آقای کیهان؛ عصبانی هستی ننویس، یکی ـ دو روز صبر کن! آفتاب یزد: روزنامه کیهان، طی دو روز متوالی، یک مطلب را با تیتر و تدوین متفاوتی در صفحه ی دوم، ستون یادداشت روز منتشر میکند که هر دو مطلب در نهایت میخواهد بگوید:« دولت رئیسی دستاوردهای بسیاری داشته که ذیل آشفتگی بازار ارز آن هم به عمد در حال مدفون شدن است.»
این روزنامه، هشتم اسفندماه در یادداشتی با عنوان: «رسانه، دلار و سندروم کوری»، منتقدان سیاستهای ارزی دولت سیزدهم را به توپ میبندد با نظریهای موسوم به:«سندروم توجه کور و گوریل نامرئی» غافل از این که دارد یکی از عارضههای همیشگی خود را به دیگران نسبت میدهد: «تمرکز بیش از حد روی یک «موضوع» یا یک «نقطه»، که باعث دیده نشدن موضوعات و نقاط دیگر میشود.» به عبارتی ساده تر، اتاق فکر کیهان که از آشفتگی مدیریتی در دولت سیزدهم به تنگ آمده و از آن جهت که 19ماه از زمان تشکیل دولت و تمام هشت سال دو دولت حسن روحانی از چیزهای نوشته و دفاع کرده و تاخته و به توپ بسته که این روزها، فجیعتر از همیشه پیش روی کیهان نشینان در حال
رژه رفتن است. کوتاه سخن اینکه؛ کیهان، عصبانی است، بدجوری هم عصبانی است و چون عصبانی است متوجه نیست که دارد علیه خودش قلم میزند!
موضوع مهمتر که نباید به سادگی از کنار آن گذشت، باز میگردد به محتوای یادداشت منتشر شده در هشتم اسفند ماه که دقیقاً تکرار همان مطالبی است که یک روز قبل، هفتم اسفند ماه، به قلم حسین شریعتمداری و تحت عنوان: «اتاق جنگ اقتصادی ما کجاست؟!» نوشته شده بود. در واکنش به این یادداشت هم به کیهان متذکر شده بودیم: «برای حمایت از شخص یا دولت، باید منصف بود نه یکه تاز میدان پریشان گویی!»
علی ایحال، مخلص محتوای این دو یادداشت در یک جمله خلاصه میشود و آن این که:« دستاوردهای بسیاری مهم دولت سیزدهم در سایه ی به هم ریختگی بازار ارز و سکه، یا دیده نمیشود (به عمد!) یا درست انعکاس داده نمیشود (بازهم به عمد!).»
کیهان تلاش میکند ملغمهای از دستاوردهای اقتصادی، عمرانی، دفاعی، فناورانه، نظامی و اجتماعی که بعضاً هیچ دخلی به دولت فعلی ندارد (مانند دستاوردهایی در حوزههای دفاعی، نظامی و امنیتی و حتی فناورانه) و برخی نیز دولت تنها افتخار افتتاحِ آن را پیدا کرده است به دولت سابق باز میگردد و مراحل پایانی آن در این دولت انجام شد، طرحی که البته متخصصان حوزه ی محیط زیست و باستان شناسی و میراث فرهنگی به شدت نسبت به آن نقد داشته و مخالفتهایی نیز در عیان و نهان صورت پذیرفته است) که دستمریزاد هم میگوییم را تماماً به نام دولتی تمام کند که در یکی از اصلیترین وعدههای داده شده اش، یعنی ساخت یک میلیون مسکن در سال(پروژهای عظیم تحت عنوان طرح«نهضت ملی مسکن») آن چنان فرومانده که اگر مفری بیابد بیدرنگ در آن خواهد خزید!
جالب توجهتر این که؛ تنها استناد یادداشتهای هفتم و هشتم اسفندماه روزنامه کیهان، تک جملهای است که «احسان خاندوزی» در مجلس گفته است: «پشت پرده اختلالات بازار ارز شناسایی شده و به زودی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و قضائی تکلیف این افراد را مشخص خواهند کرد.» البته در این باره آقای قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی نیز اگرچه گفته بود: «برای ساماندهی بازار ارز به جمعبندی خوبی رسیدهایم» اما با دیدن فضای همچنان ملتهب بازار ارز، گفتهاش را کاملتر کرده میگوید:«افتخار مجلس این است که التهابات فعلی در بازار ارز را از چهل روز قبل پیشبینی کرده و به دولت سیزدهم متذکر شده بود.»
