آثار و اندیشه امام خمینی(ره) در تغییرات آموزشی حوزه چه جایگاهی دارند؟ تحصیل و فراگیری علم در حوزههای علمی شیعی دو مقطع دارد؛ دوره آموزش و علم آموزی «متن محور» و دوره علم آموزی «مسئله محور». دوره متن محور، خود سه مرحله دارد؛ مرحله مقدمات، مرحله سطح حائل و مرحله سطح عالی. در مقطع مسئله محور که در ادبیات حوزوی «مقطع خارج» نامیده میشود، مسائل، محققانه و با استناد به ادله مربوطه و نیز با بررسی دیدگاهها و نظریات صاحب نظران آن دانش مورد کندوکاو و بررسی اجتهادی و تخصصی قرار میگیرد.
در برنامه آموزشی حوزههای علمیه برای مقطع متن محور در دورههای مختلف کتابهایی بیشتر شبیه «وضع تعینی» مورد قبول و اقبال بزرگان و محققان حوزه قرار میگرفت و محور تعلیم و تعلّم میگردید. در این سیره مستمره، گرچه به بُعد علمی این متون و عالم پرور بودن برنامه آموزشی اهتمام شده؛ ولی این کتابها از نگاه تخصصی «متون آموزشی» محسوب نمیشدند؛ به همین خاطر در قرن اخیر در حوزههای نجف و قم تلاشهای فراوانی برای تهیه متون آموزشی توسط برخی از عالمان بزرگوار و یا مدارس و مجموعههایی صورت گرفت که پرداختن تفصیلی به آنها مجال خود را میطلبد.
به نظر نگارنده، فقدان متون آموزشی تخصصی که دارای مولفهها و امتیازات لازمه باشد، نقصی در برنامه آموزشی حوزههای علمیه است که رایج بودن آثار ارزشمند علمی از بزرگان از فقهاء و اصولیون آن را جبران نمیکند. حوزههای علمیه منطقاً باید به مانند دیگر نهادها و مراکز تعلیم و تعلم برای مقطع متن محور، متون آموزشی مناسب داشته باشد، چرا که حساب متون آموزشی با منابع علمی از یکدیگر جدا است و نباید متعلّم در سنین و سالهای تحصیل، گرفتار متون پیچیده و سنگین برترین عالمان آن رشتهها باشد و بعضاً با متون رمزی و گیجکننده مواجه باشد. شاید به همین خاطر اخیراً مدیران حوزه دست به تغییر برخی متون درسی حوزه زدهاند.
اما مطلب انتقادی و گلایه آمیز نسبت به مدیران و برنامه ریزان حوزهها این است که در این تغییر و تحول پیشنهادی شما، «آثار و اندیشه امام خمینی» چه جایگاهی دارند و آیا عمل شما با سخنانتان سازگار است؟! امام خمینی جدای از شخصیت تاریخی در عرصه اجتماع و سیاست و رهبری انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی، و پیش از این مراحل؛ عالمی جامع میباشد که کارنامه و جایگاه به واقع ممتازی در تحصیل، تدریس و تالیف علوم اسلامی اعم از عقلی و نقلی دارد. ایشان فیلسوفی عارف و فقیهی اصولی بوده که مسلط بر علوم حدیث و در اندیشه و آثار خود بسیار قرآن محور بوده است. حضرت امام مشخصاً در فقه و اصول علاوه بر اینکه بیش از سه دهه در حوزههای علمیه قم و نجف به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشته و صدها نفر از فقها و مجتهدین درمیان هزاران تن از شاگردان این حلقههای درسی، روشنی بخش محافل فقهی و اصولی حوزهها شدند و تقریرات فراوانی از دروس استاد نوشته و بر جای گذاشتند