حیا، زیبایی انسان است امروز سالروز رحلت حضرت آیتالله مجتبی تهرانی، معروف به آقا مجتبی استاد اخلاق است. به پاس گرامیداشت مقام این مرجع تقلید سادهزیست و اخلاقی مقیم تهران خلاصه بحثی اخلاقی از ایشان را که گمشده جامعه امروز ماست انتخاب کردهایم که مطالعه میفرمائید.
***
یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما ترویج بیحیایی در سه رابطه دیداری، گفتاری و رفتاری است. ما «حیا» را در بُعد اخلاقی مطرح میکنیم. در مباحث اخلاقی، ابتدا مساله «وقاحت» مطرح میشود که یکی از رذایل اخلاقی است. مساله وقاحت همان «بیمبالاتی» یعنی عدم مبالات نفس انسان نسبت به ارتکاب قبائح عقلیه، شرعیه و حتی عرفیه است. امّا در مقابل آن «حیا» قرار دارد که علمای اخلاق میگویند ضدّ وقاحت بوده و از فضایل اخلاقی است. آقایان در باب «حیا» تعریفهایی کرده اند: «الحیاءُ انقباض النفس عن القبائح و ترکُه لذلک» حیا آن حالت گرفتگی نفس و خویشتن دارینفس نسبت به کارهای زشت است که به جهت زشتی آن کارها را انجام ندهد.
علمای اخلاق، مثل مرحوم نراقی(رضواناللهتعالیعلیه) ایشان میفرماید: حیاء انحصار و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیه و قبائح عقلیه و عادّیه به جهت پرهیز از نکوهش و سرزنش است. بعد هم میگوید: حیا اعم است از تقوا؛ چون تقوا عبارت است از اجتناب معاصی شرعیه ولی حیا اعم است از اجتناب معاصی شرعیه و اجتناب از آنچه که عقل و عرف آن را زشت میشمارند. بعد هم میگوید: این خصلت، از صفات شریفه نفسانیه است.
مرحوم صدرالمتالهین (رضوان الله تعالی علیه) که راس حکمای ما است، در شرح حدیث جنود عقل و جهل، میفرماید: «الحیاء انکسار» حیاء یک نوع شکستگی است. ایشان اینطور تعبیر میکند و میفرماید: «الحیاء غریزه انسانیه».
چهار مطلب را تذکّر میدهم و بعد بحث را جلو میبرم.
1- "حیا" موهبتی الهی و امری فطری است. از مجموعه معارف ما، به خصوص مباحث کلامی، این نکته به دست میآید که «حیا» یک امر فطری است. یعنی حیا یک موهبت و ودیعه الهی است. برای همین است که صدرالمتالهین میگوید: «و الحیاء غریزه انسانیه» حیا غریزی است، یعنی اینکه اکتسابی نیست. ما یک امور فطری داریم که همراه با خلقت ما است، آمیخته به خلقت ما است. همانگونه که در بُعد معنوی، انسان موحد خلق شده است، «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ» هر انسانی که به دنیا میآید موحد است، در بعد اخلاقی هم «باحیا» خلق شده است. من این مساله را تنظیر کردم که بدانید انسان با حیا خلق میشود ولی از وقتی که با دیگران ارتباط پیدا میکند انحراف پیدا کرده و بیحیا میشود. انحراف در روابط پدید میآیند، و الّا انسان خودش، مفطور به توحید و حیا است. فطرت اوّلیه انسان خداجو و خداخواه است. یعنی هر انسانی که به دنیا میآید، خداوند این موهبت یعنی حیا را مثل بقیه فطریات، به او عطا کرده است. لذا صدر المتالهین میگوید: «غریزه انسانیه لا اکتسابیه". اصلاً مابهالامتیاز انسان، از سایر حیوانات «حیا» است. یعنی در حیوانات حیا نیست، این موهبت الهیه در آنها نیست ولی در انسان هست؛ به همین خاطر انسان از دیگر حیوانات جدا شده است.
