نگاه واقعبینانه به همسایه شرقی پیامدهای خودداری حکومت خودخوانده طالبان از انجام تعهدات قانونی و وعدههایش در قبال ایران، یکی پس از دیگری در حال ظهور و بروز هستند.
مهاجرت اهالی سیستان در اثر قطع حقآبه هیرمند، یکی از این پیامدهاست. طالبان، در قرار و مدارهای پیدا و پنهان با طرف ایرانی، چه قبل از تسلط بر افغانستان و چه بعد از آنکه در مردادماه 1400 بر این کشور مسلط شد، همواره با مذمت دولت اشرف غنی به خاطر تخلفی که در زمینه دادن حقآبه قانونی ایران از هیرمند کرده بودند، وعده میدادند که به محض رسیدن به قدرت، این مشکل را برطرف خواهند کرد و حقآبه ایران را خواهند داد. اکنون یکسال و یکماه و نیم از تسلط این گروه بر افغانستان میگذرد ولی به این وعده خود عمل نکردهاند. منابع محلی در سیستان میگویند آبی که از هیرمند حق ایران است، به شورهزارهای داخل افغانستان میریزد و در زمین فرو میرود و طالبان مانع آمدن آن به سیستان جهت احیاء کشاورزی این منطقه از ایران میشوند. تاکنون بارها مسئولان ایرانی ازجمله وزیر نیروی دولت سیزدهم با مسئولین حکومت خودخوانده طالبان مذاکره کردند و آنها قول مساعد دادند ولی به وعدههای خود عمل نکردهاند.
اخیراً نماینده زابل در مجلس شورای اسلامی گفته مهاجرت از سیستان به خاطر قطع حقآبه هیرمند شدت گرفته است. آقای حبیبالله دهمرده با به صدا درآوردن زنگ خطر افزایش مهاجرت مردم از سیستان، دو مشکل فقدان صنایع در این منطقه و قطع آب کشاورزی از هیرمند را عوامل از بین رفتن زمینه زندگی مردم دانسته و از دولت خواسته با فوریت و به صورت ضربتی برای اشتغالزائی در این منطقه اقدام کنند تا جلوی مهاجرت مردم گرفته شود.
منطقه سیستان اگر به حقآبه خود از هیرمند دست پیدا کند، میتواند از طریق کشاورزی به عمران و آبادانی کمنظیری برسد و به یکی از مراکز اشتغالزائی به برکت کشاورزی تبدیل شود. وجود آب و احیاء سرسبزی و کشاورزی در سیستان، زمینه را برای ایجاد صنایع مختلف در این منطقه نیز فراهم خواهد کرد بطوری که استعداد تبدیل شدن به یکی از قطبهای اقتصادی فعال کشورمان را خواهد داشت. محرومیت کنونی سیستان، ناشی از ظلمی است که حکومت خودخوانده طالبان با قطع حقآبه هیرمند به این منطقه روا داشته است. این، نوع دیگری از تروریسم است که گروه تروریستی طالبان بر سیستان ما روا داشته و خصلت تروریستی نظامی این گروه را تکمیل کرده است.
درگیریهای مرزی که طالبان در سیستان و سایر مناطق با مرزبانان و حتی ساکنان نوار مرزی ایران و افغانستان ایجاد کردهاند نیز بخش دیگری از این ظلم است. مسئولان ایرانی، رفتار خردمندانهای داشته و دارند که از درگیر شدن با طالبان خودداری میکنند. قطعاً درگیری نظامی بهیچوجه به صلاح نیست و مطالبات باید از طریق مذاکره و فشارهای سیاسی پیگیری شوند. البته روش عملی حکومت خودخوانده طالبان در بیش از یکسال گذشته باعث شده آن دسته از مسئولین ایرانی که به این گروه خوشبین بودند و درصدد تطهیر آنها برآمده بودند، به ماهیت واقعی آنها پی ببرند و به این نتیجه برسند که درباره آنها باید واقعنگر باشند.
تلاش مسئولان ایرانی و شیعیان افغانستان برای پرهیز از تبدیل کردن اختلافات با طالبان به اختلافات میان شیعه و سنی نیز بسیار ستودنی است ولی در همین زمینه نیز طالبان بگونهای عمل کرده که کینه خود نسبت به شیعیان و تشیع را نشان داده است. حذف کردن مناسبت عاشورای حسینی از تقویم افغانستان، ایجاد مشکلات در برگزاری عزاداری حسینی، کشتار شیعیان و کوچاندن آنها از خانهها و سرزمینهای آباء و اجدادیشان ازجمله این کینهتوزیهاست. به شهادت رساندن نزدیک 40 دانشآموز دختر و پسر در منطقه شیعهنشین کابل که روز جمعه گذشته رخ داد نیز از جنایات طالبان است.
ستیز علیه زبان فارسی نیز ازجمله اقدامات خلاف طالبان در یکسال اخیر است. حکومت خودخوانده طالبان، زبان فارسی را که زبان اقوام هزاره و تاجیک و مردم بخشهای مختلف افغانستان است، مهجور نموده و زبان پشتون را به جای آن قرار دادهاند. علاوه بر اسامی اماکن، حتی تابلوهای ادارات، دانشگاهها و مغازهها را هم از فارسی به پشتو تبدیل کرده و همگان را وادار به انجام این تغییرات نمودهاند. در ادارات، نامههائی که به زبان فارسی باشند پذیرفته نمیشوند و فقط زبان پشتونی رسمیت دارد. کارمندان فارسیزبان هم از ادارات طرد میشوند و همه چیز در اختیار پشتونها قرار داده میشود.
اینها فقط نمونههائی از کینهتوزیهای گروه طالبان نسبت به ایران است که به روشنی نشان میدهند مسئولین ایرانی باید در سیاست خوشبینانه خود در مورد این گروه تجدیدنظر کنند و سیاست واقعبینی را در پیش بگیرند. در غیراینصورت، ایران با خطری غیرقابل پیشبینی از ناحیه همسایه شرقی خود مواجه خواهد شد.
*جمهوری اسلامی
|