چینیها مایلند ایران در تحریم باشد در حال حاضر ایران تخفیفهای کلانی در فروش نفت به چین می دهد از هر بشکه چهار تا ۳۰ دلار. هیچ وقت در دولت رقمی داده نشده که با چقدر تخفیف نفت ایران به فروش می رسد.
هفته گذشته رئیسی به دعوت رئیس جمهور چین به پکن سفر و سه روز آخر هفته را در این کشور سپری کرد. صرف نظر از دیدار با ایرانیان و امضاءچندین سند همکاری توسط رئیس جمهوری و هیات همراه در پایان این سفر بیانیه ای به امضاء روسای جمهوری دو کشور رسید. دو طرف توافق کردند که هجدهمین نشست کمیته مشترک تجاری و اقتصادی ایران - چین در سال ۲۰۲۳ در تهران برگزار شود. رقم قراردادهای بسته شده، به گفته علیرضا پیمان پاک، حداقل ۳.۵ میلیارد دلار است. «خبرآنلاین» در گفتوگو با حشمت الله فلاحت پیشه استاد دانشگاه به بررسی ابعاد این بیانیه پرداخته است.
بعد از سفر آقای رئیسی به چین بیانیهای صادر شد، نظرتان در مورد این بیانیه چیست و آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
معمولا بیانیهها مثبت است، من فقط یک توئیت زدم و گفتم چیز محرمانه نداشته باشد و منتشر شود. دولت عنوان کرده همه بیانیه را منتشر کرده است.
این یک بیانیه است که معمولادر مناسبات صادر میشود، ولی بر اساس توییتی که زدم، انتظار این است ۲۰ تفاهمنامهای که دولت امضاء آن را اعلام کرده، از حالت محرمانگی خارج شود و روالش هم همین است، چون تفاهمنامهها باید طبق قانون به تایید مجلس هم برسند. دلیلش این است که سند بلندمدت همکاری راهبردی ایران و چین، سندی بود که هیچ وقت متنش اعلام نشد و سوالاتی را ایجاد کرد اما آن سند محرمانه ماند؛ در دنیای سیاست و مدیریت سیاسی هم نسل کنونی و هم نسل آینده باید در جریان قراردادها و مسائل کشور قرار بگیرند، بهویژه این موضوع شامل سرمایهگذاریها و مناسبات گسترده است. از آنجا که در جامعه در این خصوص هم زیاد سوال وجود دارد، این کار ضروری است.
ایران و چین دو کشوری هستند که هر دو با یکجانبهگرایی در دنیای امروز مخالف هستند، با توجه به این موضوع این سفررا چگونه بررسی میکنید؟
اصل این سفر و این مناسبات قابل دفاع است و این سفر را باید یکی از سفرهای مهم، یعنی مهمترین سفر آقای رئیسی دانست، ولی در عین حال متن تفاهمنامهها نشان میدهد که چه دستاوردی برای ایران وجود دارد.
در رابطه با چین سوالاتی در جامعه وجود دارد؛ بحث مناسبات مربوط به فروش نفت، موضوع تخفیفها و تخفیفهای تحریمی و البته نوع بازپرداخت طلب ایران، همچنین حدود و ثغور سرمایهگذاری فعالان اقتصادی چین در ایران؟
من هم توئیتی را قبل از سفر زدم مبنی بر اینکه چند تا کلمه برای ما مهم است؛ اگر مناسباتی شکل میگیرد، توازن مناسبات به ضرر اقتصاد ایران نباشد، حالت محرمانگی هم نداشته باشد و طوری باشد که در شرایط اضطرار تحریم قرار نگیرد، چون به هر حال تحریم همیشگی شامل ایران نیست. درست است که ایرانیها در فرصت سوزی ید طولایی دارند و هم دردولت روحانی و هم دولت آقای رئیسی در موضوع مقابله با تحریم، فرصت سوزی کردند، ولی اینطوری نیست که ایران قراردادهایش را تحت شرایط اضطرار ببندد.
