چه کسی «ایران» را میخواهد؟ در نظامات اجتماعی، در عین حال که معمولاً نظام حکومتی هر کشور برای مردم آن کشور محور وحدت کُنشها محسوب میشود و قانون اساسی را همگان به عنوان میثاق ملی میپذیرند، محور دیگری که در سطحی فراتر میتواند مردم را متحد کند، وطن دوستی است. حتی کسانی که ممکن است به دلیل ایرادهائی که به یک نظام حکومتی دارند با سایر مردم کشور خود همرای و همراه نباشند ولی همانها وقتی پای منافع ملی به میان میآید و نسبت به تمامیت ارضی آن و یا احتمال وارد شدن ضربهای به میهن وجود دارد، با سایرین هماوا و همداستان میشوند و برای رفع خطر از میهن با آنها همراهی میکنند.
نسبت به افتخارات ملی نیز همواره احساس مشترکی میان آحاد مردم یک کشور وجود دارد. قهرمانان ملی، دانشمندان افتخارآفرین، شهدائی که برای حفاظت از تمامیت ارضی کشورشان فداکاری میکنند و افرادی که خدمت بزرگی به کشور در جهت پیشرفتهای علمی، صنعتی، کشاورزی، بهداشتی و... کرده باشند، مورد احترام عموم قرار میگیرند. برندگان مسابقات بینالمللی نیز چون در سطح ملی برای کشور افتخار میآفرینند، احترام به آنها وجه مشترک عموم مردم است.
ویژگی ممتاز افتخارات ملی اینست که در سطحی فراتر از مسائل سیاسی قرار دارند. اگر مردم یک کشور بر سر موضوع یا موضوعاتی با همدیگر اختلاف نظر و حتی مشاجره و منازعه داشته باشند، هنگامی که پای منافع ملی به میان میآید، طرفین دعوا حتی اگر برای مدتی هم که باشد، اختلافات و منازعات را تحت الشعاع موضوعی که به منافع ملی مربوط میشود قرار میدهند و پرداختن به منافع ملی را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهند.
این وجه مشترک، نشانه وطن دوستی و غیرت ملی است. هرکس از این ویژگی برخوردار باشد میتوان به او در زمینه حفاظت از منافع ملی اعتماد کرد و کسانی که از این ویژگی برخوردار نیستند، معمولاً فاقد غیرت ملی دانسته میشوند. طبیعی است که افراد فاقد غیرت ملی، در ادعایشان برای خدمت به مردم و دلسوزی برای وطن صادق نباشند و کسی نتواند به آنها اعتماد کند. آنها در ادعاهایشان صادق نیستند و هر کاری انجام بدهند برای جلب منافع شخصی یا گروهیشان است و ربطی به منافع ملی ندارد.
واقعههائی از قبیل شکست و پیروزی تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی قطر که این روزها در جریان است، معیار خوبی برای محک خوردن صداقت و عدم صداقت مدعیان دلسوزی برای ایران میتوانند باشند. خود فوتبالیستها و عموم مردم اعم از کسانی که به فوتبال علاقمند هستند یا نیستند، باید از پیروزیهای تیم فوتبال ایران خوشحال شوند و از شکست آن احساس ناراحتی کنند. این قاعده، شامل طرفین اختلافات سیاسی هم میشود و آنها هم علیرغم اختلاف شدیدی که در مسائل سیاسی دارند، بر سر منافع ملی و امتیازاتی که در سطح بینالمللی به عموم ملت تعلق دارد و برای کشور یک بُرد محسوب میشود باید متفق باشند. این اتفاق نظر نشانه علاقمندی مشترک آحاد مردم ایران به میهن است در حالی که هرکس میتواند مواضع سیاسی خود را نیز حفظ کند.
یک روز قبل از مسابقه ایران و ولز و چند روز بعد از شکست تیم فوتبال ایران از انگلیس، مایک پمپئو وزیر امور خارجه دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا از لبخوانی نکردن سرود ملی ایران توسط فوتبالیستها و از شکست ایران در برابر انگلیس ابراز خوشحالی کرد و در یک پیام توئیتری نوشت: «تیم فوتبال ایران در جام جهانی واقعاً از خودش شجاعت نشان داد. ما در کنار آنها و مردم ایران ایستادهایم.» در ایران هم عدهای همین شیوه را در برخورد با ماجرای شکست تیم فوتبال ایران در برابر انگلیس در پیش گرفتند و بعد از پیروزی ایران بر ولز هم مثل وزیر خارجه آمریکا از ابراز خوشحالی خودداری کردند. گردانندگان شبکههای ماهوارهای فارسی زبان خارج از کشور هم علیرغم تمام ادعاهای ایران دوستی و حمایت از مردم ایران، نهتنها از این پیروزی خوشحال نشدند بلکه حتی با صراحت ابراز ناراحتی کردند و همان تیم فوتبالی را که چند روز قبل به عنوان نماینده واقعی ایران میستودند، حالا اصولاً تیم ملی ایران نمیدانند! در حالی که مردم ایران و حتی ایران دوستان سایر کشورها به خاطر این پیروزی غرق در شادی شدند.
این ماجرا به روشنی ثابت کرد مدعیان ایران دوستی که این روزها با اغتشاش دنبال اهداف خود هستند «ایران» را نمیخواهند و اهداف دیگری دارند. فوتبال، اینبار توانست صف معترضین دروغین را از صف معترضین واقعی جدا کند. معترض واقعی کسی است که نارضایتی خود را اعلام میکند ولی منافع ملی و غیرت وطن دوستی خود را در برابر اختلافات و نارضایتیها قربانی نمیکند چون «ایران» را میخواهد.
*جمهوری اسلامی
|