2- "حیا" یک امر فراگیر و همگانی است. مطلب دوم همگانی بودن حیا است. اوّل اینکه حیا غریزی است یعنی فطری و موهبتی الهی است، دوم این که همگانی است. دقت کنید که من اینها را از هم جداسازی کردم. اینطور نیست که حیا را فقط به مومن داده باشد و کافر حیا نداشته باشد. اصلاً و ابداً چنین حرفی درست نیست. خداوند حیا را هم به مومن داده است و هم به کافر. خدا در فطرت و نهاد هر موجودی که ما به آن «انسان» میگوییم، حیا را قرار داده است.روایت از امام صادق(علیهالسلام) است که حضرت فرمودند که حضرت عیسی فرموده است: «فَاِنَّالله تَعَالَى قَسَّمَ الْحَیَاءَ کَمَا قَسَّمَ الرِّزْقَ» این روایت چه قدر زیبا است! خداوند حیا را بین انسانها تقسیم کرده، همانطور که روزی را پخش کرده است. نگاه کنید! این تشبیه، خیلی زیبا است. مگر خدا فقط به مومن روزی میدهد؟ او به کافر هم روزی میدهد. روزی رسان او است. در این مطلب که هیچ شبههای نیست؟ روزی را او میدهد، تو روزی را تحصیل نمیکنی، روزی را فقط او میدهد، او روزی بندگان را قسمت کرده است. دیگر صحبت این نیست که من را قبولداری یا قبول نداری؟ موحّد باشد، مشرک باشد، هرچه باشد، به همه روزی میدهد. حیا را هم به همه داده است. این روایت چه بسا باز هم اشاره به این مساله داشته باشد که حیا، امری موهبتی است؛ چون فرمود: «انّالله تبارک و تعالی قسَّم الحیا» «خداوند» حیا را میان بندگانش تقسیم کرد. اینها دو چیز است: یک؛ حیا امر موهبتی و الهی است و دیگر اینکه همگانی است.
3- "حیا" پوشش نفس انسان است. مطلب سوم؛ نقش حیا در رابطه با روح و نفس انسان است. حیا چه نقشی دارد؟ این که خدا به همه ما حیا داده است برای چیست؟ ما از مجموعه آنچه که در باب حیا داریم این مساله را در مییابیم که حیا نقش پوششی برای نفس انسان دارد. مثل یک پوشش بر روی نفس، یعنی شهوت و غضب است. ما این مطلب را در روایات متعدده داریم؛ به خصوص از امیر المومنین(علیهالسلام) است که فرمودند: «مَنْ کَسَاهُ الْحَیَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یَرَ النَّاسُ عَیْبَهُ» هر کس لباس حیا را به تن کند، دیگران عیوبش را نمیبینند. عیوب نفسانی انسان کجا ظاهر میشود؟ مثلاً تا فلانی را عصبانی نکردی، نمیفهمی که چه کاره است. وقتی عصبانی شد، تازه میبینی که نعوذ بالله چه حرفهای زشتی از دهانش در میآید، و چه رذالتهایی که از او بیرون میریزد. یا اینکه تا به جایی نرسیدی که به منافع مادّی دنیایی فرد برخورد داشته باشی، خیلی با او رفیق هستی. اما همین که یک بحث مادی مطرح شد خواهی دید که چگونه برای پول و منافع خودش تو را لگدمال میکند. ما در باب دوستیابی هم این مطلب را داریم که پیش از انتخاب دوست، او را امتحان کنید! غرضم این است که حیا مثل یک پوشش برای شهوت و غضب است. چون اینها قوای نفسانی است و حیا مانع ظهور و بروز عیوب انسان است. یعنی حیا مانع میشود که آدم کاری انجام دهد که زشت باشد. لذا در روایات از حیا به پوشش تعبیر شده است.
4- "حیا" زیبایی انسانی است. چهارم؛ این که گفتیم حیا پوشش است، یعنی این لباس بر روی روح دو نقش دارد؛ یک نقش این است که مانع بروز و ظهور عیوب انسان میشود، و دیگر اینکه این پوشش، خودش زیبا است. کسی که عریان است یک وقت به دنبال لباسی است که فقط بدن او را بپوشاند و آبرویش نرود، این امر با یک گونی هم ممکن میشود و همین ساتری است که نمیگذارد عورت آن فرد نمایان شود. اما گاهی کسی که عریان است به دنبال لباسی است که او را زیبا کند، ستر عورت دیگر مد نظر نیست. او به دنبال لباسی است که خود لباس زیبا است و آدم را نیز زیبا میکند. حیا هم دو نقش دارد؛ یک نقش این است که مانع بروز و ظهور عیوب انسان است و نقش دیگرش زیبایی خودش است که انسان را هم زیبا کرده و به او جلوه میدهد. لذا از علی(علیهالسلام) آمده است که «الحیاءُ جمیلٌ» حیا خودش زیبا است.
*جمهوری اسلامی
|