بحارالانوار از حضرت علی علیهالسلام نقل شده که آن حضرت فرمودهاند «العَقلُ عَقلانِ، عَقلُ الطَّبعِ وعَقلُ التَّجرِبَهِ» عقل، دو نوع است؛ یکی آنکه در وجود طبیعی انسان وجود دارد و دیگری آنکه خود انسان آن را با تجربه به دست میآورد، اهمیت تجربه را نشان میدهد. اوج این اهمیت، زمانی مشخص میشود که این جمله مولا هم به حدیث مورد نظر اضافه شود که «وَفِی التَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتانَفٌ» تجربه، باعث تجدید حیات علم انسان و ارتقاء آن میشود.
این مقدمه کوتاه اما بسیار مهم را با این هدف آوردیم که به مسئولین نظام و حکمرانان کشورمان گوشزد نمائیم در دوران حکمرانیتان روشهائی را تجربه کردهاید که مفید و ثمربخش بودند و روشهائی را هم تجربه کردهاید که بیثمر و حتی زیانبخش بودند. تکریم مردم و تکیه بر توانائیهای آنان در مقاطع مختلفی که دفاع مقدس و حوادث طبیعی از جمله آنها بودند، تجربههائی هستند که نتایج بسیار مثبت و ارزشمندشان را دیدهاید و دیدهایم. مردم، وقتی احساس کردند به آنها اعتماد میشود و در حفاظت از کشور به آنها نقش داده میشود، با جان و هرچه در توان داشتند به صحنه آمدند و سرنوشت جنگ تحمیلی را برخلاف اراده دشمنان به نفع ایران رقم زدند. در اصل انقلاب و حوادث طبیعی و فشارهای سیاسی خارجی هم همین تجربه ارزشمند به دست آمد. بنابراین، اعتماد کردن به مردم، تکریم آنان و سهیم ساختنشان در اداره کشور و حل مشکلات را باید ادامه داد و از آن برای تقویت بنیه جامعه استفاده کرد.
در نقطه مقابل، میدان دادن به عناصر افراطی در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و به ویژه دینی، در دهههای اخیر به دوقطبی سازی جامعه و ریزشهای زیانبار نیروهای وفادار به انقلاب و نظام منجر شد. این، یک تجربه تلخ و شکست خورده است که میتواند بسیار عبرتآموز باشد. حکمرانانِ باتدبیر و موفق کسانی هستند که هر یک از تصمیمات و تدابیرشان منجر به رویشهای جدید شود و وفاداران به انقلاب و نظام را افزایش دهد. حکمرانان ما برخلاف این روش عقلائی و حکیمانه، با حمایت از افراطیون تحت عناوین مختلف، افراد خودانقلابی پندار و خوداسلام پنداری را به جامعه تزریق کردند که با عملکردهایشان هر روز از تعداد وفاداران به انقلاب و نظام کاستند و زمینه را برای سربازگیری دشمنان نظام فراهم ساختند. مهمتر اینکه چون این عملکردهای افراطی به نام دین صورت میگیرد، بسیاری از مردم با مشاهده این روشها نسبت به اسلام نیز بدبین شده و بیتفاوتی را پیشه کردهاند.
افراطیون، به نام انقلاب و اسلام، یاران امام را یکی بعد از دیگری متهم و ملکوک و طرد کردند. در قم حتی به مراجع رحم نکردند و علیه آنها شعار «مرجع بیبصیرت، بصیرت بصیرت» سر دادند، عبا از دوش مرجع حکیمی که افراطیون را به عقلانیت دعوت میکرد کشیدند، به علمائی که مشی اعتدالی را توصیه میکردند تا توانستند توهین کردند، برای پیشبرد اهداف جناحهای سیاسی هر زمان که آنها اراده کردند کفن پوشیدند و با زن و بچه به خیابانها ریختند و شعارهای دلخواه بازیگران قدرت طلب را سر دادند، سخنرانی بزرگان انقلاب را حتی در حریم حرم حضرت معصومه بهم زدند، با کفن و تابلوهای دیکته شده سیاست بازان از قم به تهران رفتند تا علیه دولت مستقر تبلیغ کنند، به دروغ و تهمت متوسل شدند تا رقبای خود را به زمین بزنند و به جای تکریم مردم و اِعمال روش جذب به خشونت متوسل شدند که یک نمونه آن را اخیراً در برخورد بسیار زشت با یک زن در تهران دیدیم.
این افراطیون، محصول طرح بصیرت افزائی هستند که با صرف بودجه سنگین، وقت زیاد و نیروی فراوان در طول دهههای اخیر جریان داشت. عملکرد این افراد، خسارت سنگینی به کشور، نظام جمهوری اسلامی و اسلام وارد کرده است. اکنون وقت آنست که تجربه شکست خورده بصیرت افزائی را وسیلهای برای عبرتآموزی قرار دهیم و عقلانیت افزائی را جایگزین آن نمائیم. کشور اکنون به عقلانیت بیش از هر چیز دیگری نیاز دارد.
*جمهوری اسلامی
|