واقعیتهائی که باید پذیرفت این چند واقعیت را حتی اگر بخواهیم هم نمیتوانیم انکار کنیم و چارهای غیر از پذیرفتن آنها نداریم.
1- تمام کسانی که در تظاهرات و تجمعات روزهای اخیر شرکت داشتهاند را نمیتوان یکسان دانست. عدهای از این افراد به تبعیضها، بیعدالتیها، مشکلات اقتصادی، فاصلههای طبقاتی، فقر و بیکاری اعتراض داشتند و چون اوضاع را برای ابراز این نارضایتیها مناسب دیدند در تظاهرات و تجمعات شرکت کردند. عدهای دیگر با استفاده از فرصت به وجود آمده، خشم و کینه خود را نسبت به حاکمیت موجود نشان دادند و از چارچوب اعتراض خارج شده و دست به اغتشاش زدند. جمع دیگری هم چون قوانینی از قبیل حجاب را برای خود محدودیت میدانستند، تلاش کردند از موقعیت پیشآمده برای حل مشکل خود بهرهبرداری کنند. و البته عدهای نیز که خود وارد صحنه نشدند ولی در مواردی با بخشهائی از جماعت حاضر در تجمعات و تظاهرات همدل و همداستان بودند، از بیرون صحنه با ابراز همراهیهایشان به گرم کردن بازار اعتراضات پرداختند. بعدها عدهای از دانشجویان نیز به اعتراضات پیوستند و صحنه تجمعات دچار تغییراتی شد.
2- روشن است که بخشهای مختلف این مجموعه را نمیتوان یکسان دانست. به همین دلیل، برخورد با این مجموعه نیز نمیتواند یکسان باشد. سخنان کسانی که مطالبات قانونی و برحق دارند را باید شنید و برای احقاق حقشان باید اقدام کرد. اینها برانداز نیستند و انجام خواستههایشان میتواند به تقویت نظام و حاکمیت بیانجامد. دانشجویان و بسیاری از جوانانی که در روزهای اخیر در تجمعات اعتراضی شرکت کردند، از این قبیل هستند و روشن است که از طریق سخن گفتن با آنان و حل مشکلاتشان میتوان صف آنها را از صف اغتشاشگران جدا کرد. رسیدن به این هدف، نیازمند تدبیر است، چیزی که متاسفانه کمتر مشاهده شده است.
3- تردید نباید کرد که اغتشاشگران از هر فرصتی برای تحقق اهداف خود استفاده میکنند و آزاد گذاشتن آنان به نفع هیچکس نیست. بنابراین، برخورد با آنان و جلوگیری از اقدامات تخریبیشان از وظایف نیروهای امنیتی است و نمیتوان این نیروها را به دلیل برخورد با آنان سرزنش کرد ولی انتظاری که از نیروهای امنیتی وجود دارد اینست که تدبیری به خرج دهند که بتوانند در برخوردهایشان اغتشاشگران را از کسانی که درصدد مطرح کردن مطالباتشان هستند و اهل اغتشاش و براندازی نیستند، جدا بدانند. این افراد را میتوان با گفتگو و توضیح موقعیت، از صف اغتشاشگران جدا کرد بدون اینکه بازداشت شوند یا برخوردی با آنان بشود. این روش میتواند به محدود شدن تجمعات و کوتاه شدن دست اغتشاشگران از ناامن کردن جامعه منجر شود.
4- رفتار توضیحی و روشنگرانه با بازداشتیهای غیربرانداز نیز بخشی از تدبیری است که مسئولان قضائی میتوانند از طریق آن برای پایان دادن به اغتشاشات استفاده کنند. پایان دادن سریع به بازداشت دانشجویان و جوانانی که روشن است صف آنها از صف اغتشاشگران جداست، ازجمله اقداماتی است که میتواند به پایان یافتن التهابات کمک کند.
5- مهمترین واقعیت که باید آن را پذیرفت اینست که وجود نارضایتیها در اقشار مختلف که ناشی از وضعیت نابسامان اقتصادی، بیعدالتیها و عدم رعایت حقوق شهروندی است، زمینهساز اصلی اعتراضات و تجمعات است. مسئولان باید این واقعیت را بپذیرند و برای برطرف ساختن این عوامل تلاش جدی کنند. روشن است که ناآرامی کنونی را میتوان پایان داد ولی نباید تصور شود که این پایان دادن به معنای ریشهکن شدن زمینههای آنست. نه دشمنان خارجی و نه بدخواهان داخلی بدون آنکه زمینهای برای نارضایتی وجود داشته باشد نمیتوانند شهرها را به آشوب بکشاند. بنابراین، مسئولان اگر خواهان پایان یافتن همیشگی ناآرامیها هستند، بیش از هر چیز درصدد ریشهکن ساختن عوامل نارضایتیها برآیند و مطمئن باشند که انکار این واقعیت هیچ کمکی به آنها نخواهد کرد.
*جمهوری اسلامی
|