اسوه اخلاق و خلوص آیتالله سیّدعبدالحسین دستغیب که به شهید محراب نیز شهرت دارد، روز بیستم آذرماه سال 1360 توسط گروهک ملحد منافقین ترور شد و به شهادت رسید. این شهید عزیز فقیهی اخلاقی بود که بیشتر آثار بجامانده از ایشان نیز در حوزه اخلاقیات و معارف دینی است.
سالروز شهادت ایشان و تقارن آن با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها مجالی است برای معرفی برخی آثار این شهید عزیز و همچنین تقدیم گزیدهای کوتاه از بحث اخلاقی شهید دستغیب در کتاب «بندگی، راز آفرینش» به خوانندگان گرامی روزنامه که اختصاص به شرح خطبه حضرت زهرا سلامالله علیها دارد.
شهید دستغیب در طول عمر پربرکت خود دهها اثر گرانسنگ به یادگار گذاشتند که عناوین برخی از این آثار عبارتند از؛ صلاه الخاشعین، گناهان کبیره، داستانهای شگفت، معاد، توحید، عدل، نبوت، امامت، مهدی موعود«عج»، پرسشها و پاسخها، استغاذه، قلب سلیم، اخلاق اسلامی، 82 پرسش، آیین زندگی، معراج، ایمان، تردید و توکل، سیدالشهداء علیهالسلام، قیام حسینی، معارفی از قرآن، قلب قرآن، حقایقی از قرآن، آدابی از قرآن، رازگویی و قرآن، سرای دیگر، بهشت جاودان، نفس مطمئنه، مظالم و بندگی راز آفرینش (شرح خطبه فدکیه حضرت زهرا«س»).
آیتالله دستغیب در بخشی از شرح این خطبه که در صفحه 558 کتاب آمده، میفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا اتقوالله حق تقاته ولاتموتن الا وانتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به ونها کم عنه فانه انما یخشی الله من عباده العلماء».
ذکر گردید که این خطبه مجموعهای است از علوم الهیه از همان علم لدنی «و آتیناه من لدنا علما» «که پدر بزرگوارش داشته از همان معدن علم تراوش کرده و لذا از طریق اهل بیت سفارش شده که به این خطبه اهمیت دهید، مذاکره کنید مطالبی که از زبان عصمت کبری جاری گردیده است.
انحراف از اسلام حقیقی
در ضمن فرمایش این آیه قرآن را به مسلمانان مهاجرین و انصار که تازه پیغمبر را از دست دادهاند یادآور شد، کسانی که آنها را غفلت گرفت از اسلام حقیقی منحرف گردیدند، در اوضاع ریاست داری و دنیا داری افتادند، هر عدهای به فکر اینکه رئیس از آنها باشد مقابل یکدیگر در سقیفه بنی ساعده جمع شدند، چه سر و صداها بلند کردند.
سعد بن عباده را اگر قومش نجاتش نداده بودند زیر دست و پا له میشد، برای چه؟ برای ریاست. انصار میگفتند رئیس باید از ما باشد مهاجر میگفتند از ما، این انحراف حقیقی از راه و روش اسلام است، این ارتداد است لذا فاطمه این آیه را القاء میکند، چیزی نگذشته که پیغمبر از دنیا رفته است، چطور شد؟
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله» در قرآن مجید بیش از صد آیه است که همهاش سفارش به تقوی میباشد تقوائی که همه ادیان الهی به آن سفارش کردهاند.
دین یعنی تقوی، اسلام یعنی تقوی. پیشینیان را مثل شما سفارش به تقوی کردیم(1) سفارش خدا در تمام دینها یکی است(2) از آدم تا خاتم همه روی تقوی فشار میآوردند. سعادت، صراط مستقیم، بهشت در تقوی است، بهشت برای اهل تقوی است(3).
حقیقت تقوی را دریابید
«فاتقوالله حق تقاته» انسان پس از آنکه به عقل رسید باید خود را مخلوق و مرزوق و بنده بداند، خودش را نگه دارد از اینکه خود را برای خدا شریک قرار دهد و ادعای آزادی کند، این استقلال خلاف تقوی است از خلاف وظیفه بندگی بپرهیزد، بداند همه چیزش از خدا است.
پس استقلالی نه خودش دارد نه دیگری. اینست که هیچوقت تفرعن نداشته باشد. خودخواهی و استقلال در خودش نبیند، هر خلافی که از او سر می زند خلاف بندگی است، هر شرکی که در او پیدا شود خلاف تقوی است، بارها گفتهام آدمی گاهی از صبح تا شام صدها مرتبه مشرک میشود از صراط مستقیم منحرف میگردد.
