فاطمه زهرا(س)، مظهر فعالیت اجتماعی و الگوی عفاف امسال ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها را در حالی سپری میکنیم که برخی فرصت طلبان داخلی و خارجی سوار شده بر موج اعتراضات مردم، علاوه بر آنکه تلاش کردند این اعتراضات را به اغتشاش تبدیل نمایند، در توطئهای بالاتر در صدد هستند این حرکتها را به اعتراض زنان جامعه به حجاب نسبت دهند و با شجاعت و شهامت نامیدن برداشتن روسری از سر زنان، مستقیماً به سراغ مخالفت با احکام دینی، شرعی، عرفی و اجتماعی زنان جامعه بروند. این موج سواران که همواره در اعتراضات به دنبال گرفتن ماهی خود از آب گلآلود بوده و هستند، در صدد القای این دروغ هستند که اسلام با حکم حجاب، برای زنان محدودیت ایجاد کرده و موافق فعالیت آنان در جامعه نیست. لذا با تایید و تشویق بیحجابی و بیحیایی و با بکار گرفتن تمام توان رسانهای خود و خرج میلیونها دلار برای استخدام افراد و شبکههای تلویزیونی و... به دنبال ریشهکنی عفاف فردی از زنان و عفت عمومی از جامعه مسلمان ایران هستند.
ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، فرصتی است که بتوان تبلیغات دروغین دشمنان اسلام در مبارزه با مظاهر و احکام اسلامی را افشا کرد و تاکید نمود که فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان در جامعه هیچ منافاتی با عفاف، پاکدامنی، وقار، شجاعت، شهامت، درایت و فهم و آگاهی زن جامعه اسلامی ندارد و اتفاقاً الگوی زن مسلمان، حضرت فاطمه زهرا که خود مظهر فعالیت اجتماعی و سیاسی در جامعه است، به همان مقدار و بلکه بیشتر از آن برای حفاظت از عفاف زن تلاش کرده است.
مگر نه این است که سیاست به معنای حقیقی خود، بیشترین خیررسانی و فیضرسانی و تاثیرگذاری مثبت در جامعه است؟ اگر چنین است که هست، پس حضرت فاطمه زهرا سیاسیترین و اجتماعیترین زن الگوی جامعه و مردم اعم از زن و مرد است. او فعالیت اجتماعی و سیاسی خود را از کودکی آغاز و تا آخرین لحظه شهادت ادامه داد. از کودکی همراه و همرزم پدر نهتنها در مسائل سیاسی، بلکه در وقایع و حوادث نظامی نیز بود. به یاری خانواده شهدا میرفت، برای پیروزی رزمندگان به دعا اکتفا نمیکرد، به گونهای که در جنگ احد با عدهای از زنان به منطقه نبرد رفت و چون سیمای پیامبر را غرق در خون دید، خون از صورت مبارکش پاک کرد و به مداوای جراحات ایشان پرداخت.
توطئه ترور پدر را افشا کرد و توانمند و دلیر در راه دفاع از پیامبر عمل نمود، فریادگر مبارزه بر علیه ستمگریها و خودخواهی و قدرتطلبیها بود، نفاقها و نیرنگها را برملا ساخت و از مبارزهگری در موضع شکستناپذیری حق دست نکشید و از حقمحوری در هیچ شرایطی عدول نکرد، ماهیت نفاق و خودخواهی و زورگویی را تا آنجا آشکار ساخت که پیکر نحیفش مجروح شد و همان جراحت وی را از پای درآورد.
فاطمه در زمانی که خودخواهی جای خداخواهی را گرفته بود و زمانی که توجه به خدا و حاکمیت خدا بر مردم و اجرای احکام و دستورات الهی و نبوی جای خود را به حاکمیت نفس اماره و توجه به جاه و مقام و منصب داده بود، بطوریکه امام معصوم و عادل و وصی پیامبر خانهنشین شده بود و مردان لب فروبسته و ناچار به اختیار سکوت شده بودند، زنان را فریادگر خواست و نپسندید که حق در سینهها بماند. در برابر حقکشی خروش از سینه برآورد، اگرچه سینه آماج ضربات در و دیوار و تازیانه گردد. پس فاطمه سیاسی بود، اجتماعی بود و اگر اینگونه نبود، آن همه صدمه و ضربه و آتش و مصیبت هم نبود. اتفاقاً یکی از دلایل وحشت نااهلان از فاطمه این بود که خانه او مرکز مشاوره رجال سیاسی و محل تصمیمگیریهای مهم و سرنوشتساز بود و خود این بانوی گرامی بارزترین مرجع و رسیدگی به امور مختلف در دوران بحران سیاسی پس از رحلت پدر به شمار میرفت.
