برای ترمیم اعتماد از دست رفته حکمرانی، وقتی قدرتمند است که از پشتوانه مردمی برخوردار باشد. پشتوانه مردمی را میتوان در اعتماد مردم به حکمرانان یافت. مردم، وقتی به حکمرانان اعتماد میکنند که از آنها صداقت ببینند و احساس کنند عملکردهای آنها بر گفتههایشان منطبق است.
این اعتماد را در دوران اوجگیری انقلاب اسلامی نسبت به امام خمینی دیدیم. امام به هرچه میگفت عمل میکرد. به همین دلیل بود که مردم یکپارچه پشت سر او قرار گرفتند و انقلاب اسلامی با سرعت به پیش رفت و پیروز شد. حتی بعد از پیروزی انقلاب نیز امام برای انجام آنچه به مردم وعده داده شده بود شخصاً موارد را پیگیر میشد و هرجا احساس میکرد کوتاهی شده و وعدهای بر زمین مانده است، سکوت را میشکست و از مردم به خاطر عملی نشدن آن وعده عذرخواهی میکرد و مسئولین را به خاطر کوتاهیهائی که کرده بودند مورد مواخذه قرار میداد و با گماردن افراد فعال و کاردان، کار را به انجام میرساند.
رمز اعتماد مردم به امام و مسئولین نظام این بود که در آنها صداقت میدیدند. دفاع مقدس، با تکیه بر همین اعتماد بود که با حضور مردم در جبهه و پشت جبهه شکل گرفت. اینکه یک کشور تازه انقلاب کرده و فاقد نیروهای نظامی منسجم در برابر تهاجم سنگین ارتش تا دندان مسلح سازمان یافته بعث عراق که برخوردار از حمایتهای همه جانبه غرب و شرق و سران ارتجاع عرب بود، توانست بایستد و سرنوشت جنگ را به نفع خود رقم بزند، علت اصلی آن همین اعتماد عموم مردم به مسئولین نظام بود. به برکت همین اعتماد، کشور توانست از تحریمهای زمان جنگ عبور کند، فشارهای سیاسی را پشت سر بگذارد، تهاجم تبلیغاتی سنگین غرب را خنثی کند و با شکوفا شدن استعدادهای نهفته در جوانان و نوجوانان به پیشرفتهای زیادی در زمینههای مختلف صنعتی، دفاعی، پزشکی و انواع علوم و فنون دست یابد.
فصل افتخار آمیز دیگر این بود که تحصیلکردههای ایرانی مقیم اروپا، آمریکا، هند و ژاپن نیز با شوق و ذوق فراوان به کشورشان آمدند و هر کدام از آنها به گوشهای از کار ساختن کشور مشغول شدند. افرادی را سراغ داریم که تحصیلات خود را در خارج از کشور نیمهتمام گذاشتند و به عشق خدمت به وطن، به محض دریافت خبر پیروزی انقلاب اسلامی به ایران برگشتند. بسیاری از همین تحصیلکردههای خارج و همینطور دانشجویان و اساتید دانشگاههای داخل کشور داوطلبانه به جبهه رفتند و در دفاع مقدس نقشهای مهمی ایفا کردند و جمعی از آنها نیز به شهادت رسیدند و با خون خودشان، پیروزی ملت را رقم زدند. اینها همه محصول آن اعتماد بود.
متاسفانه در دهههای اخیر به ویژه از دوران دولتهای نهم و دهم، با رواج دروغ و تزویر در دستگاههای کارگزاری کشور، عمل نشدن به وعدهها، فاصله گرفتن مسئولان از مردم، جنگ قدرت میان مسئولین، عادی شدن مفاسد اقتصادی، به مسئولیت گمارده شدن افراد ضعیف، کنار زدن افراد باتجربه و کاردان، بداخلاقیهای سیاسی، کمرنگ شدن ارزشها، به فراموشی سپرده شدن شایسته سالاری در انتصابات و انتخابات و بازگشت کشور به سیستم کاغذبازیهای دوران قبل از انقلاب، اعتماد مردم به مسئولین دچار لطمه شدید شد. تاسف بالاتر اینکه سیستم تبلیغاتی یکطرفه نیز به این بیاعتمادی دامن زد و کار را به جائی رساند که اکنون افکار عمومی، مرجعیت رسانهای را در بیرون مرزها جستجو میکند. این، برای کشور یک فاجعه است، فاجعهای که پیامدهای تلخی از قبیل سیل مهاجرت نخبگان و نارضایتیهای گسترده را موجب شده است.
قطعاً اعتماد از دست رفته را میتوان ترمیم کرد به این شرط که اولاً مسئولان نظام بپذیرند که با این روشهای نادرست که برشمردیم، باعث سلب اعتماد شدهاند و ثانیاً با ارادهای قوی درصدد تغییر این روشها برآیند. بازگشت آرامش به کشور و حل مشکلات موجود، با ترمیم اعتماد از دست رفته میسر خواهد بود.
|