چگونه مسلمانان صدر اسلام راه بندگی و تقوی را رها کردند، آمدند صلاحاندیشی کردند چون بغض علی(ع) در دلهای منافقین زیاد است زیر بارش نمیروند فعلاً صلاح نیست خلیفه باشد، دیگر آنکه خدمتگزار به اسلام ما بودیم پس باید خلیفه از ما باشد.
تو بندهای یا اینکه مستقلی و صاحب رای هستی تا گفتی رای و نظر من این استقلال است، بنده را چکار در مقابل پروردگارش اظهار رای کند تو چکارهای عبدی یا حری؟ اگر عبدی لازمه آن اطاعت است، دنبال ریاست میدوی یا آخرت؟ تقوی یعنی کسی که کار آخرتش را درست کند.
مهاجرین میگفتند اگر از ما باشد ما بهره میبریم و انصار هم چنین، دین و تقوی و راه روشی که خدا و پیغمبر به این خلق نشان دادهاند چنین نیست، دائماً باید خودش را بنده و مرزوق بداند هر مشکلی که حل میشود از خدا بداند مبادا از غیر خدا ببیند تا گفت زرنگی من، نیش قلمم، جنبش و جوشم همهاش ضدتقوی است.
(حق تقاته) آنطوری که سزاوار است، حق خدا است، خدا سزاوار است که بنده ملاحظه او را داشته باشد پرهیز کند از من من کردن از پیروی هوی و هوس، حق تقاه آنستکه دائماً مسلمان باشد.
جز با اسلام نمیرید
«ولاتموتن الاوانتم مسلمون» شما باید اسلامتان استمرار داشته باشد هر وقتی که مرگتان رسیده با اسلام بمیرید یک مرتبه سکته کردید، تصادف کردید، هر وقت که مرگت رسید باید اسلامت مستمر باشد تا اینکه با اسلام بمیری.
معنی لاتموتن همان جملهای که اول ذکر گردید، تقوی است، جمیع پغمبران گفتند ابراهیم و یعقوب به فرندانشان سفارش میکردند حتماً طوری نشود که مرگتان برسد در حال دوری از خدا و مخالفت با او، مبادا جز با اسلام بمیرید، ابراهیم ناله کرد یعقوب ناله کرد فرزندانم! با اسلام بمیرید(4) خداوند هم در قرآن میفرماید: ای مسلمانان کاری کنید که با اسلام بمیرید.
اسلام کدام است یعنی تسلیم حق، در جنگ با خدا نباشی. گاه میشود در حال گناه میمیرد در حال جنگ با خدا است، سلم تو مستمر باشد که هر وقت مرگت رسید با تسلیم حق بمیری جان و حقیقت اسلام همین است(5).
ابراهیم میگوید من مسلمان هستم تسلیم پروردگارم هستم نه خودم هیچ مخلوقی را شریک خدا قرار نمیدهم(6) بلکه ماندنم، جمیع شئونم برای خداست همه راه و روشم، نماز و عبادتم، زندگیم، اصل زنده ماندنم و مردنم برای خدا است.
همه باید اینگونه باشند و با اسلام بمیرند، با سلم با خدا بمیرند که لازمه سلم با خدا سلم با خلق هم هست آن مرتبه نازلهاش میباشد، گاه میشود بعضی از این افراد بشر با خدا در جنگ هستند با مخلوق هم در جنگند.
مسلمان آنست که آزارش به دیگری نرسد
روایت مشهور را شنیدهاید مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امان باشند(7) اسلام از سلم و سلامتی است، مسلمان نباید هیچکس از دستش نالهای داشته باشد. یقین بدان اگر کسی از شر زبان و دست تو ناراحت باشد تو اسلام نداری چون سلم نداری، آزاررسان به خلق، مسلمان نیست.
ضمناً از صدیقه کبری بگویم، دو حدیث فاطمه زهرا(ع) از پدرش محمد(ص) شنید که بلاواسطه برای او گفت، زهرا(ع) هم آنرا ثبت کرد.
در روایت دارد وقتی مطالبه کرد، ضه گفت نیست فاطمه(ع) ناراحت شد فرمود بگرد آن را پیدا کن نزد من معادل حسن و حسین کلام پدرم پیغمبر است، حدیث راستی عزیز است برای اهلش از معدن علم است، آن را پیدا کردند زهرا(ع) شاد گردید. حدیث این است:
مومن به همسایه آزار نمیرساند
«من کان یومن بالله والیوم الاخر فلیومن جاره بوائقه» هرکس ایمان بخدا و روز جزا دارد باید آزار او به همسایهاش نرسد همسایهات از دست تو در امان باشد، از شر زبان و وضع تو اگر ناراحت باشد چه اسلامی داری؟
اگر کسی با خلق در جنگ است با خدا نیز چنین است، اگر با خلق سلم باشد با خدا نیز سالم است.