هنوز مدتی از رحلت جانگداز رسول گرامی اسلام نگذشته بود که اولین حرکت سیاسی و مبارزاتی که نشاندهنده حضور و فعالیت اجتماعی فاطمه زهرا سلامالله علیها بود آغاز شد. فدک که حق مسلم دختر پیامبر بود و بعد از نزول آیه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّه»، رسول گرامی اسلام آن را به فاطمه بخشیده بودند، توسط دستگاه حکومتی وقت به بهانههای واهی بازستانده شد و مسلمانان بر این حقکشی سکوت کردند، در این اوضاع حساس، تنها فریاد فاطمه میتوانست پرده از چهره نفاق و نیرنگ کنار بزند و جامعه را به بیداری و آگاهی و قیام دعوت نماید. صدیقه کبری در چنین شرایطی با سلاح سیاست و تدبیر و با شمشیر بیان و زبان، با فصاحت و بلاغت تمام و شیرینی کلام و منطق و استدلال، در عین متانت و انسجام مطالب و هنر سخنوری و البته در کمال عفاف و ادب و عفت ظاهر و کلام به بیان خطبه پرداخت و برای همیشه تاریخ نفاق و خودخواهی و قدرتطلبی را رسوا کرد.
فاطمه، گاهی نیز سیاست حضور در کنار قبر پیامبر با سلاح اشک و آه و ناله را برای برانگیختن عواطف و اراده مردم برگزید. آیا فاطمه سیاستمداری نیست که دامنه مبارزه را تا بستر شهادت کشاند تا وقتی که برای احوال پرسی او میآیند از درد و بیماری و جراحات نگوید، بلکه از بیاعتناییها و بیمسئولیتیها شکایت کند؟ فاطمه میخواهد الگوی جامع و کامل یک زن برای اعصار باشد و چیزی کم نمیگذارد. فاطمه حتی خط مبارزاتی خود را برای پس از شهادت هم به یادگار میگذارد تا این خط شفاف برای مبارزه با نفاق، کجرویها و انحرافات امتداد یابد. با نهی از شرکت افرادی در تشییع جنازه، پنهان بودن مزارش و سفارشات خاصی که به امیرمومنان علی علیهالسلام میکند، آیندگان را آگاهی میدهد که بپرسند، بشناسند و بر موضع او بنشینند و بستیزند.
اما، فاطمه همه این فعالیتها و تاثیرگذاریها را در سایه عفاف و پاکدامنی و حیا انجام میدهد و به یادگار میگذارد. فاطمه زهرا سلامالله علیها میخواهد که بانوان امت پدرش، چون فرشتگان پاک و آزاده باشند، نه بسان بردگان در اسارت نفس و توطئهها و فریبکاریهای شیاطین. فاطمه میخواهد زنان جهان قدر گوهر وجودی خود را بشناسند و آن را با تمام قوا پاس بدارند. ارزشی که نمیتوان برای آن قیمتی نهاد و برای تبیین این ارزش که بیانگر شخصیت واقعی زن است، واژه «عفاف» مناسبترین انتخاب میباشد. حضرت زهرا(س) از زنان امت پدر میخواهد در کمال عفاف و حیا بر تارک اجتماع و سینه تاریخ نورافشانی کنند، نه آنکه فریبخوردگانی از فرهنگ برهنگی، ارزش و جمال آنها را دستاویز هرگونه سودجویی خویش قرار دهند و با هدف تهی کردن و بیاعتبار نمودن این ارزش، زنان را در حد کالایی در ویترین خیابانها و مغازهها تنزل دهند. فریبخوردگان فرهنگ غربی که امروزه در قالب مبلغان رسانههای خبرپراکنی دولتهای بدسابقه فعال هستند و شجاعت و شهامت زنان را به برداشتن حجاب از سر تنزل دادهاند، طراوت و نشاط و حیات جامعه را هدف قرار دادهاند و زنان را در معرض نگاههای مسموم و مقاصد پلید خود، پژمرده و پرپر میخواهند.
در سیره فاطمه زهرا سلامالله علیها، حضور زنان در صحنههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... نهتنها منع نشده، بلکه در مواردی که ضرورت ایجاب کند، واجب شده است، اما در کنار این حضور در صحنهها از منظر حضرت فاطمه یک زن مسلمان هرگز فرمان خدا در مورد عفت و عصمت خود را فراموش نمیکند. عفاف، تعلیم ضروری دین و مصونیت بخش فرد و جامعه است و اگر کسانی تصور میکنند که فهمشان از آزادی به معنی مخالفت با احکام الهی است، آگاه باشند که از نردبان گناه و معصیت به قله سعادت انسانی نخواهند رسید.
*جمهوری اسلامی
|