از آن جهت که نسبت به یادداشت حسین شریعتمداری واکنش نشان داده، نوشته ایم(«وقتی خیاط درون کوزه میافتد» با طرح یک پرسش خیلی مهم:«کیهان و شریعتمداری تا کجا از دولت سیزدهم دفاع خواهند کرد و با چه اهدافی و با چه روش هایی؟!»)، کاری به یادداشت هفتم اسفندماه روزنامه کیهان نداریم و در این مجال تنها به یادداشت:«رسانه، دلار و سندروم کوری» خواهیم پرداخت هرچند در صدر همین یادداشت متذکر شدهایم که یادداشت هشتم اسفندماه، تکراری و بازنویس شده ی همانهایی است که حسین شریعتمداری یک روز قبل آن را در همین ستون «یادداشت روز» روزنامه ی کیهان به رشته ی تحریر درآورده بود!
> سندروم توجه کور و گوریل نامرئی
نویسنده ستون یادداشت روز کیهان، نگاشته ی خود را مستند به یک نظریه کرده است، نظریه ی «سندروم توجه کور و گوریل نامرئی».
داستان از این قرار است که؛ در یک آزمایش علمی، از افراد خواسته شد تا به تماشای بخشهایی از یک بازی بسکتبال بپردازند و تعداد پاسهای رد و بدل شده بین بازیکنان را بشمارند. هر کسی توانست تعداد پاسها را درست بشمارد، برنده است. آنها از پس این کار به خوبی بر آمدند. از افراد پرسیده شد که آیا متوجه چیز عجیبی هم در فیلم شدهاند و آنها گفتند نه!
اما هدف از این آزمایش چیز دیگری بود. در لابه لای این بازی، فردی با لباس یک گوریل وارد زمین میشد، درست وسط زمین میایستاد و به سینهاش میکوبید و از زمین خارج میشد. در حالی که دیدن چنین جانور غول پیکری وسط یک زمین بسکتبال به مراتب راحتتر از ندیدن او بود. اما آزمایش شوندگان به اندازهای درگیر شمارش تعداد پاسها بودند که حتی کوچکترین بویی نبردند. این آزمایش با افراد مختلف بارها و بارها تکرار شد و نتایج همان بود!
دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا دریافتهاند زمانی که فردی شروع به جستوجوی هدفمند یک شیء میکند، نواحی متعددی در مغز برای رهگیری شخص، حیوان یا شی گمشده بسیج میشوند. این بدین معناست که چنانچه فردی به دنبال کودک گمشدهاش در یک جمع شلوغ است، نواحی مغز که معمولاً به تشخیص دیگر اشیا اختصاص داده میشوند و حتی نواحی که برای تفکر انتزاعی تنظیم شدهاند، کانون توجه را تغییر داده و به بخش جستوجو ملحق میشوند. بنابراین مغز به سرعت به یک یابنده کودک، تبدیل شده و منابع مورد استفادهاش برای سایر فعالیتهای ذهنی را از امور دیگر فارغ و به این امر اختصاص میدهد. زمانی که تمرکز شدید ما روی چیزی باعث شود تا دید ما به هر آنچه در اطرافمان میگذرد محو شود، ما دچار «توجه کور» میشویم.
نویسنده خواسته با اشاره ی ضمنی به این نظریه، اثبات کند تنها معضل فعلی کشور، التهابات ارزی و تنش در بازار سکه است و باقی مباحث، نه تنها ایرادی ندارد که از تمامی دولتهای سابق، البته منهای دولتهای اول و دوم احمدینژاد لابد(!)، در حالی که متوجه نبوده، التهابات ارزی و تنش در بازار سکه تنها بخشی از مشکلات مصیب بار اقتصادی است که چون بیشتر از دیگر جایها دچار چالش شده، لابد بیشتر پیش چشم آمده و این بدان معنا است که نویسنده اگرچه تلاش کرده منتقدان سیاستهای ارزی، بانکی و پولی دولت را متهم به گرفتار آمدن در دامِ سندروم توجه کور و گوریل نامرئی کند اما ناخواسته آن چنان خودزنی کرده که گمان میرود همچنان نیز متوجه نشده باشد!
