چشم و گوشتان را نبندید! 1- از نکات کلیدی در برخورد با مفاسد اجتماعی و اصلاح جامعه و به صورت خاص در مساله امر به معروف و نهی از منکر، به ویژه وقتی از خاستگاه قدرت و حکومت صورت میگیرد، این است که دردهای جامعه و خاستگاه مفاسد و ناهنجاریها شناخته و ریشهیابی شوند و پیآمدهای گفتارها و کردارها به درستی بازنمایی گردند و این نیازمند گشودن چشمها و گوشها به روی واقعیات و حقایق است،واقعیاتی که طبع اصحاب قدرت برای دیدن و شنیدن آنها چندان سازگاری ندارد. قدرتمندانی که وارستگی لازم را نداشته باشند و بیش از آنکه متکی بر فهم درست خود باشند، تکیه بر ابزار قدرت دارند.
یکی از ابزار قدرت نیز زبان تیز و دراز است که اصحاب قدرت و برخی حکمرانان، به ویژه اگر خود را در جایگاه هدایت خلق ببینند، به کار میگیرند و گاه نیز در این باره راستگویی کمترین نقش را دارد. آنان بیش از همه «میگویند» و کمتر از همه «میبینند» و «میشنوند»! نه خود توان شناخت مصالح از مفاسد را دارند و نه به خیرخواهی ناصحان و کارشناسان اعتنا میکنند و نه شجاعت پذیرش خطا و مسئولیت پیآمدهای کار خود را دارند و نه «زبان» اعتراف به کاستی و خطای خود.
2- اینکه هادیان فرهنگی و تربیتی و مدیران سیاسی و حکمرانان و به صورت خاص عالمان دینی بتوانند جامعه خود را از پیچهای دشوار و خطرآفرین گذر دهند، مشروط به شناخت موقعیت خود و جامعه و مشکلات و آگاهی کامل از پیآمدهای گفتارها و اقدامات خود است و این برای کسانی که در متن قدرت هستند شدنی نیست جز اینکه از پیله «قدرت فریبنده» و از سراب «اعتماد به نفس کاذب» و از شرّ «کارشناسان منفعت طلب» رها شوند و جامعه و حقایق را آن گونه که هست ببینند و نه آن گونه که دوست دارند باشد. حتی امیرالمومنین(ع) نیز با آن همه اوصاف کمالیه و بیهمتا در آن خطابه معروف جز به مدد مقام «عصمت» که به آن اشاره کرده، خود را از نیاز به گفتن دیگران و شنیدن خود برتر نمیداند و تاکید میورزد که مردم با او همانند سخن گفتن با جباران و زورمندان دژخوی سخن نگویند و گمان نبرند که او از شنیدن سخن حق سنگینی دارد.
3- یکی از مهمترین اصول هدایت و گذردادن جامعه از پیچهای تاریخی رفق و مدارا است و هیچ حرکت اجتماعی به ویژه وقتی از موضع دین و حکومت دینی جریان مییابد، نه تنها نمیتواند بدون تکیه کامل و درخور بر آن به پیروزی و مقصد برسد، بلکه میتواند به عصیان عمومی و طغیان جامعه بینجامد. با همین نگاه است که آیتالله مطهری پیش مینویسد:
«باید دانست که هر نهضت و هر تحول ضروری به منزله پیچی است در جلو اجتماع... در هدایت، رفق ضروری است ولی باید دانست همان طوری که با فرد در جریان تحولات روحی باید به نرمی رفتار کرد و انقلابات روحی و عصبانیت او را باید در نظر گرفت، با اجتماع نیز در جریان تحولات باید با رفق و مدارا رفتار کرد. همینطور که با تشر و توپ و خفه شو با فرد نمیشود کاری کرد، با اعلامیههای شدید علمای روحانی که فلان نهضت بر خلاف ضرورت اسلام است نیز نمیشود کاری از پیش برد، بلکه موجب عصیان جامعه و به قول ابونواس موجب اغراء جامعه و ازراء به دین میشود... هدایت و فرمان بر سر پیچها، چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی، باید با رفق و نرمی صورت بگیرد، لهذا در حدیث فرمود: هر وقت جبرئیل آمد، مرا امر به رفق و نرمی کرد.»
4- از نکات کلیدی در مبارزه با مفاسد و مقابله با مفسدان، شناخت درست پیآمدهای اقدامات است و فقهانیز یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر را احتمال تاثیر و نیز نداشتن پیامدهای نامطلوب شمردهاند و اجرای حدود و مجازات مجرمان نیز همین گونه است. از این رو بهرغم قاطعیت و صلابت در اجرای مجازات شرعی، چنان که در روایات و فقه آمده، جایی که زمینه فرار بعدی یا پناهنده شدن مجرم به دشمن به دلیل خشم از اجرای حد، وجود دارد، نباید حد را جاری کرد و علی(ع) اجرا نمیکرد و دلیل آن نیز این بود: «مخافه ان تحمله الحمیه فیلحق بالعدوّ». شیخ مفید و شیخ طوسی و دیگر فقهاء اقامه حدود را در چنین شرایطی مجاز ندانستهاند و پیداست حکم اختصاص به پیوستن به بیگانه ندارد.
5- استاد شهید مطهری با توجه دادن به نکته یادشده که باید منطقی به موضوع نگریست و نه صرف تعبد، مینویسد:
«شرط احتمال اثر از طرف فقها ما را متوجه این مطلب میکند که امر به معروف و نهی از منکر در عین اینکه عبادت است تعبدی و تسلیمی نیست، یعنی ما باید توجه به هدف و مصلحت و ترتب مصلحت بر آن داشته باشیم نه آنکه چشم بسته امر و نهی کنیم و لهذا در یک مورد واجب و در مورد دیگر حرام میشود. ما باید ببینیم عمل ما چه عکس العملی در آن طرف ایجاد میکند، عکسالعمل موافق یا مخالف...