و امام خود، یک دوره اصول فقه استدلالی را نوشته و در فقه استدلالی، هم در بخش عبادات و هم در بخش معاملات آثار فاخر به قلم خود نوشته است؛ چهار جلد «کتاب الطهاره» و یک جلد «الخلل فیالصلوه» در عبادات و «المکاسب المحرمه» در دو جلد و «کتاب البیع» در بردارنده مباحث بیع و خیارات، در پنج جلد در معاملات نوشته که نزد اساتید و محققان از جایگاه ممتازی برخوردار میباشد. چنانکه ایشان با همه اشتغالات علمی و سیاسی و اجتماعی، این توفیق را یافته که پس از شرایع و قواعد محقق و علامه حلی، یک دوره فقه فتوایی امامیه را در اثر ارزشمند «تحریرالوسیله» بنویسند و علاوه بر دوره کامل فقه متعارف، افق جدید و کتاب/مبحث «المسائل المستحدثه» را نیز بر آن بیفزایند که خود یکی از نوآوریهای ایشان بوده است. اکنون که دست اندکاران حوزه به فکر متون جایگزین افتادند و کتابهایی را مصوب و مطرح کردند، چرا مبحث «ولایه الفقیه» کتاب البیع ایشان جایگزین مبحث و دیدگاه مکاسب شیخ انصاری نشده است؟! این مبحث در جلد دوم کتاب البیع با احتساب «ولایه عدول المومنین» اندکی بیش از یکصد صفحه میشود. نکند این برنامه ریزان از مطرح شدن نظریه «جمهوری اسلامی» مستفاد از فقه سیاسی امام خمینی پرهیز داشتند و میخواستند مروج و موید نظریه «حکومت اسلامی» باشند که آن را در دو کتاب «اساس الحکومه الاسلامیه» و «ولایه الامر» دیدند! آیا این برگی از غربت و مظلومیت افکار امام خمینی نمیباشد؟! آیا نمیشد در این تحول، کتاب «بدائع الدرر فی قاعده لاضرر» حضرت امام را پیشنهاد کرد که کتابی منظم و روشمند، حاوی مبانی اندیشه سیاسی ـ با تبیین شئون سه گانه پیامبر اکرم(ص) ـ و نیز توام با نوآوری آن فقیه محقق میباشد؟
و یا نمیشد کتاب نغز و پرمغز «طلب و اراده» که حاوی مباحث اساسی کلامی و معارف ناب عقلی ـ فطری میباشد و با حجم کم، حامل معانی و معارف وسیع و بلندی است، پیشنهاد شود؟ و یا قواعد فقهیه بخش پایانی کتاب «الاستصحاب» ایشان که برای اهتمام به «قواعد فقهیه» در فرایند اجتهاد، لازم و بسیار مغتنم میباشد؟ چنانکه با شیوهای که در پیش گرفته شد و از میان آثار نوشته شده اساتید و اعلام متون جدید گزینش شده، از دوازده جلد تالیف تحقیقی امام خمینی در فقه عبادات و فقه معاملات میشد بخشهای برجسته مانند مبحث «غیبت» در فقه الاخلاق و یا «غنا» در فقه هنر و یا «معونه الظالم» و «الولایه من قبل الجائر» در فقه السیاسه را گزینش و پیشنهاد داد؛ هکذا در فصل مربوط به «بیع و خیارات» میتوان از کتاب بسیار تحقیقی «بیع» ایشان چنین انتخاب و پیشنهادی را داشت و یا برای اینکه تحصیل طلاب در مقطع سطح عالی تک ساحتی نگردد، مناسب بوده از «کتاب الطهاره» حضرت امام بحثها و بخشهایی گزینش و به محافل تحصیل و تدریس پیشنهاد گردد تا طلاب جوان با مباحث حدیث شناسی ـ از رجال و درایه ـ و قواعد فقهیه و اقوال و نظرات فقها در مسائل مورد بحث و نیز تدقیق و تحقیق ایشان بهره گیرند.
