مشکل، فقط بانک مرکزی نیست تغییر، یکی از ابزارهای حل مشکلات است. کنار گذاشتن رئیس سابق کل بانک مرکزی و جایگزین کردن فردی دیگر، اقدامی است که دولت با هدف جلوگیری از تورم و رشد بیسابقه قیمت ارز انجام داده است.
قبل از آنکه رئیس کل جدید بانک مرکزی کارائی خود را نشان بدهد، نمیتوان درباره او و مشکلات اقتصادی ناشی از رشد بیسابقه قیمت ارز و کاهش غیر قابل قبول ارزش پول ملی کشور، اثباتاً و نفیاً ابراز نظر کرد. شرایط کشور اکنون بگونهایست که حرکتی غیر از تغییرات اساسی در سیاستهای بنیانی اقتصادی و تجدید نظر در سیاست خارجی که بتواند منجر به رفع تحریمها شود، نمیتواند مشکلی از بحران پولی و ارزی کشور را حل کند. با توجه به این واقعیت انکارناپذیر، معلوم نیست جا به جائی افراد چه نقشی میتواند در کاهش مشکلات اقتصادی داشته باشد.
علاوه بر این، ضعف مدیریت را فقط در یک دستگاه دیدن، خود یکی از مهمترین ضعفهاست. مشکل فقط در مدیریت بانک مرکزی نیست، مجموعه مدیریت اقتصادی کشور دچار ضعف شدید است. به هر یک از زیرمجموعههای وزارتخانههای اقتصادی که نگاه کنید، نابسامانی در آنها کاملاً مشهود است. این واقعیت تلخ را از گران شدنهای لحظهای کالاها و مایحتاج عمومی به روشنی میتوان فهمید. قیمت مواد غذائی، علیرغم وعدههای پیاپی مسئولین نهتنها کاهش نیافته بلکه حتی تثبیت هم نشده و هر روز مردم با نرخ بالاتری باید آنها را خریداری نمایند. این مشکل در مورد گوشت و مرغ و تخم مرغ و ماکارونی و اخیراً حتی سیب زمینی و پیاز به جائی رسیده که مردم چارهای غیر از کاهش خرید و کمتر مصرف کردن ندارند. سفره مردم هر روز کوچکتر میشود ولی شعارهای مسئولین در تعریف و تمجید از عملکرد خود هر روز دامنه بیشتری پیدا میکند. رسانه ملی هم در مواردی سکوت میکند، مواردی را با استفاده از شعارهای مسئولین، عادی جلوه میدهد و در مواردی هم به چنان تبلیغاتی متوسل میشود که گوئی مردم هیچ مشکلی ندارند و همه چیز بر وفق مراد است. این، همان رسانه ملی است که در دولت قبل، کوچکترین ضعفها را بقدری بزرگ میکرد که هر بینندهای فکر میکرد کشور اصولاً مدیریتی ندارد و هیچ چیزی سر جای خودش نیست.
روش انتقادی داشتن را برای رسانه ملی و تمام رسانهها لازم میدانیم ولی با دو شرط. اول اینکه انتقادها منصفانه باشند و دیگر اینکه با تبعیض همراه نباشند. انتظار برخورداری رسانه ملی از این دو ویژگی بیش از سایر رسانههاست. زیرا رسانه ملی متعلق به عموم است و از بیتالمال ارتزاق میکند و نباید یکطرفه عمل نماید. تمام دولتها باید برای رسانه ملی یکسان باشند، از همه به میزان لازم حمایت کند و هر جا نیاز به انتقاد وجود دارد با رعایت همان دو شرط اقدام به انتقاد نماید. اگر این روش معتدلانه را رسانه ملی در برخورد با موضوعات مهمی از قبیل برجام، افایتیاف و سیاست خارجی کشورمان رعایت میکرد و به اموری از قبیل «گاندو»سازی و وارونه جلوه دادن واقعیتها در چنین موضوعاتی رویآور نمیشد، اکنون کشور ما اینهمه در محاصره تحریمها نبود و مدیریت کشور دچار این توهم نبود که برای تحریمها جایگاهی در پدید آمدن مشکلات اقتصادی قائل نباشد.
به رئیس کل جدید بانک مرکزی برای حل مشکلات ارزی و بازگرداندن ارزش پول ملی به جایگاه واقعی فقط در صورتی میتوانید امیدوار باشید که با رفع تحریمها و برداشتن موانع بینالمللی موجود بر سر راه تجارت و رونق اقتصادی، به او یاری برسانید. در غیر اینصورت، چه معجزهای میتوانید از او انتظار داشته باشید؟
اینهم از سوالهای بیپاسخ مانده این روزهای جامعه ماست که چرا دولت سیزدهم تمام مراکز مهم از جمله اقتصادی کشور را به نیروهای دولتهای نهم و دهم میسپارد؟ در حال حاضر غیر از خود رئیس دولت نهم و دهم و دو بازوی راست و چپ او، بقیه افرادی که در ردههای مختلف آن دو دولت مشغول کار بودند، در دولت فعلی صاحب مناصب کلیدی هستند از جمله همین رئیس جدید بانک مرکزی. سوال اینست که آیا قرار است تجربه بشدت منفی عملکرد اقتصادی دولتهای نهم و دهم تکرار شود؟ آیا دولت سیزدهم از تکرار چنان تجربه خطرناکی برای کشور و حتی آینده خود بیمناک نیست؟
کشور را نباید در یک جریان خاص خلاصه کرد. ایران، کشور استعدادهای برتر و گنجینهای از سلایق گوناگون است که اگر به آنها مجال بروز و ظهور داده شود میتوانند بر تمام مشکلات غلبه کنند. استفاده از این نیروها که نعمتهای خدادادی هستند، شرط موفقیت دولتمردان است.
*جمهوری اسلامی
|