تاريخ انتشار: 23 آذر 1401 ساعت 21:10:52
ضرورت بازسازی سیاست خارجی

تمام افرادی که از دستگاه‌های مختلف اجرائی، تقنینی و سیاسی در برابر مواضع ضدایرانی شی‌جین ‌پینگ رئیس ‌جمهور چین در سفرش به عربستان واکنش نشان دادند، دچار نوعی خودسانسوری بودند. آنها با محافظه ‌کاری شدیدی که تناسبی با دفاع از منافع ملی ندارد از مواضع رئیس ‌جمهور چین انتقاد کردند در حالی که انتظار این بود که بدون ملاحظه ‌کاری‌های سیاسی به رئیس ‌جمهور چین به خاطر خلافی که مرتکب شده تذکر جدی می‌دادند.
هیچ کشوری درباره منافع ملی خود در برابر هیچ بیگانه‌ای کوتاه نمی‌آید. مسئولان جمهوری اسلامی اعم از دولتی و مجلسی و به ویژه متولیان سیاست خارجی، اگر با چین تعارف دارند، این را با صراحت بگویند ولی اگر دچار تعارفات و رودربایستی نیستند، که نباید باشند، چرا با همان ادبیات که با دیگران سخن می‌گویند به رئیس ‌جمهور چین تذکر نداده‌اند؟ معتقد نیستیم که در جهت تخریب روابط با چین حرکت کنیم. از ادبیات پرخاشگرانه هم نباید برای مقابله با تحرکات ضدایرانی رئیس ‌جمهور چین در سفرش به عربستان استفاده شود ولی در عالم سیاست کلمات و تعبیرات جانداری هم وجود دارند که متولیان سیاست خارجی و هر یک از مسئولان که بخواهند در برابر بی‌حرمتی به حقوق ملت ایران و خدشه‌دار ساختن منافع ملی کشورمان موضع بگیرند می‌توانند از آن کلمات و تعبیرات استفاده کنند. معاون نخست ‌وزیر چین هم که به تهران آمده، به جای عذرخواهی متوسل به توجیه شده و مسئولین ایرانی هم به همین قانع شدند!
رئیس ‌جمهور چین در سفرش به عربستان دچار سه خطای بزرگ سیاسی علیه منافع ملی ایران شد. اول اینکه در موضوع جزایر سه‌گانه ایرانی خلیج فارس، با شیوخ امارات همداستان شد و بگونه‌ای موضع گرفت که مالکیت قطعی ایران بر این جزایر را منکر شد. دوم اینکه ایران را به مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه متهم کرد و سوم اینکه در موضوع فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان طبق تمایلات سران مرتجع عرب موضع گرفت و ادعاهای واهی آنها در مورد عدم شفافیت عملکرد هسته‌ای ایران را تایید کرد و خواستار پذیرش این ادعاها توسط ایران شد.
این از مهم‌ترین مسائل مرتبط با منافع ملی ما هستند که هیچ بیگانه‌ای نباید به خود حق بدهد درباره آنها برخلاف مصالح ملت ایران سخن بگوید و موضع بگیرد. موضوع جزایر سه‌گانه ایرانی خلیج فارس چیزی نیست که قابل مناقشه باشد و کسی به خود حق بدهد مالکیت ایران بر آنها را زیر سوال ببرد. رئیس ‌جمهور چین یا از این واقعیت باخبر است که در اینصورت باید به این سوال پاسخ بدهد که چرا خواستار چشم‌پوشی مردم ایران از بخشی از خاک خودشان شده است؟ و یا با خبر نیست که در اینصورت حق ندارد درباره چیزی که اطلاعی درباره آن ندارد موضع بگیرد. درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران نیز آقای شی‌جین پینگ از مطلع‌ترین افراد است و این را هم می‌داند که برخورد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با این موضوع، یک برخورد سیاسی است. درباره مبارزه ایران با تروریسم در کشورهای منطقه نیز اطلاعات رئیس ‌جمهور چین اگر بیش از دیگران نباشد، قطعاً کمتر نیست، با اینحال چگونه است که او این اقدام را مداخله در امور داخلی این کشورها تلقی می‌کند؟
برای صاحبنظران سیاسی در سطح بین‌المللی کاملاً روشن است که رئیس ‌جمهور چین در سفرش به عربستان و در جریان معامله با سران کشورهای عربی منطقه، درصدد رو کردن یک برگ برنده در برابر آمریکا بود تا بتواند در ماجرای تایوان آمریکا را مات کند. تا اینجای قضیه را می‌توان امری طبیعی دانست ولی او برای قربانی کردن منافع ایران در این قمار سیاسی چه توجیهی دارد؟ متولیان سیاست خارجی ایران، حتی در منازعه چین و آمریکا که در ماه‌های اخیر قدری داغ شد، طرف چین را گرفتند. این را از خبررسانی رسانه ملی کاملاً می‌شد فهمید. با اینحال، قربانی کردن ایران در برابر آمریکا و متحدین منطقه‌ای واشنگتن چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟
پاسخ این سوال‌ها کاملاً روشن است و آن اینست که رئیس ‌جمهور چین برای جلب منافع کشور خود حاضر است هر کشور دیگری را قربانی کند حتی ایران که اینهمه با آن لاف دوستی می‌زند. آنچه در این میان مهم است اینست که مسئولان جمهوری اسلامی ایران از این واقعه پند بگیرند و به این نتیجه برسند که در غیرقابل اعتماد بودن، تفاوتی میان غرب و شرق وجود ندارد. منافع ملی فقط با سیاست متوازن تامین می‌شود، همان که امام خمینی آن را «سیاست نه شرقی – نه غربی» نامیدند و مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی دانستند. به نظر می‌رسد ما برای پاسداری از این سیاست پایه‌ای به بازسازی جدی سیاست خارجی کشورمان نیاز مبرم داریم.

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 614
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=94848
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.