این نکته نیز ناگفته نماند که وقتی اساتید مسلط به مباحث اجتهادی و محیط به آثار و آراء حضرت امام، این متون را تدریس نمایند، ناگزیر به آراء و نوآوریهای ایشان که در سالهای پایانی عمر با برکتشان ابراز کردند و به قلم آوردند، خواهند پرداخت و حوزههای فقاهت و اجتهاد، دو بُعد «جواهری» و «پویا» بودن فقه را از این استاد بزرگ فقاهت فراخواهند گرفت و با این چشم انداز، حوزه و حوزویان در کنار حفظ اصالتها و میراث سلف صالح، متوجه نیازها و پرسشهای عصر و نسل خود خواهند شد و فقه مکتب اهلبیت به واقع «فقه زندگی» خواهد شد و برای «مسائل مستحدثه» و نوپدید پاسخ خواهد داشت و زندگی مومنان از ابهام و اضطراب رها خواهد گشت و فقه با تلقی و تعریف امام خمینی رخ خواهد نمود؛ چرا که آن فقیه اصولی محقق، فقه را قانون زندگی میدیده است: «هو قانون المعاش و المعاد و طریق الوصول الی قرب الرب بعد العلم بالمعارف» (الاجتهاد و التقلید، 10).
و بر این معنا تاکید داشته که «فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است» (صحیفه امام، 21/ 289).
گلایه و انتقاد از برنامهریزان و مدیران حوزه علمیه این است که چرا در این عرصهها که عرصههای عمل و اثرگذاری دراز مدت میباشد اندیشه و آثار علمی ارزشمند امام خمینی مورد نسیان میباشد و آقایان در غفلت قرار دارند و به مانند عرصههای عمومی سخنرانی یا دید و بازدید و مصاحبهها که از امام سخن به میان میآورند و خود را و فضا و فرصت موجود را مدیون مجاهدات علمی و عملی و اخلاص و ایثار امام میانند، به هنگام «عمل» این همه قصور که خدا کند تقصیر نباشد، رخ میدهد؟! راستی داوری منصافه و دور از افراط و تفریط نسبت به این عملکرد چه باید باشد؟
البته چنانکه در همین مسئله، اساتید و اعلام زیادی به ابراز نارضایتی پرداختند و ملاحظات و حواشی زیادی بر اقدام دست اندرکاران بیان کردند؛ بدنه حوزه و قشر نخبه از فضلا و اساتید منتظر ابلاغ و دستورالعمل آقایان نمیمانند و آثار فاخر و آراء و نظریات راهگشای فقیه اصولی و فیلسوف عارف و بزرگ مربی و معلم اخلاق عصر خود، امام خمینی(س)، جای خود را باز خواهد کرد و هم چنانکه اکنون در حلقههایی از دروس خارج آراء و نظریات اصولی ایشان مستمراً مورد توجه اساتید است و دروس خارج فقه متعددی با محوریت تحریرالوسیله برگزار میگردد و در حلقههای درسی دروس عقلی، کتاب فاخر شرح دعاء سحر و مصباح الهدایه ازسوی بعضی از اساتید عرفان نظری تدریس میشود و یا اساتیدی دروس هفتگی اخلاق خود را متن آداب الصلوه ایشان قرار دادهاند و امید میرود که این اقبال و استقبال روز افزون شود؛ اما خطاب این انتقاد و گلایه متوجه دستاندرکاران و مسئولان حوزه است که آثار و اندیشه امام خمینی کجای برنامهریزی شما قرار دارد و آیا شما این مسئولیت را بر دوش خود حس نمیکنید که حوزه علمیه در این دوره لازم است با اندیشه و افکار راهگشای امام خمینی آشنا شود.
*مطلب انتقادی و گلایه آمیز نسبت به مدیران و برنامه ریزان حوزهها این است که در این تغییر و تحول پیشنهادی شما، «آثار و اندیشه امام خمینی» چه جایگاهی دارند
*بدنه حوزه و قشر نخبه از فضلا و اساتید منتظر ابلاغ و دستورالعمل آقایان نمیمانند و آثار فاخر و آراء و نظریات راهگشای فقیه اصولی و فیلسوف عارف و بزرگ مربی و معلم اخلاق عصر خود، امام خمینی(س)، جای خود را باز خواهد کرد
|