بهنظر شما این تفاهم نامه تا چه حد به نفع ایران است و منافع ملی ما را تامین میکند؟
در آن سه کلمهای که عرض کردم؛ محرمانگی ،نظارت و توازن، دیگری بحث شرایط اضطراری است. البته بنده معتقدم توازن نیز مبتنی و مرتبط با بحث شرایط اضطرار است. معمولا کشورها در شرایط اضطراری موافقت نامه امضاء نمی کنند؛ زیرا آنان که دست بالا را دارند، اضطرار را در نظر می گیرند و به موافقتنامه تحمیل می کنند. برای مثال در فضای مجازی، عنوان می شود که تخفیفهای کلانی در فروش نفت به چین ارائه می شود؛ از هر بشکه چهار تا ۳۰دلار در هر بشکه تخفیف داده می شود. دولت روی این ارقام، اطلاعیه ای نداده است.
ولی اگر این تخفیف بهعنوان یک تفاهمنامه بلندمدت به اقتصاد ایران تحمیل شود، آن موقع حتی حفظ شرایط تحریمی علیه ایران به یک سیاست راهبردی در چین تبدیل میشود، یعنی چینیها میل دارند که ایران همیشه تحت تحریم باشد تا تخفیف بگیرند. بنابراین چنین تفاهمنامههایی اثر عکس برای سیاست خارجی ایران دارد و در اکثر حوزهها اینچنین است. الان بالاترین حوزههای سرمایهگذاری در فناوریهای روز دنیاست که چینیها هم در این زمینه به پیشرفتهای قابل توجهی رسیدهاند.
این روابط روابطِ راهبردی است، انتظار این است که چینیها بالاترین مناسبات اقتصادی و صدورسرمایه فناوری را به ایران داشته باشند، نه آن چیزی که در ایران تحت عنوان کالای چینی مطرح شده است. مثلا الان در آمریکا و اروپا تولیدات با کیفیت چین ارائه میشود و خارج از آن تحت عنوان کالاهای مرجوعی برگشت داده میشود. من امیدوارم تفاهم نامههای تجاری ایران و چین یک پروتکل یا یک متمم و ضمیمهای داشته باشد تا در آن سهم ایران برای مناسبات تجاری با چین مشخص باشد، طوری نباشد که ایران به محل کالاهای مرجوعی چین تبدیل شود، بهویژه اینکه به صورت کلی این طوری مطرح شده که ایران دو سوم پول نفت را نقد و یک سوم را با کالای چینی دریافت میکند؛ هم تخفیف و هم نوعی مبادله باید
به گونهای صورت بگیرد که مشکلی به مشکلات ایران اضافه نکند، کما اینکه در گذشته سیاست توسعهای واردات از چین به قاتل سیاست جایگزینی واردات در ایران تبدیل شده و هم بسیاری از تولیدیهای ایران به خاطر اینکه کالای ارزانتر از چین وارد میشد، تعطیل شدند. اگر تفاهمنامه در شرایط اضطرار بسته شود، طبیعتا اینها را متوجه میشود، ولی سرجمع همه اینها این است که تفاهمنامه از شرایط محرمانگی خارج شود،آن موقع راحتترمیشود راجع به این مسائل صحبت کرد.
به نظر شما این بیانیه میتواند برای ما برد – برد باشد؟
وقتی این موضوع برد – برد است که دو طرف تفاهمی را ببندند که الزامات راهبردی اقتصادی طرف مقابل در آن دیده شود. ایران کشوری است که برای مقابله با تحریمها و حفظ شاخصهای توسعه اقتصادی خارجی با چین تفاهمنامه میبندد و کشوری است که تفاهمهایش با شرق نباید مانع ارتباط با غرب شود و چینیها باید این را درک کنند؛ ایران یک کشور کوچک نیست که تفاهمنامه بهعنوان تفاهمنامه اضطراری تحمیل شود. ایران کشوری است که برای خودش راهبرد توسعه بلندمدت دارد، هرچند چشمانداز ۲۰ ساله بخشی از اهدافش تامین نشده، ولی سند چشمانداز جدید ایران سندی است که حتما باید در تحریم بسته شود . البته من معتقدم قانون برنامه هفتم هم قانونی است که در آن باید کشور تا حد زیادی یک سیاست بدون تحریم را در پیش بگیرد و از این دوران تحریم و اضطرار بگذرد. اگر الان برجام احیا شده بود شرایط این گونه نبود.
*ابتکار
|