جماران: در دیدار ریاست مجلس شورای اسلامی با مراجع عظام تقلید ( ادام الله عزهم الشریف) که در آخر هفته گذشته انجام گرفت، اگر چه بیانات آن بزرگان در ابعاد گوناگون و مهم بود، اما از مجموع استفاده می شود نسبت به عملکرد ضعیف دولت در جهت بعضی کوتاهی ها، عدم رفع مشکلات و بهبود وضعیت اقتصادی مردم به شدت منتقد بودند و نگران هستند، چنانکه بدنه حوزه و روحانیت نیز همین موضع را داشتند و دارند و در کنار مردم از حقوق آنان دفاع می کنند. البته روشن است که همه این هشدارها و تذکرات از باب دلسوزی به انقلاب ، خیرخواهی به نظام و نصیحتِ حکمرانان است و همیشه نیز چنین بوده و خواهد بود.
در این میان هشدارهای حضرت آیت الله جوادی آملی ( مدظله العالی ) از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و جا دارد بیشتر مورد توجه و تجزیه و تحلیل صاحب نظران قرار بگیرد. معظم له در جمله ای کوتاه فرمود: « باید از واگذاری مسئولیت به آدم های خوبِ بی عرضه در کشور جلو گیری شود.» بعد در توضیح از کمیل بن زیاد ، اصحاب خاص و محبوب امیرمؤمنان (ع ) مثال آورد؛ کمیل با این که ظرفیت درک محتوای بلند دعای کمیل را داشت و انسان وارسته ای بود ، اما وقتی مسئولیت اجرایی و فرمانداری شهر « هِیت» به وی واگذار شد نتوانست آنجا را اداره کند به شدت مورد توبیخ و سرزنش حضرت قرار گرفت.
در واقع سخنان حکیمانه فقیه و فیلسوف سترگ ، ناظر بر یکی از آسیب های جدی در انقلاب و نظام اسلامی است که از همان آغاز پیروزی ، بعضی مسئولان و مدیران در رده های گوناگون سر جای خود عوضی تشریف داشتند یا اصلا تخصص نداشتند و اگر هم در یک رشته ای متخصص بودند برخلاف آن تخصص ، مسئولیت پذیرفتند، البته این معضل در دهه های 60-70 به خاطر شرایط خاص و ضرورت هایی قابل توجیه بود ، اما در دهه 80 به بعد به خصوص دوران ریاست جمهوری نهم و دهم این روندِ نامیزان ، به بهانه « جوانگرایی» در سطح وسیعی گسترش پیدا کرد و افراد زیادی فقط به صرف این که آدم خوب بودند ، تسبیح و انگشتر به دست و چفیه به گردن داشتند یا خادم افتخاری در حرمین رضوی و معصومی بودند و صدا و مداحی خوبی داشتند ، وارد میدان اجرایی شدند و بعضی مسئولیت هایی را برعهده گرفتند.
این بیماری مزمن و نامیمون در دولت سیزدهم نیز به گونه دیگر همچنان استمرار پیدا کرد که اگر بخواهیم به صورت مصداقی دنبال کنیم و اسم بیاوریم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و شاید از نظر اخلاقی سزاوارنباشد.
روشن است که هدف حضرت آیت الله از طرح این مهم هرگز نفی و طرد انسان های مؤمن ، متدین و انقلابیون واقعی از عرصه های سیاسی و اجرایی نیست ، اما وقتی فقط این امور ظاهری ملاک و معیار گزینش می شود ، طبیعی است که پیامدهای ناگواری را باید شاهد باشیم از جمله آنها این که:
1. وقتی به رغم تخصص ، فقط شاخصه های دینی ، ارزشی ، اخلاقی و انقلابی ملاک گزینش ها باشد ، شبیه آن ماجرایی می ماند که فرد نماز شب خوانی را سابقه دَلًاکی نداشت ، آوردند تا سر و صورت آقای محترمی را بتراشد و اصلاح کند و چون آشنا به فنون دلاکی نبود تمام سر و صورت او را زخمی و خونی کرد. این را مقایسه کنید با مدیر و مسئولی که تخصص لازم را ندارد و اگر هم داشته ، سر جای خودش نباشد! چه فجایعی رخ می دهد؟ تنها یکی از آن ها « ناکارآمدی» است که امروز گیربان گیرش هستیم.
2. وقتی ملاکِ گزینش فقط امور ظاهری از قبیل: ریش ، تسبیح ، چفیه ، نماز اول وقت و شرکت در نماز جمعه شد ، طبیعی است که یک سری افرادی که به دنبال ریاست و قدرت هستند و انگیزه های مادی بر سر دارند جهت تصاحب مسئولیت ها خود را در ظاهر با این امور مزین کنند و تطبیق بدهند و از این طریق خود را به قله قدرت برسانند که یکی از پیامده های مهم آن ترویج فرهنگ « ریاکاری و چاپلوسی » و در نهایت رشد پدیده خطرناک «نفوذ» خواهد شد.
3 . اگر مدیر و مسئولی در جای مناسبِ تخصص خود نباشد ، مثلا : متخصص اعصاب و روان ، وزیر فرهنگ و ارشاد بشود، یا روحانی و طلبه مدیریت وزارت دفاع را بر عهده گیرد ، یا نظامی ها ، متصدی آموزش و پرورش و حوزه های علمیه باشند و... کشور و مردم با چنین مدیران و مسئولانی به چه سرنوشتی دچار خواهند شد؟ به قول سعدی شیرازی ، چون بیتار ( دامپزشک ) کار طبیبان حاذق کند ، دارویی را که به چشم خَران می ریخت به چشم مردمان ریزد و همه را کور کند.
امروز متاسفانه، کشور و مردم ما به چنین پدیده ناخوشایندی گرفتار آمده اند ، ناکارآمدی ها از این ناحیه بسیار فاجعه آمیز است. به نظر می رسد مرجعیت شیعه ، ریشه را به درستی تشخیص داده و خیلی ظریف آن را به مسئولان ارشد انتقال می دهد و به فرمایش ایشان اگر در اسرع وقت مورد توجه و عنایت قرار نگیرد ، شکست قطعی است و خداوند نیز عنایتش را از ما بر می دارد.