*روز وفات، گر تو بیایی به نزد من*
*آن نیست مرگ، هست برایم بشارتی*
قصیده ای است که مرحومه مغفوره اعظم (عالیهِ) روحانی همسر استاد شهید آیتالله مطهری ۲۲ سال پیش برای لحظات وفات خود خطاب به امام حسین(ع) سروده بودند.*
*تقدیر چنین شد که او در شب میلاد سیدالشهداء (ع) از دنیای فانی به سوی سرای جاودان رخت بربندد.*
*در تاریخ ۱۳۷۹/۶/۱۰ مصادف با سالروز شهادت امام جواد علیه السلام در هنگام تماشای تصاویری از تلویزیون، به یاد مرگ و نیز امام حسین علیه السلام افتادم و این شعر را سرودم:*
*در وقت رفتنم شه خوبان عنایتی*
*در پیشگاه حق ز تو خواهم وساطتی*
*آنجا که در لحد بگذارند جسم من*
*از مادرت بخواه برایم شفاعتی*
*هستی سفینه نجات خلایق به روز حشر*
*مصباحِحق تویی، ز تو خواهم حمایتی*
*من چون ولایت پدرت برگزیدهام*
*بهتر چه از ولایت مولی، ولایتی*
*تو سبط مصطفایی و هم زاده علی*
*تو مظهر عطوفت و مهر و شجاعتی*
*من خسته و فقیر به درگاهت آمدم*
*بیتوشه رو سیاه، خدا را کرامتی*
*چون خاک کیمیا بشود از نگاه تو*
*پس ای حسین کن به کنیزت نظارتی*
*از بس که ظلم گشته به گیتی نصیب من*
*آنجا تو را ببینم و گویم شکایتی*
*آن قوم دون که در شب تاریک از قفا*
*کشتند ذاکر تو و کردند جنایتی*
*بنوشت او حماسه دوران عمر تو*
*بردند زین جهان چه مصفّا امانتی*
*با روی سرخ رفت سوی کردگار خویش*
*این بود هدیهاش که تو کانِ سخاوتی*
*روز وفات گر تو بیایی به نزد من*
*آن نیست مرگ، هست برایم بشارتی*
*روحانیا نیاز به آن بینیاز گو*
*اسرار من بدان که تو دریای رحمتی*