واکنشها در فضای شبکههای اجتماعی و رسانهای کشور البته به این سمت و سو میرود که گویا کیهان منتقدان دولت را به کوری و کور بودن متهم کرده که اگرچه تلویحاً چنین بردداشتی نیز صورت میپذیرد و توهین آمیز است اما آن چه در پس ِ پشت حمله به کیهان گُم میشود، عارضهای است که کیهان در حالتی عصبانی بدان دچار بوده و ناخواسته تن به نوشتهای داده که مصداق اصلیِ آن خود کیهان است و نه منتقدان دولت رئیسی!
> کیهان: ما به مردم نگفتیم کور به «زنجیرهای ها» گفتیم کور!
کیهان، فردای انتشار مطلب«رسانه، دلار و سندروم کوری»، چون حملات را و فضا را سنگین میبیند یک بار دیگر همان مطالب را در ستون«خبر ویژه» یادآور شده، با این عنوان که:«چرا کوری خود را به مردم نسبت میدهید؟!»، مینویسد: «روز سهشنبه 9 اسفند در ستون یادداشت روز کیهان، با استناد به یک نکته شناخته شده روانشناسی تحت عنوان «گوریل نامرئی» به یکی از خطاهای انسانی پرداختیم و نوشتیم این خطا، حاصل تمرکز شدید روی یک نقطه یا یک موضوع است. آوردیم آنطور که پروفسور دانیل کانمن، روانشناس مشهور آمریکایی در کتاب «تفکر کند و تفکر سریع» آورده «تمرکز بیش از حد روی یک موضوع یا یک نقطه، باعث کوری و دیده نشدن موضوعات و نقاط دیگر میشود. این نکته روانشناسی، در مبحث رسانه نیز بهشدت مطرح است. وقتی رویدادی رخ میدهد که برای افراد یک جامعه مهم است، و رسانهها روی آن متمرکز میشوند، رویدادهای دیگر که چهبسا اهمیت بیشتری هم داشتهاند دیده نمیشوند چرا که، رسانهها روی آنها تمرکز لازم را نداشتهاند. تحولات و رویدادهای مهمی طی هفتهها و ماههای گذشته در کشور رخ داده که فقط یکی از بدترین آنها، بهدلیل تمرکز شدید برخی رسانهها، بیش از سایر موضوعات دیده شده و بسیاری نیز که آرامبخش، غرورانگیز و امیدآفرین بوده، بهدلیل عدم توجه و در موارد بسیاری به علت گرایشهای ضدمردمی و ارتباطات بیرونی برخی از رسانهها دیده نشدهاند. به عبارتی اتفاقات مهمی طی ماههای گذشته در کشور رخ داده که اهمیت آنها، کم از خبر «نوسانات ارزی» نبوده ولی چون برخی رسانههای داخلی و دوستان خارجیشان یا از اساس سانسورش کردهاند یا روی آن مانور کمتری دادهاند، یا حتی به تحریف آن پرداخته و وارونه روایتشان کردهاند، آنطور که باید دیده یا شنیده نشدهاند.» دیروز زنجیرهایها و دوستان خارجنشینشان طبق معمول بهصورت گلهای وارد میدان شدند و در واکنش به جملات بالا تیتر زدند: توهین کیهان به مردم. کیهان نوشت مردم کورند و پیشرفتهای دولت رئیسی را نمیبینند!
کیهان البته تأکید میکند: « در این یادداشت، از «کور» شدن هم نوشتیم منتها، کور شدن همین زنجیرهایها. گفتیم آنقدر روی اخبار بد تمرکز کردند که خود کور شدند!» و اخبار مهمی مثل احیاء دریاچه ارومیه را ندیدند.
و سپس بخشهایی از همان یادداشت را بازنشر میدهد: « یکی از این اتفاقات مهم، اجرای فاز نخست احیای دریاچه ارومیه است. موضوع خشک شدن این دریاچه، در ایامی نهچندان دور مهمترین سوژه برخی رسانههای داخلی و بعضا حتی رسانههای خارجنشین بود. آنقدر مهم که عدهای آن را تبدیل به مسئله اول کشور میکردند. برخی از گردانندگان این رسانهها با همین سوژه، چندین انتخابات برگزار کردند! آنقدر روی این موضوع در رسانههایشان مانور داده شد که، اهمیت احیای این دریاچه، نقل محافل عمومی و مردم کوچه و بازار شد و در میهمانیهای خانوادگی نیز از اهمیت آن گفته میشد. این دریاچه الان احیا شده است. برای راهاندازی فاز اول احیای این دریاچه، حدود 38 کیلومتر تونل و 11 کیلومتر کانال زده شده است. یعنی بزرگترین طرح زیستمحیطی خاورمیانه! سوال این است: اگر خشک شدن دریاچه ارومیه آنقدر اهمیت داشت، احیای آن طی روزهای گذشته چرا دیده نشد؟ همین حالا سری به آرشیو این روزنامهها بزنید و صفحه نخست روز شنبه، ششم اسفندماه را ببینید. ببینید جریاناتی که خشک شدن این دریاچه را مسئله اول کشور کرده بودند، رساندن آب به این دریاچه را چقدر پوشش دادهاند!»
