تاريخ انتشار: 03 آذر 1401 ساعت 23:54:18
شربت زعفران و سمّ مهلک!!

سال‌هاست دو سوال مهم و اساسی مطرح است. این دو سوال پس از وقوع هر حادثه تلخ، تاسف بار، غم‌انگیز، و ناامید کننده، مانند وقایع سال‌های ۷۸ تا امروز، به روز شده، و بروز و ظهور بیشتری پیدا می‌کند.
 سوال اول: چرا اینطوری شد؟
سوال دوم: چه باید کرد؟

قرآن کریم و احادیث نورانی اهل بیت علیهم السلام، پاسخ داده‌اند و می‌دهند، هر چند آن‌هایی که باید بشنوند، ببینند، بفهمند و عمل کنند؛ چنین نکردند! و بر خود و جامعه خویش نتایج سنگین شکست و بدبختی را تحمیل نمودند.
 *ما مشرک بودیم و هستیم!!!*
 ما خیال کردیم:
 می‌توان با مخلوط کردن، در هم آمیختن و التقاط توحید و شرک- خدا و طاغوت- حق و باطل- صحیح و سقیم- دروغ و راست- پاکی و نجاست- سلامت و بیماری- امید و توهم- ثبات و تزلزل- ستم و داد- خودپرستی و منافع ملی- خودخواهی و مردم سالاری- تقوا و فسق- ایمان و عمل فاسد- یکسان سازی و وحدت- فراعنه و موسی- یزید و امام حسین و... به اهداف توحیدی که همان اهداف انقلاب اسلامی بود، برسیم.
ما خیال کردیم:
این تضاد و تناقض‌ها با هم قابل جمع است و جمع ما را به سعادت دنیا و عقبی می‌رساند!
 ما نفهمیدیم که معجون حق و باطل و ستم و داد، همان باطل است که از حضرت آدم(ع) تاکنون خدای متعال و اولیاء او ما را از آن پرهیز داده‌اند و نتایج آن را برای انسان‌ها تشریح نموده و تعلیم داده‌اند.
مخلوط سمّ با هر چیز مفید و لو شربت زعفران باشد، مسموم و نابود کننده است!
التقاط حق و باطل و لو نعوذ بالله از معصوم(ع) سر زند، هتک و سقوط حق است!
تخلیط شرک و توحید، شرک، کفر و نفاق است!
 هر باطلی تخلیط با هر باطلی را می‌پذیرد، چنان که هر باطلی تخلیط با حق را می‌پذیرد، و اصلاً هیچ باطلی بدون تخلیط با حق وجود و دوام نخواهد داشت زیرا حق وجود دارد و باطل عدمی است و هر عدم با اضافه به وجود، رنگ هستی به خود می‌گیرد.
این مختصر پاسخ هر دو سوال بالاست. اینطوری شد چون ما خداپرستی را با شریک پرستی در هم آمیختیم و راه نجاتی از عذاب نداریم جز این که به توحید برگردیم.
سخن بالا را کنار گذاشته و اصلاً آن را رد نموده و دور بریزید.
کمی قرآن بخوانیم و تفسیر آن را از عترت بشنویم:

 *سوره یوسف(ع)، آیه ۱۰۵ تا ۱۰۷:*

وَ *كَأَيِّن مِّنۡ ءَايَةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰاتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ يَمُرُّونَ عَلَيۡهَا وَ هُمۡ عَنۡهَا مُعۡرِضُونَ (۱۰۵)*
‌چه بسیار نشانه‌هایى [در درون انسان‌ها، طبیعت، تاریخ، اجتماع] که در آسمان‌ها و زمین است که بر آن مى‌گذرند، در حالى که آنان از آن [نشانه‌ها] رویگردانند.

وَ *مَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشۡرِكُونَ (۱۰۶)*
‌بیشتر آنان به خدا ایمان نمى‌آورند مگر آن که در همان حال، مشرکند. [و شرک به خدا را در باورها و عمل‌های خویش مخلوط و التقاط نمودند]

أَ *فَأَمِنُوٓاْ أَن تَأۡتِيَهُمۡ غَٰاشِيَةٞ مِّنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ أَوۡ تَأۡتِيَهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ (۱۰۷)*
‌پس آیا ایمن اند [آیا خدا به ایشان، به هر قیمت، به هر بهانه و به هر آرزو و امید باطلی؛ تعهد امنیت، رفاه، رشد، توسعه، موفقیت، یاری نمودن، و خوبی‌های دیگر داده؟!!] از این که [عذاب] فراگیرنده ای از جانب خدا بر آنان بیاید یا قیامت، به ناگاه بر آنان فرا رسد در حالى که بى خبرند؟ [و شعورشان را به کار نبستند]

 *الصّادق (علیه السلام):*
 عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ وَ إِسْحَاقَ‌بْنِ‌عَمَّارٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ قَالَ: یُطِیعُ الشَّیْطَانَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ فَیُشْرِکُ.

