داد و دهش گر بنا کنند به کشور همه جانبه نگری، مهمترین ابزار حکمرانی موفق است. آن دسته از حکمرانان که تلاش میکنند با نگاه تکبعدی کارها را به پیش ببرند، در هر کشوری که باشند توفیقی به دست نخواهند آورد.
عدهای به قدرت نظامی تکیه میکنند و تصورشان اینست که با قدرت نظامی به هر هدفی که داشته باشند خواهند رسید. این دسته از حکمرانان، ستون اصلی حکمرانی را از یاد میبرند و به سقفی که بر آن تکیه دارد میاندیشند.
عدهای نیز به تبلیغ و فعالیتهای رسانهای بیش از هر چیز دیگری اهمیت میدهند و تصورشان اینست که باید ذهن مردم را با تبلیغات تسخیر کرد تا به حکمرانان اعتماد کنند. تبلیغات، لازم است ولی اصل نیست. اگر تبلیغات بدون پشتوانه باشد، بیتاثیر خواهد بود و اگر پشتوانه واقعی داشته باشد، آن پشتوانه که عملکرد است، خود بهترین تبلیغ است. از قدیم گفتهاند: مُشک آنست که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید.
دسته سوم، به عملکردها تکیه میکنند و کمتر شعار میدهند یا حرف میزنند. نظر آنها اینست که «به عمل کار برآید، به سخن دانی نیست».
قضاوت صحیح درباره نقطه نظرهای این سه دسته اینست که روش دسته سوم، اصالت دارد و باید آن را محور قرار داد. عملکرد، ستون فقرات حکمرانی است و تبلیغ عملکرد و تقویت قدرت نظامی، لوازم جانبی آن هستند. قبل از عمل، تبلیغ مفهومی ندارد و بعد از عمل نیز فقط برای خنثی کردن سمپاشیها و انکار منکران بکار میآید. قدرت نظامی نیز برای بازدارندگی مفید است و در صورتی که دشمن درصدد ایجاد ناامنی و از بین بردن زمینه فعالیتهای عمرانی و مردم محور را داشته باشد، برای دفع تجاوز دشمنن و دفاع از موجودیت و استقلال کشور لازم است.
با این نگاه، میتوان همهجانبه نگری را در حکمرانی، اصل و محور و سایر امور ازجمله تبلیغ و قدرت نظامی را از لوازم آن دانست. در این نگاه، قطعاً نباید از تبلیغ و تبیین غافل شد ولی نباید آن را اصل و محور قرار داد کمااینکه غفلت از قدرت نظامی نیز خطاست اما نباید آن را اصل دانست. چنین نگاه جامعی، قدرت را در توانمند سازی مردم جستجو میکند. به عبارت روشنتر، قدرت واقعی زمانی برای هر کشوری تحقق مییابد که مردم آن کشور از نظر اقتصادی، حقوق شهروندی، آزادیهای مشروع و تامین حق سرنوشت خود احساس کمبود نکنند. جامعهای که به این میزان از حقوق اجتماعی رسیده باشد، یک جامعه قوی است. در چنین جامعهای، مردم احساس قدرت میکنند، حکمرانان از پشتوانه قوی مردمی برخوردارند و بیگانگان نیز به آن به عنوان یک کشور قدرتمند که نمیتوان به آن طمع کرد نگاه خواهند کرد.
امروز جامعه ما از این ویژگیها برخوردار نیست. بدون اینکه نیازی به نام بردن از تک تک موارد داشته باشیم و مصادیق تنگناهای معیشتی، نقض حقوق شهروندی، آزادیهای مشروع و حق تعیین سرنوشت را برشماریم، فقدان عدالت در جامعه را یادآور میشویم. عدالت، محور تمام حقوق مردم یک جامعه است. درباره فقدان عدالت در جامعه امروز ما، یک اجماع میان آحاد مردم و دولتمردان و مسئولین نظام وجود دارد. این واقعیت تلخ را هیچیک از مسئولین نظام انکار نمیکنند. نتیجه این میشود که تا زمان برقراری عدالت در جامعه نمیتوان کشور را قدرتمند دانست و قدرت آن را به رخ کشید و تبلیغ کرد. عدالت، چیزی است که مردم آن را بدون تبلیغ در عمل لمس میکنند و هنگامی که احساس کنند در جامعهای که زندگی میکنند عدالت برقرار است، بدون اینکه نیازی به بوق و کرنا داشته باشند، خودشان هر کدام به مثابه یک رسانه قوی مشغول تبلیغ و تبیین میشوند و فضا را سرشار از واقعیتهای عملی موجود میکنند. در چنان فضائی، عدالت به مستحکمترین حصار برای محافظت از کشور در برابر توطئههای دشمنان و بدخواهان، اعم از تبلیغی و نظامی، تبدیل خواهد شد، همان واقعیت شیرین که در این بیت آمده است:
داد و دهش گر بنا کنند به کشور
به که حصاری کنند ز آهن و پولاد
*جمهوری اسلامی
|