در این یادداشت به بازگشت 2500 نخبه به کشور، راهاندازی تلسکوپ رصدخانه ملی ایران با قابلیت رصد اجسام پرنور با فاصله 7 میلیارد سال اشاره کرده و از تحسین این پیشرفت حیرتانگیز کشورمان از سوی مجله علمی «ساینس» نوشتیم و گفتیم، زنجیرهایها این خبر را هم سانسور کرده و بهجای آن روی اخبار دلار متمرکز شدند!
یک اصل ابتدایی در رسانه وجود دارد که دانستن آن، انسان را از فریب خوردن چنین رسانه نماهایی نجات میدهد: «مطالب هیچ رسانهای را از تریبون دشمنان آن رسانه دنبال نکنید.»
> بازگردیم به سندروم توجه کور و گوریل نامرئی و یادداشت کیهان!
«جعفر بلوری» که برای نوشتن یادداشت:«رسانه، دلار و سندروم کوری» کار چندان سختی نداشته و صرفاً باید به صدر و ذیل یادداشت روز قبل «حسین شریعتمداری» جملاتی اضافه میکرده است در پایان مینویسد:«حالا بازگردیم به موضوع اصلی خودمان. با استناد به یک نکته و نظریه روانشناسی گفتیم، تمرکز شدید روی یک نقطه، باعث دیده نشدن نقاط دیگر میشود. عرض کردیم برای مطالعه مبسوط در این حوزه رجوع کنید به نظریه «گوریل نامرئی» در کتاب «تفکر کند و تفکر سریع» نوشته پروفسور دانیل کانمن. معتقدیم کسانی که بهدنبال آنند، همه توجهات روی یک خبر «بد» متمرکز شود در واقع بهدنبال دیده نشدن اخبار و تحولات خوبند. چرا که اخبار و تحولات خوب برای این طیف، تهوعآفرین است! چون همان تمرکز شدیدی که به آن اشاره کردیم، باعث کوری خودشان هم میشود. عقل، اخلاق و اصول حرفهای رسانهای ایجاب میکند همه این اخبار را کنار هم دید، بعد قضاوت کرد. آدم کور نمیتواند تحلیل کند. آن جریان سیاسی بدنام، بدسابقه و تمام شدهای که، با نیم نگاهی به انتخابات پیشرو، نوسانات ارزی را «فرصتی برای احیای خود» میبیند و با ابزار رسانه و دروغ و شایعه، بر این نوسانات دامن میزند، آنقدر کور شده که متوجه نیست خود نیز در این جامعه زندگی میکند و نباید به تورم و نوسانات ارزی دامن بزند. مطالعه تاریخِ بحرانهای بزرگ اقتصادی جهان بهویژه بحرانهای دهه 30 و 40 میلادی غرب نشان میدهد، «اتحادِ» جریانهای مختلف تاثیرگذار- از سلبریتی بگیر تا روزنامهنگار و سیاستمدار و فیلمساز و نخبگان- از جمله دلایل مهم عبور از بحران بوده است. «شرایط بحرانی»، زمان «انتقاد» و «ارائه راهحلهای کارشناسی» است نه «عقدهگشایی» و «تسویه حسابهای سیاسی» شما بفرمایید! کسانی که بحران را فرصتی برای بازگشت به قدرت دیدهاند و با قدرت جادویی رسانه، بد را خوب و خوب را بد «جا» میزنند، به بحران اقتصادی دامن میزنند، در حالی که هیچ چیز قابل افتخاری در کارنامهشان دیده نمیشود، بهجای پاسخگویی به یک دهه ویرانی، در شکل و شمایل یک کارشناس خبره ظاهر شده و «تئوری توسعه پایدار» میبافند، کذب بودن دهها خبرشان طی همین دو هفته گذشته اثبات شده و بعضا وادار به عذرخواهی و اصلاح شدهاند، بویی از اخلاق و انسانیت بردهاند؟