اولا باید بدانیم که آیا بلاغ که به معنای رساندن است، بلاغ مبین هست یا نیست؟ و ثانیاً این آیه نمیگوید بر تو است بلاغ و لیس علیک التوجه الی النتیجه، آیه نمیگوید «علیک» که چشم خود را ببندی و دهان خود را باز کنی.»
6- یکی از خطاهای آشکار در امر به معروف و نهی از منکر یا اجرای مجازات حتی حدود شرعی، نادیده گرفتن زیانها و پیآمدهای احتمالی و دلخوشبودن به ترویج و اجرای احکام شریعت و آن را نشانه قاطعیت خود یا دستگاه مربوط شمردن است. آنچه در روایت معروف از پیامبر(ص) در تاکید بر اجرای حدود و فرق نگذاشتن میان افراد وارد شده، چنان که در خود روایت آمده، بازداشتن از فرقگذاری میان افراد ضعیف و اصحاب قدرت و نفوذ است و نه بیتوجهی به پیآمدهای مجازات.
7- اگر فقهاء به استناد روایات گفتهاند سرقت در سال قحطی موجب حد نمیشود، به همین دلیل است که باید توجه کرد که مجرم در چه فضا و زمان و شرایطی مرتکب جرم شده است؟ اگر اجرای حد نباید منجر به فرار احتمالی مجرم و پیوستن او به بیگانه شود، چه رسد به فراری دادن شمار بسیاری از افراد جامعه، و اگر علی(ع) منع اولیه خود از بدعت خواندن نافله به جماعت را در پی جار و جنجال برخی کوفیان نادیده گرفت، بر همین پایه است که کسی گمان نبرد فقط وظیفه اجرای حدود را دارد! وقتی وضع اقتصادی و اجتماعی چنان است که در مرکز شهر قم، حتی سیمهای برق، امنیت ندارد و در روز روشن به سرقت میرود و نمیتوان نقش برخی سیاستها و رفتارهای حکمرانان را در آن نادیده گرفت، آیا میتوان با اجرای حد سرقت جلو آن را گرفت؟! سایر جرمها نیز همین گونه است و آن کسانی که در حوزه یا بیرون از آن در حمایت از اجرای آن سخن میگویند، اگر صادق باشند، باید گفت راه را گم کردهاند.
8- مایه شگفتی است که برخی با بستن چشم و گوش بر واقعیات اجتماعی، خشنود به اجرای برخی حدود و حمایت از آن هستند، درحالی که اگر اصل دیدگاه ما نیز مطابق موازین فقهی باشد، اما باید دانست که همه مشکلات را نمیتوان از دریچه «فقه مدرسهای» بهرغم اهمیت آن، رفع کرد؛ بگذریم که در بسیاری از موارد به ویژه در حوزه مسائل اجتماع، پای برخی فتاوا نیز لنگ است و به تعبیر امامخمینی «حکومت فلسفه عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین میکند و این بحثهای طلبگی مدارس که در چهارچوب تئوریهاست، نه تنها قابل حل نیست، که ما را به بنبستهایی میکشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی میگردد».
9- در راستای نکته مهم یادشده، آیتالله مطهری مینویسد: «جای تاسف است که ما هر چیزی را از دریچه چشم فقاهت میخواهیم ببینیم و اساس فقاهت بر جستجوی نتایج و مصالح نیست، اساسش بر معذور بودن و غیر معذور بودن است: آیا اگر فلان طور نکنیم معاقب هستیم یا معذور؟ عبادت ما عبادت عبید و بردگان است. لهذا به مسئله احتمال اثر از دریچه چشم فقاهت فقط نگاه میکنیم و حال آنکه ما از روی دخالت دادن احتمال اثر- که نظر ماست در باب حسبه، به خلاف نماز و وضو و روزه و غیره- باید بفهمیم که این یک امر تعبدی محض نیست که مطلوب در او تسلیم و عبودیت و به پناهگاه تسلیم رفتن باشد، بلکه به ما گفتهاند شما خودتان باید توجه به نتیجه و مصلحت و مفسده کار داشته باشید و یک نوع اجتهاد مخصوص که در این امور هست از لحاظ تشخیص موضوع و مفید بودن، در تعبدیات و تسلیمیات نیست.»
10- با همین نگاه است که استاد مطهری بر شناختن درد جامعه تاکید میورزد و درد جامعه را از جمله در شناخت درست «اصول» اقتصادی و اجتماعی غلط از یک سو و شناخت «افرادی» کجفهم که در حفظ آن اصول و حفظ خط قرمزهای ساختگی دخالت دارند اشاره دارد:
«یکی از اصول و شرایط موفقیت در امر به معروف و نهی از منکر این است که درد آن اجتماع کاملاً شناخته شود، یعنی عضوهای فاسد و مناشئ فساد کاملاً تمیز داده شود، عوامل فساد تشخیص داده شود. این عوامل، اعم است از اصولی که بر اجتماع حکمفرماست از قبیل طرز اصول اقتصادی و اجتماعی، و از افرادی که دخالت دارند در حفظ آن اصول، در نهجالبلاغه میفرماید: و اعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی ترکه...».
برای شناخت درست دردهای جامعه باید کسانی را شناخت که خاستگاه دردها و مشکلات بوده و هستند و کسانی باید پیشقدم شوند که خود «بانی وضع موجود» هستند و این افزون بر شجاعت درونی، نیازمند باز کردن چشم و گوش و محدود کردن زبان خود است والسلام.
*جمهوری اسلامی
|