اشتباه از کجا شروع شد؟ در اینکه حال کشور خوب نیست، تردیدی وجود ندارد. اقتصاد، فرهنگ، امنیت، اخلاق و هنجارهای اجتماعی، دچار بیماری هستند. انکار این بیماری که عدهای تلاش میکنند آن را جا بیاندازند، بیفایده است. این انکار، آنهم همراه با تعریف و تمجید از اوضاع مثل اینست که درباره بیماری که در تب میسوزد، به جای خبر دادن از درجه بالای تب او، به چهره برافروختهاش اشاره کنید و بگوئید ببینید صورتش گُل انداخته و خوشگل شده! این، نوعی خودفریبی است و کسانی که اینگونه قضاوت میکنند اگر خودشان آن را باور ندارند به جای خودفریبی در حال فریب دادن دیگران هستند. این هر دو روش، غلط هستند و به زیان کشور و مردم و نظام تمام میشوند. به جای این فریبکاریها باید به وجود مشکل اعتراف کرد و درصدد چاره جوئی برای معالجه این بیماری برآمد.
این بیماری، مربوط به امروز و این دولت و دولت قبل نیست. بنابراین، دعوائی که معمولاً جناحها و فعالان سیاسی رقیب با همدیگر دارند تا گناهها را به گردن همدیگر بیاندازند، دعوائی بیهوده است. همه باید دست به دست هم بدهند و برای حفاظت از نظام، چاره جوئی کنند.
شاید اصلیترین اشکال این باشد که کسی درصدد پیدا کردن منشا بیماری نیست و همه به معلول میپردازند و به سراغ علت نمیروند. از این بدتر، کار کسانی است که اصولاً حاضر نیستند بپذیرند حال کشور خوب نیست و اگر کسی چنین سخنی را مطرح کند، او را به باد ناسزا میگیرند. بنابراین، قبل از هر چیز باید دست اندرکاران اداره کشور را قانع کرد که بیماری وجود دارد و باید با این واقعیت مواجه شوند و با جدیت درصدد معالجه آن برآیند. از این هم نهراسند که این اعتراف به معنای مقصر جلوه داده شدن مسئولین کنونی است. اصولاً دنبال مقصر گشتن یکی از خطاهائی است که خود مانع معالجه بیماری میشود. همه مقصرند و نیازی به تنبیه و مجازات هم نیست. به جای این کارها، همه باید دست به دست هم بدهند و به این سوال پاسخ بدهند که اشتباه از کجا بوده و حالا چگونه میتوان این اشتباه را جبران کرد. ادامه بیتوجهی به منشا این اشتباه و خودداری از جبران آن، خیانت به کشور و ملت و نظام است و ممکن است کار به جائی برسد که دیگر امکان جبران وجود نداشته باشد.
مسئولان نظام نباید به آرامش نسبی کنونی دل خوش کنند و دچار این اشتباه شوند که همه چیز تحت کنترل است، تب جامعه پائین آمده و امور بر وفق مراد به پیش میرود. به بعضی رجزخوانیها که این روزها جریان دارد، اعتنا نکنید و گزارشهای مثبت را نشانه پایان ماجرا ندانید. این تصور را هم کنار بگذارید که با اعدامها و چوب و فلک کردنها مشکل حل میشود و غائله میخوابد. اینها نقش قرصهای آرامبخش را بازی میکنند و معالجه نیستند. وجود دستهای خارجی را هم نمیتوان انکار کرد ولی منحصر ساختن و محدود کردن ماجرا به اراده خارجیها هم اشتباه دیگری است که باید از آن پرهیز شود. تا در داخل نارضایتی وجود نداشته باشد، خارجیها نمیتوانند اهداف خود را به پیش ببرند. این، ما هستیم که برای دشمنان خارجی زمینه را فراهم میکنیم.
انقلاب اسلامی را امام خمینی با اهداف بلندی همچون برقراری عدالت، حمایت همه جانبه از محرومین، از بین بردن فاصله طبقاتی، پاسداری از کرامت انسانی، اصالت نقش و رای مردم در تعیین سرنوشت خود و کشور، کوتاه ساختن دست فاسدان و رانت خواران از ثروت عمومی و قدرت و تامین رفاه برای عموم مردم، آغاز کرد و با حمایت یکپارچه مردم به پیروزی رساند. قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی نیز بر همین اساس تنظیم شد و مردم به آن رای دادند. تا مدتی نیز این اهداف دنبال شدند و به قانون اساسی به تناسب امکان و شرایط زمان و مکان عمل شد ولی از روزی که پایبندی به اهداف انقلاب اسلامی را کنار گذاشتیم، از انقلاب فاصله گرفتیم. اشتباه از اینجا شروع شد و تا زمانی که ضایعات گسترده ناشی از این اشتباه بزرگ را جبران نکنیم، حال کشور خوب نخواهد شد.
*جمهوری اسلامی
|