مخاطب نکته پایانی این یادداشت، دولت محترم است که طی یک سال و نیم گذشته، بیش از 8 سالِ برخیها تلاش کرده و در برخی حوزهها، به نتایج خوبی هم رسیده است. دولتی که فقط در یک فقره، تلفات روزانه 800 نفر از کرونا را به صفر رسانده است و کشورمان را در این حوزه، جزو پرافتخارترین کشورهای دنیا قرار داده است. ظرفیت عظیمی در کشور وجود دارد که میتوان با استفاده از آنها، از این «فتنه اقتصادی» هم عبور کرد و آن چیزی نیست جز، کارشناسان خبره، مومن و غیرلیبرال... چقدر از مدیران دولتهای سابق در بدنه دولتی باقی مانده است؟ وضعیت سفرای کشورمان در برخی کشورهای مهم چگونه است؟ آیا این مدیران و سُفرا با سیاستهای دولت همراهند یا ساز خود را میزنند؟ چندبار از اساتید متعهد دانشگاهها و کارشناسان خبره دعوت به عمل آمده تا برای عبور از این وضع، کمک حال دولت و ملت باشند؟ قطعا بخشی از وضعیت اقتصادی که در آنیم، حاصل تحریمها و توطئههاست اما این تحریمها و توطئهها، بیش از چهل سال است که وجود دارند. آن زمینههای داخلی که باعث میشوند، این توطئهها موثر واقع شوند، آیا شناسایی شدهاند؟ اتاق جنگ اقتصادی آمریکا، وزارت خزانهداری است. اتاق جنگ اقتصادی ما کجاست؟»
> آقای کیهان و دوستان کیهان؛
عصبانی هستید ننویسید، یکی ـ دو روز صبر کنید!
سرجمع مطلب به درازا انجامیده همین یک جمله است:«آقای کیهان؛ عصبانی هستی ننویس، یکی ـ دو روز صبر کن!» زیرا؛ از سر و روی هر دو مطلب میبارد که نویسندگان به قدری عصبانی بودهاند که حتی متوجه ی «خودزنی» و «دولت آزاریِ» خود نیز نشدهاند ضمن آن که، اگرچه در هر دو مطلب آنقدر «فکت» وجود دارد که بشود نگارندگان به شدت عصبانی را با همان «فکت»ها به فلک بست اما این که، کیهان عصبانی و عجول حتی فرصت نمیدهد نتیجه ی تلاشهای دولت برای کنترل بازار ارز نیز به نتیجه برسد هم جای ابهام و پرسش دارد چه، کیهان اگر عصبانی نشده بود و در حالت عصبانیت قلم به دست نگرفته بود و یکی ـ دو روز خویشتنداری کرده بود لابد آخر هفته میتوانست با بازگشت آرامش به بازار ارز، برنده تر، کوبندهتر و تاثیرگذارتر، همانهایی که به تعبیر خود کیهان «کور» هستند و «زنجیره ای» و لابد «گله»ای هجوم میآورند را پای میز محاکمه ی رسانهای میکشانید.
اصلاً چرا راه دور برویم؛ همه ی آنهایی که ـ از جمله خود کیهان ـ؛ به «روزنامه سازندگی» تاختند و برای آنها انواع و اقسام پروندههای «جاسوسی» و «پادویی» و «قلم فروشی» و در خدمت «بیگانه و دشمن» بودند تشکیل دادند و حتی پیشنهاد دادند خبرنگاران سازندگی را مجبور کنند در مناطق مختلف شهر به صورت میدانی قیمت گوشت را رصد کنند (کاری که خبرنگاران روزنامه هم میهن انجام دادند و گزارش سازندگی را مجدداً تأیید کردند!)، اگر چند روزی تامل میکردند. گزارش این روزنامه در مورد افزایش قیمت گوشت «بر مبنای وضعیت بازار» تهیه شده و در آن « مطلب خلاف واقع که جرمانگاری شده باشد » مشاهده نشده است. » در این میانه البته حال و روز آن روزنامهای که از توقیف سازندگی دفاع کرد و نوشت: «این روزنامه نه به دلیل مطلبی در مورد گرانی گوشت، بلکه به دلیل «سرکوبگر نشان دادن حاکمیت، سیاهنمایی و...» توقیف شده است.»، نه گفتنی است نه دیدنی!
کلام آخر این که؛ آقای کیهان و همه ی آنهایی که مثل کیهان مینویسند و اتهام میزنند و محاکمه کرده، محکوم میکنند، اگر زورتان به دولت نمیرسد که نمیرسد(!) حداقل وقتی عصبانی هستند قلم به دست نگیرند!
|