برای آزادی مردم افغانستان نزدیک یکسال و نیم است که افغانستان زیر سلطه گروه تروریستی طالبان قرار دارد. این گروه، بدون اعتنا به آراء مردم، اقوام و پیرون مذاهب که در افغانستان حضور پررنگ دارند، حکومت خودخواندهای تشکیل داده و براساس روش ملوکالطوایفی که قرنهاست در جهان منسوخ شده، بر ملت مظلوم این کشور حکومت میکند. این حکومت و عملکرد سران آن بقدری متحجر، خشن و ضد قانون است که حتی دولت آمریکا که براساس توافق نامه قطر و تبانی پنهانی میان سازمان سیا و سران طالبان دولت مستقر افغانستان را کنار زد و کشور را به این گروه تروریست سپرد نیز حاضر نشده آن را به رسمیت بشناسد کمااینکه هیچ دولت دیگری نیز تاکنون آن را به رسمیت نشناخته است.
ابعاد حکومت خودخوانده طالبان در افغانستان را میتوان بطور خلاصه اینگونه ترسیم کرد. خودداری از مراجعه به آراء عمومی، اتکا به نظر و فرمان یک نفر با عنوان امیرالمومنین، بیاعتنائی به قانون، انجام امور براساس برداشت طالبان از فقه حنفی، ایجاد محدودیت شدید برای دختران در زمینه تحصیل و برای زنان در زمینه فعالیتهای اجتماعی، اعمال مقررات سختگیرانه در مورد تعاملات اجتماعی مردان، دخالت در زندگی شخصی افراد با وضع مقررات خلاف عرف و قانون، دریافت انواع مالیات از مردم تحت عناوین مختلف به نام شرع، کشتار افرادی که حاضر نیستند زیر بار عقاید طالبان بروند، کوچ دادن اجباری اقوام غیرپشتون و پیروان مذاهب غیرحنفی، اعدام کارمندان دولتی وابسته به رژیم گذشته، کنار گذاشتن قانون اساسی، لغو رسمیت زبان فارسی، منسوخ نمودن فقه جعفری، ایجاد ناامنی در سراسر کشور و گسترش فقر به صورتی که اکثر مردم زندگی خود را با فروش فرزندان خردسال و اکتفا کردن به حداقل غذا و محرومیت از امکانات اولیه سپری میکنند.
سلطه طالبان موجب شده اکنون کشورهای همسایه، افغانستان را کانون خطرناکی برای شرارت و رشد تروریسم در منطقه بدانند و برای حفاظت از منافع خود از این خطر بزرگ، درصدد اتخاذ تدابیری برآیند. این خطر، حتی به صورت رسمی نیز بعضی از همسایگان افغانستان را در معرض خطر قرار داده که پاکستان یکی از آنهاست. درگیریهای روزهای گذشته در منطقه مرزی پاکستان و افغانستان میان طالبان و ارتش پاکستان که با تلفات زیادی همراه بود، نمونه بارزی از خطری است که از ناحیه حکومت خودخوانده طالبان در حال تهدید کردن همسایگان است. ایجاد ناامنی در کشورهای همسایه به صورت نامحسوس، یکی دیگر از عوارض تبدیل شدن افغانستان به کانون تروریسم در منطقه است کمااینکه فعال شدن گروه تروریستی داعش در دامن حکومت خودخوانده طالبان نیز یکی از عوارض بسیار خطرناک این حکومت بیقانون، متحجر و خودسر است.
نکته بسیار مهم در این موضوع، چگونگی حفاظت از امنیت کشورهای همسایه در برابر خطری است که حکومت خودخوانده طالبان پدید آورده است. علاوه بر این، پیدا کردن راهی برای نجات مردم مظلوم افغانستان از حاکمیت گروه خشن و متحجری که به هیچیک از حقوق انسانی مردم پایبند نیست، باید در دستور کار همسایگان افغانستان باشد.
تا مدتی سخن اصلی این بود که راهکار صحیح اینست که طالبان به یک انتخابات آزاد متکی به آراء عموم مردم افغانستان تن بدهند تا دولتی بر مبنای مشارکت عموم اقوام و پیروان مذاهب در این کشور مستقر شود. اکنون کاملاً مشخص شده است که طالبان به چنین راهکاری تن نخواهد داد و آشکارا مراجعه به آراء مردم را رد میکند. روشن است که جنگ نیز راهکار مناسبی نیست و قطعاً معضل وجود این گروه متحجر و خشن در راس حاکمیت افغانستان باید از طریق دیپلماسی حل شود.
برای رسیدن به چنین هدفی دو راهکار را میتوان پیشنهاد کرد. یکی تعامل جمعی همسایگان افغانستان با یکدیگر برای رسیدن به تصمیمی مشترک و دیگری ایجاد گروه ویژهای در هر کشور با امتیازاتی از قبیل توانمندی، درک سیاسی بالا و اختیارات لازم جهت پیشبرد اهداف مشخصی که به آزادی مردم این کشور از سلطه حکومت خودخوانده طالبان کمک کند.
قطعاً حمایت همه جانبه از مردم افغانستان و برنامه ریزی برای کوتاه ساختن دست طالبان از فشار بر این مردم باید در راهکار مورد نظر جایگاه ویژهای داشته باشند. با برنامه ریزیهای دقیق و همهجانبه سیاسی و اقتصادی میتوان زمینه را برای وادار ساختن سران طالبان به کنارهگیری از قدرت و سپردن آن به کسانی که منتخب مردم باشند فراهم ساخت. هرچند رسیدن به این هدف به زمان نیاز دارد، ولی تامین امنیت منطقه و آزاد سازی مردم مظلوم فلسطین از یوغ گروه خشن و متحجر طالبان ارزش این برنامه ریزی و وقت گذاری را دارد.
*جمهوری اسلامی
|