تاريخ انتشار: 18 بهمن 1401 ساعت 23:38:50
خودتان تاریخ را ورق بزنید (3)

ورق زدن تاریخ هر کشور، حق مردم آن کشور است. مردم، اگر از دولتمردانشان راضی باشند ورق زدن تاریخ را به آنها می‌سپارند ولی اگر راضی نباشند، خودشان وارد عمل می‌شوند. این، یعنی عبور کردن از حکمرانان و کار را از اختیار آنان خارج کردن. درست در همین نقطه است که بیگانگان وارد می‌شوند و اهداف خود را دنبال و اغراض مداخله ‌جویانه خود را اِعمال می‌کنند و در ورق زدن تاریخ شریک می‌شوند.
برای جلوگیری کردن از مداخله بیگانگان در ورق زدن تاریخ، باید حکمرانان تا می‌توانند به مردم نزدیک شوند و با هر عاملی که موجب فاصله گرفتن مردم از آنان است بشدت و با قاطعیت مبارزه و مقابله کنند. تا زمانی که مردم با حکمرانان احساس یگانگی کنند، به بیگانگان اعتنا نخواهند کرد. از بیگانگان نمی‌توان انتظار داشت چشم طمع به کشور نداشته باشند ولی چشم آنها را می‌توان بست. چشم بیگانگان وقتی بسته می‌شود که چشم مردم باز باشد و با دیدن حکمرانان و کارنامه‌شان پرنور شود. در چنان وضعیتی، حکمرانان بر قلب‌های مردم حکومت می‌کنند و نیازی به تکیه دادن بر سرنیزه و تحکّم و توپ و تشر ندارند. چنین حکمرانانی هرگز دیکتاتور نمی‌شوند و مردمشان نیز هرگز با تلخی عمل دیکتاتوری آشنا نخواهند شد. این نوع حکمرانی را مردم زمان امیرالمومنین و مردم ایران در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی تجربه کردند.
یکی از معاصران حضرت علی علیه‌السلام بعدها هنگامی که نزد معاویه بود، معاویه از او خواست درباره آن حضرت و روش زندگی و تعامل با مردم سخن بگوید. او بعد از آنکه تضمین گرفت معاویه از شنیدن صفات برجسته حضرت علی علیه‌السلام که دقیقاً برخلاف صفات معاویه بود خشمگین نشود و بر او غضب نکند و از تنبیه در امان باشد، گفت:
به خدا قسم علی در میان ما بگونه‌ای زندگی کرد که گوئی درست همانند ماهاست. صدای علی از صدای ما کوتاه‌تر بود، لباس علی از لباس ما خشن‌تر بود، غذای علی از غذای ما ساده‌تر بود، علی از همه ما بیشتر کار می‌کرد ولی از همه ما کمتر بهره می‌برد. هنگام تقسیم کار، علی سخت‌ترین کار را خودش انجام می‌داد اما هنگام سهم برداشتن کمترین سهم را برای خود برمی‌داشت و به دنیای ما طمعی نداشت...
رهبران ما هنگامی که انقلاب اسلامی را به مردم معرفی می‌کردند، همین توصیف را از حکمرانی مورد نظرشان با استفاده از نهج‌البلاغه ارائه دادند والحق والانصاف در مقطعی از عمر نظام جمهوری اسلامی خودشان نیز به همین سیره پای‌بندی نشان دادند. در آن دوران، حکمرانان محبوب بودند، حرف آنها برای مردم حجت بود و گوش کسی بدهکار حرف بیگانگان نبود. به همین دلیل تمام توطئه‌های دشمنان خنثی و نقشه‌هایشان نقش بر آب می‌شد. مشارکت مردم در هر جا و هر چیز که مشارکت لازم بود چشمگیر و تحمل مردم در برابر سختی‌ها و کمبودها بسیار بالا بود بطوری که در تواصی به حق و تواصی به صبر از همدیگر سبقت می‌گرفتند کمااینکه در فداکاری و ایثار جان هم عملکردشان سیره مسلمانان صدر اسلام را در ذهن‌ها زنده می‌کرد.
درست از هنگامی که حکمرانان ما نهج‌البلاغه را بستند و به طاق نسیان سپردند و با سیره علی خداحافظی کردند و به کاخ‌های احمر و اخضر روی آوردند، حکمرانی بر قلب‌ها را از دست دادند و برای حفاظت از صندلی قدرت به تقویت کردن ابزارهای ضدشورش متوسل شدند. در این نوع حکمرانی است که حکمرانان، بالای شهرنشین می‌شوند، سهمشان از بیت‌المال چندین برابر مردم عادی است، رفت و آمدشان اختصاصی است، خود را در تمام امور صاحبنظر می‌دانند، نظر خود را بر قانون ترجیح می‌دهند، سهمشان از رسانه ملی و سایر ابزارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای بیش از مردم است، در انتصابات «جناح‌ سالاری» و «فامیل‌ سالاری» را بر «شایسته‌ سالاری» ترجیح می‌دهند، در انتخابات سلیقه خود را بر قانون تحمیل می‌کنند، دوقطبی ‌سازی را مستحب می‌دانند و جابجا کردن ارزش‌ها را واجب می‌شمرند بطوری که اگر مردم بگویند فقر برای کشور ثروتمندی مثل ایران زشت است آنها می‌گویند آن را تحمل کنید تا سختی‌ها بر شما آسان شوند!
مردم، زمانی حاضرند سختی را تحمل کنند که حکمرانان هم در تحمل آن سهیم باشند، سهمشان از بیت‌المال بیشتر از دیگران نباشد و جامعه را با مدیریت صحیح به سوی رفاه و تامین حقوق عمومی براساس عدالت به پیش ببرند. فقط در اینصورت است که مردم به حکمرانان فرصت می‌دهند تاریخ را ورق بزنند و در غیراینصورت، ورق زدن تاریخ از دایره اختیار و اراده حکمرانان خارج می‌شود و در اختیار دیگران قرار می‌گیرد و آنها بدون آنکه درنگ کنند طبق میل و خواست خود تاریخ را ورق خواهند زد.
ادامه دارد

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 587
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=95361
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.