مردم را از بالا به پایین نگاه نکنید! نمیدانم چرا هنگام تایپ بعضی وقتها "بالا" را "بلا" مینویسم. چند بار هم تکرار شده است این قصه. همین مرا به فکر انداخته است که میان این دو کلمه که حروفشان مشترک است چه رازی میتواند باشد؟ جواب را در این یافتهام که وقتی از "بالا" به مردم نگاه کنی، نه فقط دچار خطای دید و محاسبه که گرفتار "بلا" خواهی شد. برای نیفتادن به این وادی خطرناک، اگر قدت دو برابر مردم هم هست، باید قامت دوتا کنی، بنشینی تا چشمانت با چشمان مردم تراز شود. آن وقت خواهی توانست همانی را ببینی که مردم میبییند. چنین که شد، بلا از میان برمیخیزد حتی اگر بیگانگان برایش هزار طرح و نقشه در انداخته باشند. جای بلا را صفا و همراهی میگیرد. راه به سمت بهشت باز میشود.
فکر میکنم برخی از مسئولان محترم هم قصه مدیریتشان مثل ماجرای تایپ من است. منتها من با دو انگشت تایپ میکنم اما حضرات که به قاعده با همه وجودشان به اضافه ظرفیت مشاوران و معاونان، باید پای کار باشند. اگر چنین باشد به این نگاه عجیب نخواهد رسید که فلان مقام بگوید "خودتان از قبل باید به این فکر میبودید که احیاناً اگر روزی اینستاگرام بسته شود چه اتفاقی میافتد؟ خودتان باید به فکر میبودید و از ابتدا از ابزاری نظیر اینستاگرام استفاده نمیکردید." آن هم وقتی متوجه شده است "که حتی در مناطق روستایی فروش محصولات از طریق اینستاگرام صورت میگرفته است." یک نفر به این بزرگوار بگوید، مردم از یک ظرفیت قانونی در بستر قانونی استفاده میکردند. علم غیب هم نداشتند که آینده را پیشبینی کنند. شما جاده کناری را نساخته چطور جاده را میبندید؟ این استدلال به این میماند که به مردم مناطق زلزلهزده بگوئید، "خودتان از قبل باید به این فکر میبودید که احیانا اگر روزی زلزله آمد، چه اتفاقی میافتد؟" استدلال از بالا به پایین، میشود این. نتیجه هم میشود آنچه در جامعه میبینیم. رفتار از بالا به پایین به این میماند که وقتی خودت،پایت روی فرش است، بخواهی آن را بکشی، معلوم است، زمین خواهی خورد. یا آن بزرگواران و محترمین دیگری که حجاب را به وصیت شهدا گره میزنند و به غیرت، رگ گردن قوی میکنند. بایدشان گفت این درست، اما شهدا هزار وصیت دیگر هم داشتند. رعایت حرمت مردم و حقالناس و طهارت اقتصادی و تکریم مستضعفان و دوری از انواع فساد و اختلاس و... هم حرف شهدا بود. چرا اینجا، محکم نمیایستید؟ نگاه از بالا به پایین میشود بعضی وقتها، خود ما را در منگنه قرار میدهد چنان که در یک مجلس وقتی یک جناب آقایی گفت بچهاند این کسانی که به خیابان آمدهاند، دانشآموزند و چیزی نمیدانند، یک نفر پرسید شما 13 آبان را در تقویم دیده اید؟ میدانید یکی از مناسبتهای آن روز دانشآموز است؟ میدانید فلسفه این نامگذاری را؟ چطور دانشآموزان سال 57 میفهمیدند اما سال 1401 نمیفهمند؟ یعنی نظام تربیتی شاه آدم فهمیده پرورش میداد و ما...؟ بنده خدا ماند چه بگوید. چه میتوانست بگوید که کلمات دست بر یقهاش نگیرند؟ نگاه از بالا در این پایین دست با چنین معضلاتی هم مواجه میشود. کاش زبان مردمی داشته باشیم و نگاه مردمی. آن وقت کسی فریب زبان چرب دشمن را نمیخورد. کسی دست چدنیاش را مخملی نمیپندارد. ما باید با مردم درست تعامل کنیم. این نهتنها خیابانها را خلوت میکند که توان آنان را برای حراست از سرحدات ایران عزیز، متراکم میکند...
*جمهوری اسلامی
|