جمله دوم «من کان یومن بالله والیوم الاخر فلیقل خیراً» اولی است که هر کس ایمان به خدا و روز جزا دارد یا خوب بگوید یا ساکت باشد شر نگوید، مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان، یا مثلاً مدح مومن را بگو یا ساکت شو آنقدر غیبت نکن و تهمت نزن. خودت را بگیر مسلم باش کسی از دست تو رنجیده نگردد وگرنه از اسلام بیرونی.
غرضم ادامه اسلام است، با خدا و خلق خدا در سلم باشد شنیده شده برخی در حال نزاع سکته کرده و مرگشان رسیده است. گاهی بخیال خودش دم از اسلام میزند ولی هنگام مرگ معلوم میشود از سلم خبری نبوده.
باید متوسل شد دعا کرد، پروردگارا به حرمت محمد و آل محمد(ص) اسلام مستمری به همه ما بده تا نفس آخر که مرگمان میرسد در اسلام برسد، حال ما حال سلم با خدا باشد. دیروز یک نفر اسم میتی را میبرد و میگفت بدبخت عاقبت به شر شد، دو سه روز سکته کرده بود و زبانش به لا اله الا الله نگشت، گفتم چه بسا دلش با خدای خودش بوده و مرده است هیچکس نمیداند شاید در اسلام مرده باشد. میزان حال انسان سلم با خدا است در حال هویپرستی نمیرد وقتی که میمیرد خودش را بنده بداند و بمیرد، متوجه باشد همانکه او را آورده است میبرد «و یسلموا تسلیما» در حال مردن اعتراضی نداشته باشد از اینکه میخواهد بمیرد بدش نیاید اگر اعتراض و انکاری در او پیدا شود ضداسلام است.
ندانیم ساعت آخر عمرمان چگونه میمیریم، آیا با تسلیم به حق میمیریم یا خدای نکرده با اعتراض و خلاف رضای خدا یا غفلت، خطرهائیست که آدمی باید پناه به خدا ببرد.
این آیهای که زهرا(ع) خواند برای شما خواندم به امید آنکه ما هم به فکر بیفتیم. خدایا تو یاری کن که مسلمان باشیم، اهل تقوی باشیم بطور استمرار، اگر یک وقتی لغزشی پیش آمد توفیق توبه عنایت کن باز به صراط مستقیم برگردیم.
دعاهای زهرا(ع) هنگام مرگ
به مناسبت، سخن از آخر ساعت عمر زهرا(ع) بگویم: در بیت الاحزان قمی است در حالت احتضار فاطمه علیهاسلام چشمش یک مرتبه به سمت قبله خیره شد، آنگاه شروع به سلام کرد اول به پدرش رسول اکرم(ص) السلام علیابی، بعد به جبرئیل و میکائیل و ملک الموت، بعد به عمویش حمزه و جعفر دو سه کلمه هم گفت، «اللهم الی جو ارک، اللهم الی دارک اللهم مع رسولک»، خدایا (دختر 18 ساله جوان، اسلام و ایمان چه میکند) مشتاقم به جوار رحمتت برسم به خانه تو (خانهای که بیرونت نمیکنند و آن بهشت است) خدایا با پیغمبرت باشم.
امید است ما هم چنین باشیم نه اینکه در فکرهای دنیوی و خیالات واهی باشیم. تا عمرت را در چه صرف کرده باشی، اگر در هوی و هوس صرف کرده باشی ساعت آخر عمر هم همین است. فاطمه(ع) یک عمر مختصری که داشت همهاش به یاد خدا و پیغمبر و آخرت بود، ساعت آخر هم چنین است.
ـــــــــــــ
1- ولقد وصینا الذین اوتو الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوالله. سوره 4 آیه 121.
2- لانفرق بین احد من رسله. سوره 2 آیه 285.
3- ازلفت الجنه للمتقین. سوره 56 آیه 90.
4- و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الاوانتم مسلمون. سوره 2 آیه 132.
5- وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض حنیفاً مسلماً و ما انا من المشرکین. سوره 6 آیه 79.
6- ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین. سوره 6 آیه 162.
7- عن ابی عبدالله: المسلم من سلم الناس من یده و لسانه (جلد 16 بحارالانوار باب الرفق واللین. صفحه 132).
*جمهوری اسلامی
|