پروندهای سیاه با جلدی سفید جنگ، فی نفسه رویداد زشت و زیانباری است که برای ملتهای درگیر، مشکلات و خسارتهائی به بار میآورد و آنها را سالها و گاهی دهها سال به عقب برمیگرداند. بعضی جنگها حتی ملتهای دیگر را که درگیر جنگ نیستند نیز دچار عوارض منفی زیادی میکند که چه بسا از عوارض و آسیبهای وارده به خود ملتهای درگیر جنگ کمتر نیستند.
جنگ اوکراین که در اثر طمعهای دو بلوک شرق و غرب و زیادهخواهیهای سران کشورهای آمریکا، اروپا و روسیه و بیتدبیری دولتمردان اوکراین به وقوع پیوست، ازجمله جنگهائی است که عوارض آن به ملتهای دیگر نیز سرایت کرد. علاوه بر ویرانی زیرساختهای اوکراین و کشته و زخمی شدن هزاران نفر از مردم این کشور و روسیه و آواره شدن بسیاری از خانوادههای اوکراینی، مردم بسیاری از کشورها در اثر این جنگ دچار کمبود مواد غذائی، بعضی مواد اولیه و انرژی شدند و قیمت بسیاری از کالاهای مورد نیاز مردم افزایش یافت.
هرچند در مورد اینکه مقصر آغاز جنگ اوکراین چه کسی است، اظهارنظرهای مختلفی صورت میگیرد، ولی بیتردید ولادیمیر پوتین آغازگر این جنگ است و با صرفنظر از مسئولیتی که متوجه آغازگر جنگ در قبال عوارض آن میشود، باید به این نکته قابل تامل توجه کرد که جنگ اوکراین، پرده تزویری که سالها بر چهره قدرتهای استعماری اعم از غربی و شرقی جا خوش کرده بود را کنار زد. این تزویر را در دو موضوع باید دنبال کرد؛ اول اینکه استعمارگران بعد از تغییر شکل دادن از کهنه به نو، ادعا میکردند اهل جنگ و تجاوز نیستند و خشونت را به کشورهای جهان سوم نسبت میدادند. جنگ اوکراین، این دروغ بزرگ را افشا کرد و نشان داد که آنها خود منشا بیشترین خشونتها هستند. وجه دیگر این تزویر، ادعای انسان دوستی و رعایت حقوق بشر توسط قدرتهای شرقی و غربی بود که رفتار آنها با آوارگان اوکراینی در مقایسه با آوارگان سایر کشورها به ویژه کشورهای خاورمیانه عربی، افغانستان و آفریقا، خلاف آن را به اثبات رساند.
هر روز خبرهائی از بسته شدن مرزهای کشورهای اروپائی به روی آوارگان آسیائی و آفریقائی یا بدرفتاری با آنها در رسانهها منتشر میشوند. بسیاری از این بدرفتاریها به جان باختن پناهجویان منجر میشوند و چه خانوادهها که با این رفتارهای غیرانسانی فرو میپاشند و چه حجم زیادی از حقوق بشر که به دست مدعیان حمایت از حقوق بشر پایمال میشود و عجیب اینست که دولتمردان اروپائی به این رفتار ضدانسانی و نژادپرستانه خود افتخار هم میکنند!
یک نمونه از این رفتار نژادپرستانه را میتوان در مصاحبه یکی از دولتمردان لهستانی درباره خودداری این کشور از پذیرش پناهجویان مسلمان دید در حالی که او با صراحت به پذیرش 2 میلیون پناهجوی اوکراینی اعتراف میکند و آنها را پیامآور صلح مینامد. مقام لهستانی میگوید ما هیچ پناهنده غیراوکراینی را نپذیرفتهایم و به این کار افتخار میکنیم! وی با صراحت میگوید: «ما بیش از 2 میلیون اوکراینی را پذیرفتیم که در لهستان کار میکنند و پیامآور صلح هستند. ما حتی یک مسلمان را نخواهیم پذیرفت زیرا این همان چیزی است که ما قول داده بودیم.»
وی در پاسخ به خبرنگار که میپرسد: رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا میگوید شما نژادپرست هستید. آیا شما به این واقعیت افتخار میکنید که هیچ پناهندهای را نپذیرفتهاید؟ میگوید: «البته، زیرا این همان چیزی است که مردم ما از دولت ما انتظار دارند و به همین دلیل است که دولت ما انتخاب شد.»
نکته مهمتر اینکه این مقام لهستانی در پاسخ به این پرسش خبرنگار که: در این موقعیت، آیا سیاستمداران اروپایی وظیفه اخلاقی انسانی ندارند که وارد عمل شوند؟ با وقاحت تمام میگوید: «نه!»
اکنون میتوان به جنگ اوکراین از این زوایه هم نگاه کرد که علیرغم تمام عوارض منفی که برای مردم دو کشور اوکراین و روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر داشته، پرده تزویر از چهره غربیهای مدعی انسان دوستی و حمایت از حقوق بشر برداشت و واقعیت نژادپرستانهشان را آشکار کرد. این واقعه تاریخی را میتوان به عنوان یک سند معتبر که نشان دهنده فریبکار بودن تمدن خوش آب و رنگ غربی است در پرونده غرب به ثبت رساند، پروندهای حاوی هزاران برگ سیاه اما با جلدی سفید!
|