امام صادق (علیه السلام): ابوبصیر و اسحاق‌بن‌عمّار از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده‌اند که در توضیح آیه: وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِالله إِلَّا وَ هُم مُّشْرِکُونَ فرمود: «منظور آن است که به‌ گونه‌ای از شیطان اطاعت می‌کنند که خود نیز متوجّه نمی‌شوند و در نتیجه شرک می‌ورزند.»
 _منبع اصلی: تفسیر اهل بیت علیهم السلام، مرحوم علی بن ابراهیم، ج ۷، ص ۱۹۰. به نقل از: الکافی، ج ۲، ص ۳۹۷/ بحارالأنوار، ج ۶۹، ص ۱۰۳/ مشکاهًْ الأنوار، ص ۳۹/ نورالثقلین/ البرهان._

 *الباقر (علیه السلام):*
 شِرْکُ طَاعَهًْ لَیْسَ شِرْکَ عِبَادَهًْ وَ الْمَعَاصِی الَّتِی یَرْتَکِبُونَ فَهِیَ شِرْکُ طَاعَهًْ أَطَاعُوا فِیهَا الشَّیْطَانَ فَأَشْرَکُوا بِاللَّهِ فِی الطَّاعَهًْ لِغَیْرِهِ وَ لَیْسَ بِإِشْرَاکِ عِبَادَهًْ أَنْ یَعْبُدُوا غَیْرَ اللَّهِ.

امام باقر (علیه السلام): مقصود، شرک در اطاعت است، نه در عبادت؛ و گناهانی که مرتکب می‌شوند، شرک طاعت است؛ یعنی با انجام‌ دادن گناه، از شیطان اطاعت کردند و چون از غیر خدا اطاعت کردند، به خداوند شرک ورزیدند. مقصود، شرک در عبادت نیست که غیر خدا را بپرستند.
 _منبع اصلی: همان، ج ۷،

جواهری همراه, [21.11.22 21:02]
ص ۱۹۰. به نقل از: الکافی، ج ۲، ص ۳۹۷/ وسایل الشیعهًْ، ج ۲۷، ص ۱۲۶/ القمی، ج ۱، ص ۳۵۸/ نورالثقلین/ البرهان، بتفاوتٍ._

 *علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه):*
وَ قَوْلُهُ وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ وَ هُمُ الَّذِینَ أَقَرُّوا بِالْإِسْلَامِ وَ أَشْرَکُوا بِالْأَعْمَالِ. وَ هُوَ قَوْلُهُ: وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ یَعْنِی بِالْأَعْمَالِ إِذَا أُمِرُوا بِأَمْرٍ عَمِلُوا خِلَافَ مَا قَالَ اللَّهُ، فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ مُشْرِکِینَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه): منظور از مشرکین در آیه وَ ویْل للمُشْرِکِینَ (فصلت/۶) کسانی هستند که به اسلام اقرار و اعتراف کرده‌اند اما در اعمالشان مرتکب شرک می‌شوند. این همان امری است که خداوند در آیه زیر بیان نموده و فرموده است: و مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللهِ إِلاَّ و هُم مُّشْرِکُونَ یعنی آن‌ها به وسیله اعمالشان مرتکب شرک می‌شوند. هرگاه به آن‌ها دستور انجام کاری داده شود، بر خلاف فرموده خداوند عمل می‌کنند. به همین دلیل خداوند آن‌ها را مشرک نامیده است.
 _منبع اصلی: همان، ج ۷، ص ۱۹۰. به نقل از: القمی، ج ۲، ص ۲۶۱._

 *أمیرالمؤمنین (علیه السلام):*
 فَأَمَّا مَا جَاءَ مِنْ ذِکْرِ الشِّرْکِ فِی کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی فَمِنْ أَرْبَعَهًْ أَوْجُه ... وَ أَمَّا الْوَجْهُ الثَّانِی مِنَ الشِّرْکِ فَهُوَ شِرْکُ الْأَعْمَالِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی:
 "وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ وَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ"
 أَلَا إِنَّهُمْ لَمْ یَصُومُوا لَهُمْ وَ لَمْ یُصَلُّوا وَ لَکِنَّهُمْ أَمَرُوهُمْ وَ نَهَوْهُمْ فَأَطَاعُوهُمْ وَ قَدْ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلَالًا وَ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً فَعَبَدُوهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ فَهَذَا شِرْکُ الْأَعْمَالِ وَ الطَّاعَات.

امام علی (علیه السلام): در قرآن مجید از شرک هم در چهار موضوع گفتگو شده است ... وجه دوّم از شرک، شرک اعمال است. خداوند می‌فرماید: وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِالله إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ، در جای دیگری فرموده است: [آن‌ها] دانشمندان و راهبان [روحانیان] خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند. (توبه/۳۱) البتّه معلوم است که آن‌ها برای رهبران دینی خود روزه نگرفتند و برای آنان نماز هم نگذاردند، ولی هرچه آن‌ها گفتند و مردم از آن‌ها اطاعت کردند، حلال‌ها را برای آن‌ها حرام نمودند، و حرام‌ها را حلال ساختند، مردم در نتیجه آن‌ها را پرستیدند در حالی‌ که نمی‌دانستند آن‌ها را می‌پرستند و به این می‌گویند: شرک در اعمال و طاعات.
 _منبع اصلی: همان، ج ۷، ص ۱۹۲. به نقل از: بحارالأنوار، ج ۶۹، ص ۱۰۰/ بحارالأنوار، ج ۹۰، ص ۶۱._

  تعداد بازديدها: 2157
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=94681
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.